«در تاریخ معاصر خوزستان و به خصوص در تاریخ صنعت نفت و نیز جنبش ملی کردن صنعت نفت، از یک شخصیت انگلیسی افسانه ای و اسرار آمیز با نامهای متفاوتی نام برده شده است . این شخصیت با نامهایی مانند "مستر جیکاک"، "دکتر جیکاک"، "میجر جیکاک"، "ماژور جیکاک" و "سید جیکاک" شناخته شده است.»
به گزارش خبرنگار ایسنا ـ منطقه خوزستان، دکتر عباس امام، نویسنده، مترجم و خوزستانشناس در همین باره یادداشتی نوشته و آن را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است که میخوانید:
«حرف و حدیثهای زیادی در خصوص شخصیت این فرد مطرح شده اما نکته این جا ست که با توجه به انگلیسی بودن این فرد و با توجه به ذینفوذ بودن او در برههای از تاریخ معاصر خوزستان، مطالب زیادی در مورد ابعاد شخصیت و ویژگیهای فردی مستر جیکاک گفته شده که نیازمند بررسی جدی، عالمانه، منطقی و انتقادی است.همان گونه که پژوهشگران تاریخ معاصر خوزستان و بسیاری از مردم میدانند، نام "جیکاک" عمدتا در رابطه با تحولات دهه 1320 و 1330 شمسی مطرح بوده است ، و باید پذیرفت کسی که در این دو دهه در اینجا حضور داشته است، متعلق به دورانی باستانی نبوده است بلکه در تاریخی حدود 70 سال پیش در اینجا زندگی می کرده است که طبعا دوره بسیار کهنی تلقی نمیشود .
واقعیت این است که مدارک و اسناد کل حوادث کشف نفت در استان خوزستان، مناطق بختیاری نشین ، شهرستان مسجدسلیمان و بعدها جنبش ملی شدن صنعت نفت به صورت مستند موجود و در دسترس همگان می باشد . به عنوان مثال ، اولین کسی که از انگلیسیها و مشخصا ویلیام ناکس دارسی دعوت میکند تا در ایران سرمایهگذاری کنند شخصی است به نام "آنتوان کتابچی خان" که فردی ارمنی - ایرانی بوده که عکس و زندگینامه این فرد در کتابهای دوره قاجاریه موجود میباشد، و نیز عکس و زندگینامه مهندس جان رینولدز انگلیسی که عملا کاشف نفت در مسجد سلیمان بود . همچنین ، عکس و زندگینامه بسیاری از افراد دربار قاجار، خوانین محلی بختیاری، برخی شیو خ عرب، بسیاری از مدیران ارشد انگلیسی شرکت نفت در پالایشگاه های آبادان و مسجد سلیمان ، نفت سفید و حتا متن قراردادها ی نفتی از اول تا به آخر نیز امروزه در کتاب های تاریخ معاصر ایران موجود می باشند .
نفوذ استعمار انگلیس در منطقه خوزستان نکته پوشیدهای نیست و دولتمردان و نویسندگان غربی نیز منکر این نکته نیستند که در خوزستان حضور داشته اند و ارتباطاتی با افراد متنفذ و جریانات محلی داشته اند. در زمینه دخالت انگلیسیها و آمریکاییها در موضوع ملی شدن صنعت نفت و همچنین کودتای 28 مرداد 1332 نیز که منجر به برکناری مرحوم دکتر محمد مصدق شد، صدها کتاب و مقاله توسط خود غربیها در کشورهای مختلف با سند و مدرک به رشته تحریر در آمده است .
اما با این حال، شاهد هستیم که در خصوص "مستر جیکاک " شاید به دلیل کمبود منابع ، داستان پردازیهای عجیب و غریب و غیرعقلایی بسیاری صورت میگیرد که به صورت سینه به سینه نقل میشود و گاه برخی مورخین ما نیز بدون توجه به صحت و سقم روایات، آنها را مستند و صحیح فرض کرده و نقل میکنند. بخصوص در سالهای پس از انقلاب اسلامی با توجه به اوجگیری احساسات ضدغربی، هم سیاستمداران و هم مردم عادی کوچه و بازار افسانهپردازیهای بسیاری را حول این شخصیت انجام داده اند که آمیزه ای است از راست و دروغ ، ولی در مجموع به راستی گمراهکننده، زیانبار و فاقد ارزش استناد تاریخی است .
