به گزارش ایسنا، نصرتالله محمودزاده از نویسندگان پیشکسوت حوزه ایثار و شهادت در یادداشتی پیرامون درگذشت مهندس مهدی ورشابی نوشته است:«سحرگاه هفتم آذر ماه ۱۴۰۰ یکی از فرماندهان دفاع مقدس در گمنامی و آرام به یاران شهید خود پیوست. او همچون شهید باکری زندگی در پسِ جنگ را سخت و نفسگیر پیشبینی کرده و علاوه بر تحمل درد و رنج عوارض جسمی و روحی جنگ در ۳۵ سال، بر موقعیتهای وسوسهانگیز غلبه کرد تا بقیهسیفهای جنگ را در غم و شادی همراهی نماید.
ورشابی جهاد را از روستاهای چناران خراسان آغاز کرد، اما یکی از اولین افرادی بود که در آزادسازی سوسنگرد در آبان ۵۹ سر درآورد. شناخت او از انقلاب از منظر امام خمینی (ره) و تعبد به ولایت فقیه و تشیع علوی، منجر شد که به سبک عاشورا وارد جنگ شده و مورد توجه افرادی چون طرحچی و رضوی قرار گیرد. اولین خاکریزهای جبهه توسط این تیم شکل گرفت و جوانه مهندسی جهاد چشم عشاق را به نور مقاومت منور کرد. این هسته جهاد در کلیه جبههها فعال شد و استعداد ورشابی در سایه "پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد" در مسیر تعالی قرار گرفت.
*سوگنامه سردار حسین علایی برای همرزش
*گمنامی به نام «حاج مهدی ورشابی»
عملیات «فرمانده کل قوا» فرصت طلایی برای ورشابی و طرحچی بود که در حین عملیات خاکریز را جلوتر ازخط شکنان احداث نموده و مورد توجه شهید باقری، مغز متفکر جنگ قرار گیرد. ورشابی تا عملیات «خیبر» فرماندهی را در سایه تجربه کرد تا هرگز وارد حریم طرحچی، رضوی و ناجیان نشود. رعایت ادب در کوران جنگ در رأس امور قرار داشت و هنگامی این دوران ناشناخته او به اوج رسید که در جبهه شحیطیه در کنار طرحچی مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و پیکر متلاشی شده طرحچی او را وارد دنیای جدیدی نمود.
اگرچه ورشابی در عملیات «فتحالمبین» حماسه نبرد تانک و بلدوزر را در تاریخ جنگ به ثبت رساند، اما همچنان در سایه ناجیان و رضوی مراحل فرماندهی را طی میکرد. گذشت، تا اینکه ناجیان به شهادت رسید و رضوی به قرارگاه مهندسی خاتمالنبیاء منتقل شد. و بدینسان، از سال ۱۳۶۳ نام ورشابی بهعنوان «فرمانده مهندسی جنگ قرارگاه کربلا» در جمع فرماندهان ارتش و سپاه مطرح گردید.
از طرفی، چهار سال فرصت خوبی بود که او بتواند با جهادگران گمنام ارتباط برقرار کرده و این تدبیر او منجر شد که فرماندهی در شبهای عملیات با منش همراهی با سنگرسازان در زیر آتش بگیرد. شاید همین ارتباطات بود که ورشابی بعد از جنگ هرگز نتوانست مسئولیتهای کشوری و لشکری را به رهایی از این بیسنگران ترجیح دهد.
این نبوغ ورشابی به سرعت در گردانهای مهندسی پیاده شد و جهاد جایگاهی در جنگ پیدا کرد که محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، فرماندهی «مهندسی آفند» کل عملیات «والفجر۸» را به او واگذار نماید. سازمان رزم جهاد با ترکیبی از نظام کلاسیک ارتش، تجربه موفق سپاه و اشتیاق بسیج، در این عملیات پاسخ داد و اگر نبود ابتکارات عبور از اروند، جنگ آب در فاو و احداث خاکریزهای استراتژیک جهاد، شاید هیچگاه در فاو مستقر نمیشدیم. حالا دیگر پل خیبر و بعثت به پلهای مطرح جنگهای قرن ۲۰ تنه میزد و بلوغ جهاد در مهندسی منجر به یک پیوند عمیق و دوستداشتی بین جهادگران و فرماندهان ارتش و سپاه گردید.
انس و دوستی رضوی با ورشابی تا به حدی بود که کمتر افرادی باور میکردند یکی از این دو در قرارگاه خاتم و دیگری در جهاد مسئولیت دارند و این پیوند عمیق عامل اصلی مقبولیت جهاد در قرارگاه خاتم شد.در واقع، رضوی در قلب ورشابی فرماندهی میکرد و این رمزوراز نانوشته پس از شهادت رضوی در سال ۶۶ بر روی ارتفاعات جاسوسان هویدا شد.
وسعت نیاز مهندسی در جبهه تا به حدی رسید که جهاد با ۵ قرارگاه کربلا، نجف، حمزه، نوح و رمضان به استعداد ۴۴ گردان مهندسی آماده ورود به چند عملیات همزمان در خوزستان، غرب و دریا شود. ورشابی سکان «قرارگاه مرکزی مهندسی جنگ» را بهعهده گرفت تا پنج قرارگاه را در ساختاری متحرک و پویا فرماندهی نماید. اوج این موفقیت در عملیات کربلای۵ رخ داد که جهاد با استعداد ۳۰ گردان مهندسی توانست طلسم دژها، آبگرفتگیهای شلمچه و شکستناپذیری گارد ریاست جمهوری و سپاه سوم عراق در شرق بصره را از حیّز انتفاع ساقط نماید.
تبلور نهایی فرماندهی ورشابی در شمالغرب بروز داد و مهندسی در کوهستان را بر قلههای بلند و درههای عمیق، در ردیف آثار ماندگار جنگ ثبت نمود.شاید هنوز ارتشهای کلاسیک جهان باور نکنند که ارگانی با هدف محرومیت زدایی در نقاط محروم، به یک نظریه جدید مهندسی جنگ نوظهور رسیده باشد. پایان جنگ، آغاز ورود ورشابی به جهاد اکبر بود و وفاداری به ارزشهای دفاع مقدس؛ کاری بس دشوار، اما همچون شبهای عملیات چون عسل شیرین که سالها این مسیر را با تفسیر سوره فجر قران طی نمود و سرانجام رستگار شد.
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ۲۷ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً ۲۸ فَادْخُلِی فِی عِبادِی ۲۹ ادْخُلِی جَنَّتِی ۳۰
تفسیر این آیات در هنگام وداع آخر در چهرهاش موج میزد.
باشد که همگی پاکیزه بمیریم.
التماس دعا-
شاگرد ورشابی- محمودزاده»
انتهای پیام