این شاعر و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت فرهنگ و ادبیات و به طور خاص وضعیت رونق، برگزاری و جلسهها و محافل ادبی در دولت دوازدهم اظهار کرد: هیچکدام از ارکان یک نظام، اعم از ارکان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... بهتنهایی قوام و شکل نمیگیرد، در واقع توسعه، یک امر همهجانبه است، نه یک امر و مقوله تکبعدی. لذا همه این جوانب با هم در ارتباطاند و همزمان و همراه با هم پیش میروند؛ به عنوان مثال نمیشود یک قهرمان پرورش اندام فقط بر روی عضلات بازو یا عضلات سینهاش کار کند، چون در نهایت به شکل ناموزونی درمیآید.
او سپس با بیان اینکه برای اینکه شکل و فرم توسعه متوازن و متقارن باشد، توسعه باید در تمام ابعاد اتفاق بیفتد، گفت: مملکت ما نه تنها در چهار سال گذشته بلکه به گمان من در تمام سالهای پس از انقلاب دچار نوعی عدم توازن و تقارن است، چون دائم به دنبال توسعه سیاسی بودیم، بدون اینکه توسعه اقتصادی مدنظرمان باشد، در دورهای دیگر توسعه اقتصادی مدنظرمان بود، بی اینکه توسعه اجتماعی و عدالت اجتماعی مدنظرمان باشد، در دورههای دیگر نیز به گونههای دیگر به همین شکل بودند؛ یعنی فقدان مدل توسعه و مدل متوازن و متناسب توسعه در این مملکت ظرف سالهای بعد از انقلاب باعث شده است که توسعههای مقطعی و غیرپایدار داشته باشیم و در نهایت به جایی هم نرسیم.
شکارسری در عین حال افزود: از این منظر، نه تنها ظرف چهار سال گذشته بلکه حتی در ۱۰ سال گذشته هم در هیچ یک از ارکان شکلدهنده زندگی بشر توسعه متوازن و متقارن نداشتهایم؛ از جمله فرهنگ و مقولههای فرهنگی و بهخصوصتر هنر به عنوان پایهای از پایههای شکلگیری فرهنگ و بهخصوصتر ادبیات و شعر که در کشور ما پیشانی فرهنگ و هنر محسوب میشوند. به گمان من، چون ما در چهار پنج سال گذشته، مثل دهههای گذشته توسعه متقارن در سیاست، علوم اجتماعی و اقتصاد نداشتیم اصلا انتظار اینکه توسعه فرهنگی و به دنبال آن توسعه متوازن هنری داشته باشیم، یک انتظار بیهوده است. نه تنها در چهار سال گذشته، که بخواهیم به اسم خاصی برگردیم، نمیدانم چرا دوست داریم همه کاسهکوزهها را بر سر این چهار سال یا هشت سال گذشته بشکنیم، بلکه اصلا در دهههای گذشته هم چنین است.
این شاعر با اشاره به ضرورت وجود نگاه کلان به وضعیت فرهنگ بیان کرد: اینکه سادهانگارانه به قضیه نگاه کنیم، ببینیم چند جلسه ادبی داشتیم و حالا چند جلسه داشتیم و تعداد شرکتکنندگان چه تفاوتی کرده است و بخواهیم ساده به قضیه نگاه کنیم به بیراهه میرویم. ما باید خیلی کلانتر نگاه کنیم، نگاه کنیم که متوسط مطالعه این مملکت چقدر است یا سهم هزینههای فرهنگی و هنری در سبد هزینههای خانواده چقدر است و چقدر روند نزولی و حتی سقوطی دارد.
او با بیان اینکه خانوادهها فرصت این را که اساسا به هنر و ادبیات فکر کنند، ندارند گفت: ما اصلا چیزی تحت عنوان فرهنگ زندگی در کنار هم را نداریم، هنر را که باید در ردههای بعد جستوجو کرد و دیگر اصلا به این سوال نمیرسیم و انتظاری نباید داشته باشیم. بنابراین به گمان من پاسخ تلخ، سیاه و نادلچسب است. در این چهار سال هم مثل دهههای گذشته روند نزولی و سقوطی داشتیم و اگر فعالیتهای دلی که شاعران و هنرمندان کنار هم دارند نبود، چیزی از فرهنگ و هنر ما باقی نمیماند. به همین خاطر فکر نمیکنم خیلی پاسخ شیرینی برای سوال شما داشته باشم اما چنان که گفتم تمام کاسه و کوزهها را نباید سر آن دولت یا دولتهای قبلی شکست، اساسا این مملکت یک توسعه متوازن و متقارن ندارد و داستان ما فعلا همین است که هست.
حمیدرضا شکارسری همچنین در پاسخ به سوالی در خصوص انتظارات خود در زمینه فرهنگ و ادبیات از دولت سیزدهم اظهار کرد: ما اعتقاد داریم به اینکه توسعه یک امر همهجانبه است؛ یعنی توسعه در یک بخش بدون توسعه در بخشهای دیگر عملا غیرممکن است. اما دخالت یکی در دیگری نشانه ارتباط اینها نیست. مثلا اینکه سیاستمدار در امور فرهنگی صاحبنظر بشود که الحمدلله در مملکت ما الا ماشاءالله از این اتفاق میافتد و هر کسی در جایی است که نباید و نمیتواند باشد. تا زمانی که سیاست ما عنان همه چیز را در اختیار گرفته، به گمان من، عملا انتظار بهبود وضع غیرممکن است.
سراینده «تلنگر باران» ادامه داد: اینکه از فرهنگ انتظار داشته باشید فلان سیاست را تقویت کند یا فلان جناح را تقویت کند، تا به من جلسه، اعتبار و کنگره بدهند، تا زمانی که این انتظار هست، وضعیت ما بهتر نخواهد شد. لذا ما باید به گونهای حرکت کنیم که اهالی فرهنگ صاحب فرهنگ باشند و اهالی فرهنگ عنان فرهنگ را به دست بگیرند. نترسیم از این که فرهنگ و هنر ما فرهنگ و هنر منتقد باشد. جلو دهان هنرمند و جلو قلم شاعر و نویسنده را به این خاطر که انتقاد میکنند، نباید گرفت.
شکارسری در پایان و با بیان اینکه سیاست نباید راهبرد فرهنگ را به دست بگیرد، گفت: نباید از اینکه هنرمند یا نویسنده و شاعر منتقد است، بترسیم. راه و چرخ فرهنگ باید در اختیار اهالی فرهنگ باشد، بدون اینکه وابستگیهای سیاسی آنها مورد نظر قرار بگیرد. ما برای ورزش کانال داریم اما برای شعر و ادبیاتمان کانالی نداریم و چرا گرداندن این کانال را بر عهده اهالی شعر و ادبیات نگذاریم؟ آیا الان شبکه فرهنگ صرفا توسط اهالی فرهنگ اداره میشود؟ به فرض که اداره میشود، چرا درباره شعر، ادبیات و هنر چنین چیزی نداریم؟ این انتظاراتی است که اهالی فرهنگ دارند، اما تا در این فضای سیاستزده و بحرانی بخواهیم به این آرمانها و آرزوها برسیم، خیلی خیلی راه داریم و بعید میدانم به نتیجه هم برسیم.
انتهای پیام