آن چه که باعث شد من پیگیر این نکته شوم و مطالبی را در مورد این شخصیت یادآور شوم این است که در چند سال گذشته با گسترش رسانههای مجازی مانند تلگرام، واتساپ و فیسبوک، مطالب زیادی در مورد جیکاک منتشر میشود که نیازمند دقت و بررسی استنادات آنها است.از جمله ، همین امسال نیز به مناسبت کودتای 28 مرداد 1332 چه در سطح خوزستان و چه در سطح کشور مطالب زیادی در خصوص مستر جیکاک منتشر شد که از آن طریق تلاش شد مطالبی را به صورت غیرمستند به این فرد منتسب کنند. به عنوان مثال یکی از نوشته های منتشر شده در فضای مجازی در مورد این شخصیت ، با عنوان "معجزات یک جاسوس باهوش انگلیسی که مجتهد شد!" ادعا می کند که "مستر جیکاک، جاسوس انگلیسی، مأمور ویلیام ناکسدارسی به مسجدسلیمان آمد و در آنجا زندگی کرد ."
حال ، اگر ما به فضای اینترنتی مراجعه کنیم، خوشبختانه زندگی ویلیام ناکسدارسی هم به زبان انگلیسی و هم فارسی در دسترس است و وقتی بررسی میکنیم ، میبینیمکه ویلیام ناکس دارسی در سال 1917 میلادی برابر با 1297 شمسی فوت کرده است؛ این در حالی است که کشف نفت در مسجدسلیمان نیز در سال 1908 میلادی برابر با 1287 اتفاق افتاده است. یعنی در واقع ده سال پس از کشف نفت در مسجد سلیمان ،سرمایه گذار انگلیسی این طرح یعنی دارسی فوت می کند . به هر حال، مجموعه اطلاعات موجود حاکی از این است که مستر جیکاک در دهههای 20 و 30 در ایران بوده است که این زمان 20 سال پس از مرگ ناکس دارسی است ! حال باید دید چطور میشود که شخصی 20 سال پس از مرگ ناکسدارسی به ایران آمده باشد و در عین حال جاسوس او هم بوده باشد؟ بنابراین ، همین ابتدای روایت خود نشان دهنده عدم دقت و صحت روایاتی است که در مورد این فرد وجود دارد .
در ادامه همین روایت آمده است که "وی در آغاز به عنوان چوپانی کر و لال به مدت هفت سال در ایل بختیاری به آموختن فرهنگ و زبان بختیاری میپردازد و پس از فراگیری آن، به عنوان یک بختیاری در منطقه نفتخیز مسجدسلیمان سکنی میگزیند. "در باب این قسمت روایت نیز دو نکته وجود دارد: نخست این که در روایت گفته شده که این فرد به مدت هفت سال در "ایل بختیاری" زندگی میکند!؟ گویی که ایل بختیاری، طایفه ای بوده است بسیار کم جمعیت و سکنی گزیده در روستایی بسیار کوچک ! در صورتی که پر واضح است در دوره قاجار، قلمرو بختیاری منطقه وسیعی شامل بخشهایی از استانهای فعلی خوزستان، چهار محال و بختیاری، بخش هایی از لرستان و بخش هایی از کهگیلویه و بویر احمد را شامل میشد ، و بر اساس این روایت معلوم نیست "مستر جیکاک" در کدام قسمت از منطقه وسیع جغرافیایی زندگی کرده است. در کتاب های خاطرات سران طوایف ایل بزرگ بختیاری نیز که تا کنون منتشر شده هیچ کدام به طور مشخص و مستند نامی از حضور این چنینی مستر جیکاک نکرده اند .
