به گزارش ایسنا،سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم در یادداشتی به حماسهآفرینی نیروی دریایی ارتش در «عملیات شهید صفری» پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم:
خلیج فارس همیشه یکی از مناطق ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک جهان به شمار میآید. این خلیج برای کشورهای منطقه بخصوص ایران و عراق از اهمیت ویژهای برخوردار است.قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تأسیس بندر و ایجاد پایانۀ حوزههای نفتی خلیج فارس در جزیرۀ خارک عملاً کشور ایران برای صادرات و واردات غیر نفتی خود بیش از ۶۵ درصد و برای صادرات نفت حدود ۹۸ درصد به دریا، بهخصوص منطقه شمال خلیج فارس وابسته شد.
کشور عراق با وجود برخورداری کم از دریا به علت شرایط موجود اقلیمی و جفرافیایی مجبور است با وضعیت مشابهی نسبت به ایران به دریا یعنی شمال خلیج فارس وابسته باشد.
شرایط سیاسی و نظامی در سال ۱۳۵۹ وضعیت جنگی را بین این دو کشور ایجاد و یکی از مناطقی که دو طرف میتوانستند برای وارد آوردن فشار اقتصادی و نظامی بر علیه یکدیگر استفاده کنند؛ شمال خلیج فارس بود. چرا که هر طرف که بر این منطقه تسلط مییافت شرایط دشواری را بر طرف مقابل تحمیل میکرد، بخصوص برای ایران، چون در آن زمان ایران از هیچ منطقۀ دیگری قادر به صدور نفت نبود و دیگر اینکه تنها و بزرگترین بندر تجاری ایران بندر امام(ره) بود. در حالی که کشور عراق میتوانست از طریق دیگر کشورهای حامیِ منطقه بخشی از مشکل محاصره نظامی را مرتفع کند؛ کما اینکه در ادامه جنگ این اقدام را انجام داد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اوایل جنگ تحمیلی با یک اقدام تاکتیکی و هوشمندانه، بخش قابل توجهی از یگانهای شناور خود را که در بندر خرمشهر و آبادان مستقر بودند به بوشهر منتقل و از تیررس مستقیم رژیم بعثی عراق خارج نمود و با این اقدام باعث گردید قدرت تحرک و مانور این یگانها بیشتر شود. نیروی دریایی در خلیج فارس به محض مشاهدۀ کشتیهای حامل بار به مقصد عراق برابر قوانین بینالمللی زمان جنگ و محاصره دریایی، نسبت به توقیف آنها اقدام مینمود و اتخاذ این رویکرد باعث گردید از همان روزهای اول جنگ صادرات و واردات عراق از طریق دریا با مشکل مواجه شود.
پایانههای نفتی البکر و الامیه از بزرگترین مراکز صدور نفت رژیم بعثی عراق بود که در شمال خلیج فارس، در دهانه خور عبدالله، نزدیک جزیره بوبیان کویت قرار گرفته و از شاهرگهای حیاتی و اقتصاد رژیم بعث عراق از طریق دریا به حساب میآمد.
با شروع جنگ تحمیلی و تلاش رژیم بعثی عراق برای افزایش صدور نفت، فعالیت سکوهای البکر و الامیه افزایش یافت و به یکی از اهداف تهاجمی ایران تبدیل شد. طراحان و کارشناسان نظامی نیروی دریایی و هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت جنگ افزارها و امکانات نیروی دریایی رژیم بعثی صدام اطلاعات کافی داشته و احتمال وقوع نبرد در خلیج فارس را پیش بینی میکردند. بنابراین گروه رزمی ۴۲۱ نیروی دریایی که آمادگی غیرعملیاتی نمودن و انهدام اسکلههای نفتی دشمن را داشت برای انجام ماموریت تعیین شد.
نیروی دریایی عراق که با شروع جنگ یگانهای شناور خود را از بندر بصره خارج و به بندر امالقصر منتقل کرد، تنها راه دست یابیاش به خلیج فارس از طریق کانال خور عبدالله بود و شناورهایش را از این طریق به سمت سکوهای نفتی البکر و الامیه تنها پناهگاه نیروی دریایی عراق در دریا، گسیل میداشت و از آنجا با کنترل تردد یگانهای شناور در محدودۀ جزیره خارک و کانال خور موسی خطوط کشتیرانی ایران را در این مناطق با مخاطره روبرو میکرد.
