حاجعلي رزم آرا
-
/دروازه تاریخ/
فرجام نمایندهای که «نخستوزیر» شد
اولین نخستوزیر مردمی رژیم پهلوی که زمینه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی به وجود آورد، با رای موافق ۹۹ نماینده از ۱۰۲ نماینده حاضر در جلسه مجلس به عنوان هجدهمین نخستوزیر رژیم پهلوی انتخاب شد.
-
۳ گلوله و پایان آرزوهای «مردی که میخواست سلطان باشد»
نامش در سطور مربوط به تاریخ معاصر ایران با نهضت ملی شدن صنعت نفت گره خورده است. آنجا که او در مقام نخستوزیر سخت مخالف این نهضت بود، زیرا هموطنان خود را برای استخراج نفتشان فاقد توانایی لازم میدید. اما در چشم سیاسیون و رجال زمان خویش واجد یک صفت بارز دیگر نیز بود: «جاهطلبی» بیحد و حصر!
-
/دروازه تاریخ/
«سید» به دستور مستقیم شاه تیرباران شد
زخمی که دربار پهلوی از نوابصفوی و جمعیت فداییان اسلام سر جریان ملی شدن صنعت نفت ایران و ترور دو نفر از نخستوزیرانش برداشت، چهار سال بعد در زمستان ۱۳۳۴ سر باز کرد. سید مجتبی نوابصفوی، خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر با دستور مستقیم محمدرضا پهلوی تیرباران شدند. حجتالاسلام سید عبدالحسین واحدی نیز یک ماه و نیم قبل از دوستانش در آتش هفتتیر دشنام و گلوله سرخ تیمسار تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران سوخت.
-
/دروازه تاریخ/
گاف روزنامه فرانسوی در افشای قرارداد محرمانه نفتی یهودیان با شاه
روزنامه آژانس اقتصادی و دارایی فرانسه در گزارشی که در تابستان سال ۱۳۳۲ منتشر کرد، امضای قرارداد نفتی و بازرگانی بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی را در حالی فاش کرد که رژیم پهلوی تمایلی به بر ملا شدن آن نداشت.
-
فرجام سیدِ طلبه و فداییان اسلام
نویسنده کتاب «شیعهگری» در سال ۱۳۲۴ برداشتهای مغرضانهای از احکام اجتماعی و فقهی اسلام و جایگاه روحانیت منتشر و بر نظر خود پافشاری کرد و موجبات ناراحتی عمیق جامعه روحانیون و متدیان همعصر خود شد. علامه امینی نویسنده کتاب را مرتد اعلام کرد و سید مجتبی میرلوحی داوطلب اجرای حکم الهی درباره نویسنده شد.
-
کینه دربار پهلوی از دیپلمات مصدقی
زندانیِ دیپلمات و روزنامهنگاری که از گلوله جمعیت فداییان اسلام و چاقوی شعبان بیمخ جان سالم به در برد، با تب ۴۰ درجه و روی برانکارد به دادگاهی «سری» در پادگان لشکر دو زرهی ارتش برده شد و بعد از ۱۰ جلسه محاکمه بی وکیل به شدیدترین حکم دادستان وقت ارتش محکوم شد و با رد فرجامخواهی در دادگاه تجدید نظر، حکم «تیرباران» گرفت و قبل از آن که گلولههای نفرت پهلویِ پسر قلب و سینهاش را بشکافد و پر پر کند با شجاعت و صلابت از مقصد و راهش دفاع کرد و برای همیشه تاریخ، جان و نامش را فدای آرمان و میهن کرد.