باز آمد بوی ماه مدرسه 

  

  

به گزارش ایسنا منطقه اردبیل، باز هم بوی پاییز آمد بوی خزان هزار رنگ که با قدم‌هایش به شهر شوق خنده می آورد بوی مهر و بوی مدرسه در همه کوجه‌های شهر پیچیده است ذوق کلاس اولی‌ها و دنیای ناشناخته برای آنها گاهی همراه با خنده و گاهی با ترس و گریه اما این شوق مهر  شوق آموختن است که در هوای شهر پیچیده وجلوه خاصی به آن داده است. 

  

امروز مدرسه‌ها لبخند می زنند برای چشم‌های درخشان دانش آموزانی که برای اولین بار به دیدنش آمده‌اند یا بچه‌هایی که از فراغت تابستانه و نزدیك به صد روز فاصله از شلوغی و دیدار هم شاگردی‌های خود، زنگ دلنشین مدرسه را می شنوند و خاطره انگیزترین دوران زندگی خود را دوباره آغاز می‌کنند. 

پاییز هنوز هم برایم بوی مدرسه می دهد مدرسه‌ای که  در خاطرات سالهای پیش ما جا مانده و تنها رد پای گذر زمان در آن دیده می‌شود اما هر پاییز برایم آغاز مدرسه را دارد و دلم به هوای آن روزها می رود هوایی معلم هایی که اول هرزنگ با خودکارهایشان برنقش های دفترهایم خط می کشید، گچ‌های رنگی، مغنه‌های چانه دار، نیمکت‌های سه نفره، بابا آب داد، آن مرد در باران آمد، دلهره مشق‌های شبانه که باید از هر درس چندین مشق باید بنویسم و... پاییز هنوز هم بوی مدرسه را برای من می دهد با اینکه همه همبازی‌هایم امروز در گوشه‌ای  مشغول گذران عمران هستند و خبری از آن شوقهای کودکی نیست ولی بازم هم برایم من مهر ترسیم آن کوچه‌های تنگ،  لی لی بازی کودکانه را ترسیم می کند.