خاندان کاشفی
برای دسترسی به اخبار قدیمیتر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
-
تحرکات گروههای چپ در اصفهان/
به بازرگان گفتم رئیس حکومت اصفهان هستم/ خوانین را در سیوسه پل خلع سلاح کردیم
«احسان طبری به من التماس کرد که در زندان بماند»، «با یک تخته چوب، آمریکاییها را در شاهینشهر خلع سلاح کردیم»، «فرج سرکوهی را در مباحثه شکست دادم»، «در قالب هیئت سه نفره به دیدار ناصرخان قشقایی در سمیرم رفتیم»، «خوانین قشقایی را در سی و سه پل خلع سلاح کردیم»، «در رختخواب قصد ترورم را داشتند»، «تلفن را روی بازرگان قطع کردم»، «با عزتالله سحابی همسلولی بودم»، «علاقه زیادی به آیتالله طالقانی داشتم.»
-
تاریخ شفاهی اصفهان/ ۱
کاشفیها به روایت هلاکوخان
انقلاب که میشود، اموالشان از خانه و زمین تا باغ و کارخانه و... مصادره و کمی بعدتر هم بنیان خانوادهشان از هم پاشیده میشود که حکایت آن مفصل است و بیخود نبوده که وقتی شاهرخ مسکوب خبر مرگ پدر زن سابق خود را میشنود، در «روزها در راه»، مینویسد: مرگ او آدم را به یاد مرگ کرزوس پادشاه لیدیه میاندازد.