شاید کمتر کسی باشد که در دهه هفتاد برنامه های او را دنبال نکرده باشد و از شیوه اجرای طنزش نخندیده باشند،فردی که در پشت چهره ساده اش پر از معنی و مفهوم بود و اکنون جایش در جعبه های جادویی خانگی به عقیده بسیاری کارشناسان احساس می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی هنری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه خلیج فارس، "امیر نیکیار" هنرمندی که در عمر شصت ساله خود با چهره "آقا نیکی" در زمانی که اینچنین جامعه درگیر وسایل الکترونیکی و زندگی ماشینی نشده بود، با آمدن به خانه های مردم و کیف کوچکی در دست با طرح موضوعاتی ساده اما پر از معنی شادی را به خانه های مردم هدیه می داد اما این روزها این مرد خاک خورده هنر با تغییر چهره خود به سراغ جامعه کودک رفته و با نام "بابا نیکی" این بار شادی را برای کودکان به ارمغان می آورد به همین دلیل به سراغ"امیر نیکیار" 61 ساله رفته و زندگی هنری اش را مرور کردیم که حاصل آن در متن زیر آمده است:
*به عنوان سوال نخست ابتدا کمی ازدوران آغاز ورودتان به نمایش به صورت غیرحرفه ای بگویید...
بنده در محله جنوب تهران حدود خیابان 17 شهریور متولد شدم و از آنجا به میدان خراسان،بی سیم و نجف آباد رفتیم و در آنجا بود که ذوق هنری خود را کشف کردم و با تشکیل گروه هنری به مناسبت اعیاد شعبانیه اجراهای مختلفی را طراحی و برنامه ریزی کردیم که هرساله با استقبال گسترده مردم محله مواجه شد و از آنجا بود که تقریبأ به این نکته پی بردم که در حوزه هنر نمایش می توانم فرد موفقی شوم.
*آیا برگزاری آن نمایش ها با مشکلاتی هم همراه بود؟
هفته ها قبل از اعیاد شعبانیه جوانان محله با پول گذاشتن سراسر محله را چراغانی کرده و تمامی امکانات یک نمایش ساده را فراهم می کردیم و زمانی این جشن به اوج رسید و منطقه فعالیتش از میدان خراسان تا امام حسین(ع) رسید و با قرار دادن طاق نصرت بر شکوه این نمایش و جشن شعبانیه افزوده شد. سناریو را خودمان می نوشتیم و خودمان دیالوگ ها را طراحی می کردیم و به گونه ای این نمایش جا افتاده بود که از هفته های قبل از ماه شعبان همگان در انتظار این نمایش جوانان محله بودند.
*چه شد که از نمایش محله ای سر از تئاتر و بازیگری و کارگردانی درآوردید؟
سال 1348 بود که در مرکز رفاه خانواده برنامه هایی ویژه جوانان شکل گرفت و با جذب در این نهاد اجتماعی زمینه برای پرورش و فراگیری اصولی نمایش فراهم شد و تمامی اعضای گروه نمایش محله با در اختیار گرفتن مدرسینی همچون داریوش مودبیان و بهزاد فراهانی فعالیت جدی تئاتر را آغاز کردیم و با یک کار جدی توانسته ایم پله پله خود را در تئاتر کشور جا بیاندازیم.
*از بازیگران آن زمان که در گروه شما قرار داشتند کسی اکنون مشغول بازیگری است؟
بله، عبدالرضا اکبری، مهدی میامی و مدی کیا از چهره های شناخته شده ای هستند که با هم کار تئاتر را آغاز کدریم الته بنده در عرصه کارگردانی نیز ورود کردم و در آن زمان تئاتر هایی همچون "بهترین بابای دنیا" را به اجرا درآوردم تا آنکه جذب کاخ جوانان شدیم در میدان شوش که با حضور تمامی بچه های مستعد جنوب تهران کار وسیع تری صورت گرفت و تئاتر جنوب تهران حرف نخست را در سراسر ایران می زد تا جایی که به یاد دارم پرویز پرستویی و نقی سیف جمالی هم به گروه ما اضافه شدند و یک تیم هنری قدرتمند و مستعد شکل گرفت.
