بلوک B

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • سه کام حبس

    سه کام حبس

    دخترک شاید هنوز ده سالش نشده باشد اما انگار می‌داند که دیگر قرار نیست پدرش را ببیند. برای همین از اعماق وجود زار می‌زند. تقلا می‌کند شاید این زندگی دلش به رحم بیاید. سوگ جنگی ناجوانمردانه است. عزیزت را می‌گیرد و یکباره روی زندگی‌ات چمبره می‌زند. هرقدر دست و پا بزنی اما باز هم راه فراری ندارد. این دختر حتی هنوز آداب سوگواری را نمی‌داند اما انگار کسی به او گفته بود که پشت سر پدرت هرقدر می‌توانی گریه کن تا بغض‌ها توی سینه‌ات گلوله‌گلوله نشوند.