شیوه تهاجم ناوچهها و شناورهای دشمن از کنار این اسکلهها به این روش بود که معمولاً هنگام غروب آفتاب ناوچههای موشکانداز در کنار اسکلههای البکر و الامیه پهلو میگرفتند و با فرارسیدن تاریکی شب از لنگرگاه خارج و به سوی بندر امام(ره) حرکت میکردند. در مرحله بعد، با شناسایی و ردیابی کشتیهای تجاری ایران، اقدام به پرتاب موشک هدایت شونده راداری نموده و با سرعت به سمت بندر امالقصر بازمیگشتند.
گاهی اوقات این فرآیند تا سپیده دم تکرار و در شبهای بعد نیز ادامه مییافت. استمرار این وضعیت مشکلاتی را برای تردد شناورهای تجاری ایران فراهم میکرد. اجرای یک عملیات ضربتی و البته مشترک دریایی و هوایی میتوانست به تسلط ارتش رژیم بعثی صدام بر سکوهای البکر و الامیه تا حدودی پایان داده و فعالیت سامانه شنود الکترونیکی عراق مستقر بر روی سکوها را متوقف سازد. بر این اساس در تاریخ هشتم و شانزدهم آبان ۱۳۵۹ در دو عملیات جداگانه به نامهای اشکان و شهید صفری، تکاوران، بالگردها و توپخانه دریایی نیروی دریایی با پشتیبانی نیروی هوایی، هر دو اسکله را همزمان مورد حمله قرار دادند. انهدام تأسیسات متعلق به این اسکلهها با توجه به شرایط جوی بسیار نامناسب و متلاطم بودن دریا، نیازمند هنرنمایی و رشادت تکاوران نیروی دریایی در انفجار و تخریب تأسیسات اسکلههای نفتی و استفاده مناسب از قابلیت و توانایی ناوچه پیکان و انتقال تجهیزات، مهمات و نیرو به اسکلهها بود.
صبح روز شانزدهم آبان ۱۳۵۹ تکاوران دریایی پس از کارگزاری فیوزهای مواد منفجره آنها را فعال نمودند به سرعت بوسیله بالگردها از اسکلهها فاصله گرفتند و مواد منفجره یکی پس از دیگری منفجر شد و خسارات زیادی به تجهیزات و تأسیسات اسکلهها وارد و امکان صادرات نفت عراق از طریق این اسکلهها مختل شد.
نیروی رزمی ۴۲۱ دریایی مستقر در بوشهر که از اولین روز دفاع مقدس، فرماندهی کلی عملیات دریایی را در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بر علیه دشمن را بر عهده داشت؛ تصمیم گرفت برای خاتمه دادن به فعالیتهای نیروی دریایی رژیم بعثی عراق در شمال خلیج فارس و حفظ سیادت دریایی ایران اسلامی، از ترمینالهای البکر و الامیه به عنوان پستهای دیدهبانی استفاده کرده و طرح یک عملیات غافلگیرانه را به منظور کشاندن نیروی دریایی عراق به شمال خلیج فارس و انهدام آن به اجرا گذارد.
پس از انجام عملیات دریایی شهید صفری در آبان ماه ۱۳۵۹ توسط نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و انهدام سکوهای نفتی البکر و الامیه و همچنین حضور گسترده یگانهای شناور نیروی دریایی ارتش در خلیج فارس و محدودۀ تنگۀ هرمز صدور نفت عراق از طریق دریا غیر ممکن شد.
در این زمان دو راه کار پیش روی نیروی دریایی رژیم بعثی عراق قرار داشت. اول انجام اقداماتی که بتواند ضمن قطع خطوط مواصلاتی ایران حلقۀ محاصرۀ دریایی ایجاد شده توسط ایران که تمام شمال خلیج فارس را شامل میشد را بازتر کرده و با ایجاد حاشیه اَمن برای سکوهای مذکور، ضمن ترمیم خسارتهای وارده نسبت به برقراری خطوط مواصلاتی خود اقدام نموه و با ایجاد فشار ایران را در مقابله به مثل برای انهدام کشتیهای عراقی باز دارد و یا اینکه به کلی از نیروی دریایی خود چشم بپوشد و عرصۀ دریا را رها کند. که در نهایت با اجرای عملیات مروارید در ۷ آذر ماه ۱۳۵۹ نیروی دریایی رژیم بعثی صدام نابود و دشمن در عرصه دریا تا پایان جنگ تحمیلی نتوانست هیچ گونه اقدام و تحرکی را انجام دهد.
در پایان یاد و خاطره تمامی حماسهسازان و افتخارآفرینان دفاع مقدس به ویژه سپیدپوشان و دریادلان نیروی دریایی ارتش را گرامی میداریم.
روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.
انتهای پیام