نکته
دیگر این است که اگر مستر جیکاک در منطقه مسجدسلیمان آمده و زندگی کرده است، پس با توجه به ذینفوذ بودن و صاحب منصب او،
قطعاً نمیتوانسته در یک منطقه دور دست و ناشناخته زندگی کرده باشد. چنین فرد صاحب
نفوذ و صاحب منصبی قطعاً باید در محلهای
پررونق زندگی کرده باشد ، ولی متأسفانه اشارهای به حضور این فرد متنفذ در
این محلات نیز تاکنون یافت نشده است
.
در جای دیگر آمده است که "جیکاک برای این کار ، ابتدا به فراگیری فقه میپردازد و به درجه اجتهاد میرسد و در مسجد به عنوان پیشنماز حضور مییابد." در این مورد نیز با توجه به این که حضور مستر جیکاک مربوط به دهههای 20 و 30 است، ما هیچ گاه نشنیدهایم که در منطقه بختیاری آن دوران ، علمای دینی مسلمان شیعهای وجود داشته باشند که افراد ی در محضر آنها به درجه اجتهاد رسیده باشند. اگر این موضوع در ارتباط با شهرهایی مانند بهبهان، دزفول یا شوشتر گفته و بیان میشد که این شخص در یکی از این شهرها در حضور روحانیون به مطالعه فقه پرداخته است، در آن صورت باورپذیر تر بود و عجیب نبود چرا که در این شهرها در آن دوران چندین مجتهد وجود داشت. اما ، مجتهد شدن جیکاک در منطقه بختیاری آن عصر امری است محال ! اصولا این مسأله که چوپانی به ظاهر لال در منطقه بختیاری به مجتهد تبدیل شود و در مساجد به عنوان پیشنماز حضور پیدا کند، برای مردم محل تا حدودی توهینآمیز است چرا که گویی مردم بختیارینشین آن چنان فاقد آگاهیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بودهاند که فردی مثل جیکاک توانسته به این سادگی آنان را فریب دهد و به هیچ عنوان توسط افراد، طوایف، عشایر و خبرگان و نخبگان محلی (در حد اطلاعات آن روز) شناخته نشود . بدیهی است این مسأله به صورت غیرمستقیم توهین به شعور اجتماعی مردم محل است.در جایی نیز گفته شده که "او گیوههایش را با اشاره عصا جفت میکرد و ادعا می کرد این از معجزات او است". این ادعا نیز ادعایی بیاساس است زیرا فکر نمیکنم که طی 60 یا 70 سال گذشته (و نه چند قرن پیش!) کسی توانسته باشد گیوههای خود را با یک اشاره عصا جفت کند و مردم هم این عمل را به عنوان یک معجزه پذیرفته باشند.
همچنین در جایی دیگر گفته شده که مستر جیکاک در کتاب خاطرات خود توضیح می دهد که "آهن رباهایی در گیوه هایم قرار داده بودم که با اشاره عصا ، گیوه هایم جفت می شدند." نکته این جاست که چگونه ممکن است شخصیتی با این معروفیت و اسرارآمیزی وجود داشته باشد اما کسی تاکنون کتاب خاطرات او را ندیده باشد؟؟! من شخصا تاکنون به هر منبع اینترنتی یا کتابخانه ای مراجعه کردم تا کتابی به زبان فارسی و یا انگلیسی از شخصی به نام جیکاک بیابم، موفق نشده ام .
در جای دیگری نیز عنوان شده که جیکاک در اواخر دهه 1320 خورشیدی فرقه ای را در منطقه بختیاری، بویراحمد و خوزستان ایجاد می کند که "طلوعیان" یا "سروشیان" نامیده می شد؛ فرقه ای که به ظهور قریب الوقوع امام مهدی (ع) معتقد بودند . این گفته نیز گزافه و غیر مستدل است زیرا در بین سال های 1320 تا 1330 در کشور ده ها نشریه کشوری و استانی وجود داشت و چنانچه در آن دوران کسی با این مشخصات و چنین فعالیت هایی وجود می داشت به طور قطع در نشریات آن دوره بازتاب می داشت .
