آفتاب سوخته

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • پیامی با جوهر خون

    حضور حماسی مردم در مراسم های رئیس‌جمهور شهید را چگونه باید تحلیل کرد؟

    پیامی با جوهر خون

    مردان در چند ردیف به صف ایستاده بودند، همه سیاه پوش. پشت به کوه و رو به آفتاب. بیشترشان روی پیراهن سیاه، چوقا هم به تن داشتند، با کلاه سیاه. چند نفری روی چوقا قطار فشنگ بسته بودند و تفنگ سرشانه‌شان آویزان بود. صورت‌ها آفتاب سوخته بود و چشم‌ها قرمز. افسار اسب را دست یکی از مو سفیدهای ایل دادند. مردِ لاغر و کشیده، آرام آرام گام برمی‌داشت و اسب به دنبالش روان بود. گاگریوخوانی شروع شد. مردان به سینه می‌زدند و اشک به آرامی بر صورت آفتاب سوخته‌شان می‌غلتید. زنان اما شیون می‌کردند و بی‌بی گل از همه بی‌تاب تر بود. با ظرف آتش و اسفند در دست.