*نحوه ورودتان به بازیگری در تئاتر به صورت جدی از چه زمان و با چه نمایشی صورت گرفت؟
در سال 59 بود با تئاتر "میراب" با کارگردانی کریم اکرمی مبارکه (نقش ابن ملجم در سریال امام علی (ع)) که نقشی جدی در آن ایفا می کردم وارد بازیگری به صورت حرفه ای در تئاتر شدم. این کار تمثیلی از پیروزی انقلاب اسلامی بود و این تئاتر که به مورد استقبال عموم قرار گرفت باعث افزایش انگیزه ام شد و پس از آن گروه تئاتر کوچ توانست در اکثر نمایش ها با موفقیت های زیادی همراه شود.
*شاید همین موفقیت ها بود که زمینه حضورتان در تلویزیون را فراهم کرد...
بله، چنان گروه کوچ در کشور شناخته شده بود که تلویزیون درخواست کرد که این گروه به صدا و سیما آمده و نمایش هایی را در جعبه جادیی به اجرا در آورد و این ورود سرآغاز جذب بنده در صدا و سیما بود.
*حضور در تلویزیون را با بازیگری آغاز کردید؟
خیر، داریوش مودبیان در حال ساخت سریالی به نام "قرن سرنوشت" بود با بازیگری سعید نیک پور که در آن هم دستیار کارگردان بودم و هم مدیرصحنه و این موضوع باعث ورودم به خانه سینما و آشنایی با اعضای آن شد اما همچنان در پشت صحنه مشغول فعالیت بودم که سریال های امیرکبیر و افسانه سلطان و شبان از محبوبترین آن ها بود که با پوران درخشنده آشنا شدم و در فیلم های رابطه و پرنده کوچک خوشبختی با او همکاری کردم و به گونه ای مسیر زندگی هنری ام دگرگون شد و سر از برنامه های تلویزیونی طنز در آوردم.
*جنگ هفته از نخستین برنامه های ظنزی بود که امیر نیکیار در آن حضور یافت. چه شد که به وادی طنر ورود کردید؟
به یکباره پیشنهاد بازیگری در نمایش های ظنر تلویزیونی به بنده شد و آنجا بود که برنامه جنگ هفته آغاز فعالیتم در دنیای ظنر بود و موفقیت آن باعث شد که در جنگ شبانه و سایر برنامه های طنر آن زمان تلویزیون پای ثابت باشم و به نوعی بنده بنیان گذار طنز نمایشی پس از انقلاب هستم.
*کمی به سراغ "آقا نیکی" برویم که شاید این نقش باعث شد سال های امیر نیکیار در خانه های مردم ایران فردی تأثیرگذار باشد...
یک روز نقشی را بازی کردم که نقش خاصی بود و به طور صریح بگویم آدم عادی نبود و به واسطه آنکه کارگردان ها همیشه دست بنده را برای بازی کردن باز می گذاشتند، توانستم با تمرین کردن بر روی این نقش در آیینه خانه ام و تغییرات در آن نقش "آقا نیکی" را ابداع کنم و اوایل دهه هفتاد بود که دیگر آقا نیکی جای خود را در بین مردم باز کرده بود و با اضافه شدن کیف به این نقش دیگر مردم برنامه هایم را دنبال کرده و همواره به دنبال طرح موضوع جدید از آقا نیکی بودند.
*به نظر شما آقا نیکی فردی ساده لوح بود یا اینکه پشت ساده بودنش هزاران نکته نهفته بود؟
این نقش مانند بهلول بود و پشت هر خنده و حرفه آقا نیکی هزاران پند و اندرز و انتقاد نهفته بود و مردم با درک درست به خوبی می دانستند که طنزهای بنده تنها خنده صرف را به همراه نداشت بلکه تأمل و اندیشه چاشنی آن بود.