در نوشته ای دیگر نیز درخصوص جیکاک گفته شده است" او مجالس وعظ و منبر به برپا می کرد و روضه امام حسین می خواند و در میانه مجلس ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که در وسط مجلس بود می انداخت ولی عمامه نمی سوخت و جیکاک آن را به عنوان معجزه خود بیان و ادعای سید بودن می کرد. " این نیز روایتی است بسیار بی پایه چراکه محل وقوع این مجالس روضه و منبر نیز مشخص نیست . آیا در مسجدسلیمان بوده یا مناطق اطراف آن ؟ یا در ایذه یا هفتکل ؟ یا لالی و یا عمبل؟ در قلعه تل یا اندیکا ؟ به هر حال منطقه وقوع این رویدادهای خارق العاده مشخص نشده است ، و از طرفی این موضوعات در کتاب خاطرات منتشره مردم آن عصر نیز نیامده است .
در روایت دیگری نیز آمده است که "سید جیکاک به هنگام ملی شدن صنعت نفت با گشت و گذار در میان عشایر بختیاری، یک سری اشعار را به گویش بختیاری برای آن ها مطرح می کرد که از آن جمله آن می توان به این قطعه شعر اشاره کرد که "تو که مهر علی مِین دلته نفت ملی سی چِنِته"! توجه کنید در شهری که یکی از مراکز عمده جنبش ملی کردن صنعت نفت بوده و احزاب گوناگون و شناخته شده ای مانند حزب توده ، جبهه ملی و روحانیون در آن نقش آفرینی کرده اند شعاری این چنینی سرداده شده باشد ، و در عین حال خبر آن در نشریات آن دوره و یا در کتاب های مورخین صنعت نفت نیامده باشد؟؟ اصولا ، همین استنادهای غیر منطقی و غیر علمی باعث شد تا روانشاد علی یعقوبی نژاد( مولف برجسته چندین کتاب درباره تاریخ صنعت نفت ایران و خوزستان) در مرداد ماه 1396 طی یادداشتی کوتاه و دوجمله ای در کانال تلگرامی "تاریخ و ادبیات نفت" این گونه اظهارنظر کند که چنین مطالبی "قابل قبول اهل تاریخ نیست و نباید به شایعات و خرافه سازی دامن بزنیم" . جالب است که افرادی که به نشر چنین مطالب بی پایه و سخیفی دست می زنند برای توجیه عمل خود گاه منبع نیز ذکر میکنند تا سخنان خود را باورپذیر تر کنند. به عنوان مثال، در همین مطلب بی ارزش فوق الذکر ، یکی از منابع مورد استفاده کتاب "تاریخ سیاسی – اجتماعی ایل بختیاری" نوشته بختیاری شناس فاضل و برجسته آمریکایی پروفسور جین رالف گارثویت(ترجمه روانشاد مهراب امیری) ذکر شده است در صورتی که نویسنده کتاب به هیچ وجه در اثر خود نامی از مستر جیکاک نیاورده است ، ولی متاسفانه مترجم اثر در یکی از پاورقی هایی که خود شخصا در صفحه 229به کتاب افزوده است روایتی مغشوش و غیر مستند ارائه کرده است که به هیچ وجه ارزش استنادی ندارد .
حتی عکسی را نیز به مستر جیکاک منتسب کرده اند که او با مجموعه ای از افراد روستایی بختیاری عکس گرفته است. در این عکس پیرمردی با محاسن سفید و کلاه به سر و عصا به دست دیده می شود که او را مسترجیکاک تامیده اند. عکسی دیگر نیز درخصوص او وجود دارد که کمابیش شبیه همان فرد است و فردی سوار بر اسب بوده ، و فردی که احتمالا پیشخدمتی ایرانی است نیز در کنار او پیاده راه می رود ، و در این مورد نیز فرد اسب سوار را مسترجیکاک نامیده اند. اما واقعیت این است که این دو فرد را از نظر عکس و چهره در کتاب های تاریخی خوزستان خلط کرده اند چرا که یکی از آن دو نفر"مستر یانگ " است که پزشک بوده و در دهه های 20 و 30 شمسی می زیسته است و دیگری مستر جیکاک . دربرخی موارد ، عکس های این دو به هم نسبت داده شده اند، به گونه ای که با صراحت نمی توان عنوان کرد که کدامیک از این دو عکس قطعا مستر جیکاک و کدام یک مستر یانگ است. بنابراین صرف دیدن یک عکس در کتاب های تاریخی یا شبه تاریخی، دلیلی بر صحت روایاتی که از شخصیت جیکاک نقل می شود نمی تواند باشد! بخصوص که هر کسی می تواند با نشان دادن یک عکس قدیمی ، افراد ناشناس و گمنام موجود در عکس را به هر نامی که صلاح بداند ، بنامد : مستر جکسون ، مستر اسمیت ، مستر جانسون، مستر ویلارد یا هر نام دیگری !
