جمیله علمالهدی در پنجاه و هشتمین نشست معاونان آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی سراسر کشور که امروز در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: شناسایی چالشهای دانشگاه در جهت تحول از مسائل مهم امروز دانشگاههاست. دانشگاه ایرانی با چالشهای جدی در مسیر تحول روبهرو است که مهمترین آن چالش آزادی است. یکی از مبانی این چالش دوگانه نظم-آزادی است که در شکل طبیعی واگرا نیست و همگراست. یعنی بین نظم طبیعی و میل طبیعی همگرایی وجود دارد.
وی افزود: در بدن هر انسان با تغییر هورمونها یا هر یک از سیستمهای بدن مانند گوارش و اعصاب تغییری ایجاد شود میل انسان تغییر میکند. بنابراین همگرایی بین میل طبیعی و نظم طبیعی وجود دارد.
علمالهدی بیان کرد: ولی در حوزه زیست اجتماعی، بین نظم اجتماعی و آزادی اجتماعی واگرایی وجود دارد. این واگرایی مبنای اصلی چالش آزادی در دانشگاههاست.
رئیس پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری گفت: مبنای دوم این چالش هستی اجتماعی به نام دانشگاه است. دانشگاه فقط یک بنا نیست بلکه یک حقیقت و هستی اجتماعی است. میشود دانشگاه را نهاد تصور کرد یا ساختاری دانست که نهاد علم را در خود جا داده است.
وی تصریح کرد: در هر صورت دانشگاه هستی اجتماعی است و چون هستی اجتماعی است مقتضی زیست اجتماعی است. یعنی افراد در دانشگاه زیست فردی ندارند و زیست اجتماعی دارند. از جایی که زیست اجتماعی دارند و میخواهند به آزادیهای فردیشان بپردازند با نظم اجتماعی در تعارض قرار میگیرند.
علمالهدی عنوان کرد: در واقع تعارض در نتیجه تقابل دو اراده است؛ اراده انباشته اجتماعی و اراده فردی. یک اراده فردی است که کارهایی را میخواهد انجام دهد و یک اراده انباشته اجتماعی که در جهت خیر عمومی عمل میکند.
وی بیان کرد: بهترین واژه برای این چالش، چالش آزادی بیان است که در دانشگاه وجود دارد. میان آزادی بیان در دو نوع گفتاری و رفتاری با نظم دانشگاه تعارض و واگرایی پیش میآید.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: مشکل اینجاست که این آزادی که به صورت اراده انباشته جمع شده است به شدت ایدئولوژیک است و در ایدئولوژیک لیبرالیسم در دانشگاه اتفاقی که میافتد این است که آزادی بیان ممکن نیست.
وی افزود: ایدئولوژی لیبرالیسم است که خود را معادل علم میداند. در واقع آکادمی معادل لیبرالیسم قرار گرفته و ایدئولوژی هر رفتار و نگرش اسلامی را میتوان مقابل آن دانست.
علمالهدی گفت: در کشور ما در مقابل این سلطه ایدئولوژیک یک رفتار مدیریتی است. بر اساس سلطه ایدئولوژیک بر علم، فناوری و دانشگاهها رفتارهایی رخ میدهد که برای اینکه با نظم اجتماعی جامعه ایرانی سازگار شود نوعی مدیریت اعمال میشود و این نوع مدیریت فقط در حیطه رفتار تغییراتی ایجاد میکند به طوری که نمیتواند سلطه ایدئولوژیک یا حداقل رقابت ایدئولوژیک ایجاد کند و تحولی در علم ایجاد کند.
وی بیان کرد: اگر این را بپذیریم دو راه بیشتر نداریم یا دانشگاه دچار تعارض و اغتشاش باشد. البته در حال حاضر در جامعه تعارض زیاد است اما به اغتشاش نرسیدیم زیرا سیستم مدیریت سعی میکند کنترل کند.
علمالهدی بیان کرد: اما در این بین یک همگرایی هم اتفاق میافتد. این را در یک چرخه مشاهده میکنیم که میتوانیم به آن چرخه بروکراسی و دموکراسی بگوییم. این دو به صورت چرخهای یکدیگر را حمایت میکنند و هر کدام بدون دیگری معنایی ندارد.
رئیس پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری عنوان کرد: صورتهای نامناسب بروکراسی و دموکراسی دیده میشود. بروکراسی تا حد تحمیلهای بسیار کم در محیط دانشگاه نمایان میشود، مانند انضباط دانشجویی یا وقت تدریس. در حالی که میدانیم معلمی و شاگردی وابسته به زمان و مکان نیست ولی به کمک بروکراسی حاکم توانستیم معلمی را در چارتهای زمانبندی شده و ساختارهای مکانمند محدود کنیم.
