کتاب خیلی محرمانه
برای دسترسی به اخبار قدیمیتر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
-
کتاب «خیلی محرمانه» خواندنی شد
شهر جای ماندن نبود و هر روز اوضاع خرابتر از قبل میشد. من همۀ این اتفاقات را مشاهده میکردم و خبرهای لازم را به ستاد فرماندهی گزارش میدادم. درست یادم نمیآید چه تاریخی بود؛ اما یک روز بعد از نماز صبح، صدای یک هواپیمای جنگنده را شنیدم.