اما بگذارید به سویه دیگر این قضیه نگاه کنیم .در کتاب" اسنادی از روابط ایران و انگلیس (1320 – 1325 ش) " به قلم بهناز زرین کلک از انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال 1382 (که به لطف دوست فاضل جناب غلامرضا بهنیا در اختیار بنده قرار گرفت) دو سند وجود دارد که مربوط به دو گزارش از شهربانی اهواز در سال 1321 برای مقامات وزارت کشور در تهران می باشد. در این دو گزارش ، از شخصیتی به اسم "ماژور جیکاک " نام برده شده و در آن جا گفته شده "ماژور جیکاک " به عنوان "رابط سیاسی ارتش انگلستان " فعالیت می کرده است. این را هم یادآور شوم که "ماژور" در فرانسه و یا "میجر" در انگلیسی ، درجه ای است نظامی و معادل درجه نظامی "سرگرد " در ارتش ایران .
به باور من، این دو سند تاریخی بسیار ارزشمندتر از روایات شفاهی و مکتوب غیر منطقی و غیر عقلایی است که در مورد این فرد و توانایی هایش گفته شده است. اگر ما "ماژور جیکاک" را به عنوان "رابط سیاسی ارتش انگلستان در زمان اشغال ایران و خوزستان توسط ارتش های متفقین " بپذیریم ، این موضع درخصوص ویژگی های شخصیتی او بسیار راهگشاتر خواهد بود. در واقع ، این سند گویای آن است که مستر جیکاک براساس وظایف سازمانی خود با سران عشایر و طوایف استان برای رتق و فتق اموری همچون انتقال نفت از مسجد سلیمان به آبادان، امنیت ، معاملات ، انتصابات و نظایر آن ها ارتباطاتی داشته است. و طبیعی است انجام هریک از این امور آن هم توسط یک صاحب منصب نظامی اشغالگر مستلزم مهارت های خاص ارتباط با نخبگان محلی مانند خوانین ، شیوخ ، تجار ، سیاستمداران و غیره بوده است ، و طبیعی است انجام دقیق تر این امور لابد در پاره ای موارد نیازمند دسیسه چینی ، همگرایی و واگرایی با سران ایلات و عشایر و یا تحریک آنها علیه یکدیگر بوده است . همین کارنامه احتمالی می تواند دستمایه داستان پردازی های عجیب و غریب مردم محل در مورد مستر جیکاک شده باشد .
درنتیجه ، مستر جیکاک نه آنچنان که روایات غیر مستدل می گویند واقعیت داشته
است ، و نه می
توان کاملا منکر وجود تاریخی وی شد و آن را افسانه دانست؛ بلکه چیزی است بین
این دو. به این معنی که فردی با این نام و مشخصات وجود داشته ، اما افسانه
های بسیار
نامربوط و غلطی را به توانایی
های او نسبت داده اند که به نظر من باید بخصوص
مورخان و محققان از آن
ها دوری جسته و آن
ها را ترویج نکنند چراکه این امر از برخی جنبه
ها علاوه بر آن
که از نظر آسیب
شناسی تحقیقات تاریخی و فرهنگی خوزستان
شناسی عملی زیانبار
تلقی می شود، اصولا توهین به شعور و آگاهی
گروه هایی از مردمان سرزمین خوزستان است هر چقدر هم که مردم در آن دوره در
سطوح پایین فرهنگی و اقتصادی زندگی کرده باشند
.
»
نظرات