علمالهدی تصریح کرد: از طرفی دموکراسی نیز در ساختارهای زیبایی مانند مشارکت دانشجویی و گروههای دانشجویی در زمینه علمی، سیاسی و.. نمایان میشود. از آن سو در صورتهای نازیبا مانند تقلب، چانهزنی، رانتخواری و دیگر موارد خود را نشان میدهد.
وی گفت: در واقع این دو مفهوم دارای دو صورت مقبول و نامقبول هستند. چالش وقتی پیش میآید که کمکم صورتهای نامقبول در محیطهای دانشگاهی نمایان شود و رو به افزایش باشد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: چالش آزادی در دانشگاه ایرانی به معنای اراده آزاد و مستقل است که از اراده جمعی و انباشته میخواهد رها شود. بنابراین از ساختارها و ارادههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دوری میکند.
وی گفت: اما در هر صورت نظام بروکراتیک حاکم به وسیله فناوریهای نرم مانند آییننامهها و قواعد و فناوریهای سخت مانند اینترنت، کامپیوتر و هر صورت نوین شکلهای نظم بخشی او را به دام میاندازد.
علمالهدی بیان کرد: چیزی که رخ میدهد چالشی بین اراده فردی و اراده انباشته است. چیزی که بیشتر اتفاق میافتد این است که برای تبیین خیر عمومی همانی که اراده انباشته اجتماعی قصد تفهیم آن را دارد گروههای اجتماعی رقابت میکنند. در واقع اراده فرد در مقابل اراده جامعه نیست بلکه این است که گروههای اجتماعی به شکل عجیب و غریبی با هم رقابت میکنند.
وی افزود: این امری طبیعی است اما مشکل وقتی پیش میآید که رقابت نامتوازن است. هر کسی از این گروهها خیر عمومی را به نحوی تفسیر کند و دانشگاه را به همان سمت بکشد.
علمالهدی عنوان کرد: برای مثال اشتغال و منافع اقتصادی به عنوان خیر عمومی تلقی میشود و همه دانشگاهها باید در همین راستا حرکت کنند. برخی از رشتهها برای همین هستند که در این حوزهها کار کنند اما تمامی رشتهها چنین ظرفیتی ندارند و این باعث ایجاد رقابتی نامتوازن میشود.
وی ادامه داد: برای ساماندهی به این کار سیستم مدیرتی دنبال وضع قواعد است. در صورتی که این مشکلی را رفع نمیکند زیرا در ابتدا که خیر عمومی تعریف شده است رقابت نامتوازن در گروههای اجتماعی بوده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اتفاقی که پس این مسائل رخ میدهد افزایش مدیریتگرایی است. مدیریت گرایی در ضمن خود نوعی قیم مآبی دارد. یعنی مدیریت سعی میکند برای دانشجو و استاد اهدافی تعیین کند و به همان سمت برود. این باعث میشود که آزادی بیان به این معنا که در گفتار و رفتار اراده آزاد تعیینکننده باشد که چه بگوید ناممکنتر شود.
رئیس پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری بیان کرد: در اینجا باید روایت دوم که روایت معلمی است رخ دهد. یعنی معلم به مثابه پیشوا و راهنما نه فناور تعریف شود. معلم فناور نیست و شاگرد یا دانشجو ماده خام نیست.
علمالهدی گفت: چالش جدی دانشگاه چالش پیشوایی است. در حال حاضر معلم نقش یک بروکرات را اجرا میکند نه پیشوا. این یعنی فقط قواعد را بر خود و دانشجو تفهیم و تحمیل میکند و این یعنی کسی دیگر معلمی نمیکند.
وی افزود: بنابراین به نظر میرسد آزادی بیان در شکلهای رهایی از هر گونه نظم و رهاییهای افراطی پسامدرن و پساساختار از یک طرف نمایان میشود و از طرف دیگر احساس دلتنگی برای کسانی که به ایدئوژی اسلامی اعتقاد دارند و برای تحول علوم، دانشگاه و ساختارهای وابسته به علم به سوی اعتلای اخلاقی و عقلانیت استعلایی حرکت میکنند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: به نظر میرسد که چالش آزادی در دانشگاه عقلانیت استعلایی در مقابل عقلانیت تصرفی است که در فناوری، مهندسی و مدیریتگرایی بروز پیدا کرده است. از طرفی عقلانیت استعلایی در والاترین حد خود در پیامبری نمود پیدا کرده است و پس از آن در پدری، مادری و معلمی متجلی شده است.
وی بیان کرد: در نهایت با اشاره به جمله امام خمینی (ره) که فرمودند: «معلمی شغل انبیا است.» انبیا پیشوایان جامعهاند نه مدیران جامعه و معلمی هم جایگاه خود را باید بر این اساس تعریف کند.
انتهای پیام