زنان قصاب
-
دوست داشتم جراح شوم، قصاب شدم!
باید برای یکساعت سرفه کردن و اشک ریختن و مدام حبس کردن نفس آماده شوم. وقتی شغل قصابی را برای سوژه پرونده انتخاب میکردم، میدانستم چه چیزی درانتظارم است. هربار پایم به قصابی باز شدهاست یا از جلوی راسته گوشتفروشها رد شدهام، بوی مرغ و گوشت و ماهی حالم را بهشدت بد کرده و حالا امیدم به ماسک است. اما بیشتر از اینکه نگران خودم باشم، میترسم مصاحبه خراب شود، کمی هم نگران واکنشِ مصاحبهشوندهام.
-
این زنان "قصاب" نیستند؛ "بیمار"ند با ویروسی مسریتر از کرونا
لذت سواری بر روی گوسفند و کشیدن چاقو بر گلوی این حیوان با عنوان "قربانی برای خود"؛ کسب آرامش از طریق بریدن سر حیوانات و تماشای پاشیدن خون آنها و جانی که همراه با آزار گرفته میشود؛ این خوی خشن و پرخاشگرانه در ویدئو و تصاویری که طی چند روز گذشته در فضای مجازی دست به دست میشود، توسط زنانی به تصویر کشیده شده که انجام چنین رفتارهای خشنی از طبیعت و ذات شناخته شده زنان یعنی «مهر» و «عشق» به دور است و آدمی را به این تفکر وا میدارد که زجر جانداری دیگر چگونه منجر به لذت یک انسان میشود مگر هنگامی که پای اختلالی روانی در میان باشد.