*به عنوان کسی که در طنز ایران به نوعی تأثیرگذار بوده اید، اکنون طنز همان جایگاه گذشته و ارتباط خود با جامعه را حفظ کرده است؟
خیر به هیچ وجه، کسی که کار طنز می کند باید با فکر وارد شود و حرفی برای گفتن و آموزش داشته باشد نه آنکه تنها به صرف خنداندن چند لحظه ای اقدام به بازی کند و متأسفانه طنز امروز ما این نکته مهم را به فراموشی سپرده و درگیر مزاح گویی های پیش پافتاده شده است و به طنزهای چند روزه تبدیل شده که مردم هیچ مأنوسیتی در آن نمی بینند. سطح سلیقه ها پایان آمده و به گونه ای به ظنر نگریسته می شود که انگار وظیفه ظنر تنها نگاه تفریحی به آن است.
*چه شد که نقش "آقا نیکی" به پایان رسید؟
کم کم به نقطه ای رسیدم که در نقش آقا نیکی اشباع شده و با این سن و موی سفید نمی شد دیگر آن فعالیت گذشته را انجام داد و نقشم را خیلی دوست داشتم و خیلی برای رسیدن آقا نیکی به جایگاه کنونی اش کار کردم و وقت گذاشتم و با تمام توان آن را باور داشتم.
*دلیل محبوبیت آقا نیکی را در چه می بینید؟
تنها دلیلی که محبوبیت آقا نیکی را بالا برد و همچنان بر محبوبیتش می افزاید متوقف شدن اجرای آقا نیکی در اوج بود و برای حضورش هر کاری نکرد و برای اولین بار می گویم آن زمان مستربین مشهور نبود و بعهدها فهمیدم آقای بین و آقا نیکی با هم و مانند هم در نقشی تأثیرگذار به اوج رسیدند.
*پس از آقا نیکی به سراغ بخش کودک رفیتد. دلیل این انتخاب چه بود؟
حدود ده سال پیش شعر و آهنگ هایی را آماده کرده و از طریق نوارکاست وارد بازار کردیم به نام "ترگل و ورگل" و با فروش و استقبال مناسبی رو به رو شد واز همان موقع دریافتم که علاقه ام به کار برای کودک بیشتر از بزرگسالان است و اقدام به ایجاد گروه شاهپرک کردم و بی نهایت از این اقدامم راضی ام و الآن از کار برای کودکان نهایت لذت را می برم. اعضای این گروه متشکل از امير نيكيار(بابا نیکی)،سارا اطهری (خاله شاپرک) و حسین پیرهادی ( عمو شادی) که نویسندگی و کارگردانی آن بر عهده بنده است و در حال حاضر این گروه وارد پنجمین سال تولدش شده است و با استقبال مناسب علاقه مندان رو به رو شده است.
*دیگر به آقا نیکی فکر نمی کنید و از نقش بابا نیکی رضایت دارید؟
آقا نیکی به تاریخ پیوست و هنوزم آن نقش را دوست دارم اما اکنون عشقم شاپرک و فعالیت برای کودکان است و هرجا عکس ا شاپرک می بینم ناخودآگاه ذهنم به کودکان و گروه هنری ام می رود.
*از بحث فعالیت های هنری تان که بگذریم، از حضورتان در خانه سینما بگویید...
بنده به عنوان دستیر برنامه ریز در خانه سینما سال هاست که فعالیت می کنم و از تعطیلی آن به شدت نارحت شدم زیرا سقفی که در آن تمامی هنرمندان جمع می شدند به یکباره تعطیل و باعث جدایی هنرمندان از یکدیگر شد.
*خبرهایی از باز شدن مجدد خانه سینما به گوش می رسد، در این خصوص چه نظری دارید؟
تنها شرایطی که برای باز شدن مجدد خانه سینما باید حاکم شود همان شکل اولیه خانه سینماست که خواسته همگی اهالی سینماست و باید بدون تغییر شکل بار دیگر خانه سینما باز شد تا تمامی صنوف سینما و نمایش بار دیگر گردهم آمده و از حقوقشان دفاع کنند و باز شدن خانه سینما به نفع اهالی سینماست.
*در پایان اگر حرف خاصی دارید آماده شنیدن آن هستیم...
به این جمله بسنده می کنم که همواره برای رفتن بر روی صحنه نمایش و شادی مردم لحظه شماری می کنم و هیچ زمان از انگیزه ام کاسته نمی شود زیرا استقبال خانواده ها ما را همیشه شرمنده کرده است.
تهیه و تنظیم از خبرنگار ایسنا: امیرحسین طالبی
نظرات