روایت برادر شهید جمال محمدشاهی از بی‌قراری مادر

برادر شهید جمال محمدشاهی گفت: پس از شهادت جمال، مادر به شدت بی‌قرار بود تا اینکه یکی از شاگردان آیت‌الله حق‌شناس خواب برادرم را دیده بود.او پیش من آمد و نوید بازگشت جمال را داد. ما هم مادر را راضی کردیم که کمتر بی‌قراری کند. به مادر می‌گفتیم شما ۶ پسر داشتی و یکی از آن‌ها را در راه خدا فدا کردی.مادرمان بسیار با محبت بود. پدرمان سال ۱۳۸۷ درگذشت.

کمال محمدشاهی در گفت‌وگو با ایسنا درباره برادر شهید خود گفت: ما ۶ برادر و یک خواهر هستیم. برادرم جمال متولد سال ۱۳۴۰ و فرزند چهارم خانواده بود. مادرم راضی به حضور برادران در جبهه نبود چراکه مهر و محبت بی نظیری نسبت به ما داشت. جمال سربازی را بهانه کرد و به این وسیله توانست به جبهه اعزام شود. پس از پایان خدمتش به مادرمان گفت که اجازه بده سه ماه دیگر در جبهه حضور داشته باشم و به این واسطه توانست یک مرتبه دیگر مادران را راضی کند تا در جبهه حاضر شود.جمال از نیروی‌های لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود.
محمدشاهی گفت: پدرمان سال 1387 و مادرمان ۶ ماه پیش از دنیا رفتند.

همچنین ماشاءالله محمد شاهی برادر دیگر شهید جمال محمد شاهی گفت: پس از شهادت شهید نیری در سال ۱۳۶۴، من خدمت آیت الله حق شناس رسیدم و گفتند که بگرد ببین در تهران شبیه او را پیدا می‌کنید؟ شهید نیری چنین جایگاهی داشت. از سوی دیگر دست نوشته شهید نیری درباره برادرم موجود است که گفته بود به بچه‌ها گفتم: به مجلس ختم جمال بیایید چون آقا امام زمان (عج) می‌آیند.

وی ادامه داد: پس از شهادت برادرم مرحوم آیت الله حق شناس به خانه ما آمدند و گفتند که جمال  به من گفت که آقای میرزا ما را پیش امام حسین (ع) ساکن کرده‌اند. ما از مراسم امروز شگفت زده شدیم. هر چند جمال در غربت رفت اما فکر نمی‌کردم اینگونه از او استقبال شود. . حاج خانم فرجی که مادر شهید گمنام است هم در این مراسم حضور دارد. خدا به او صبر بدهد. پدرم مرد بزرگی بود او شهید پرور بود. جمال رمزی از رمزهای عالَم باقی خواهد ماند. جمال و سایر شهدا سِر الله هستند و وقتی آنها از گمنامی در می‌آیند که ما ادامه دهنده راهشان باشیم.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۲ آبان ۱۴۰۰ / ۱۰:۴۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1400081209004
  • خبرنگار : 71451