استفاده از منابع نفتی توسط مردم یک کشور امری بدیهی و از حقوق مسلم آنان به شمار رود، اما از سال1280ه.ش که تمام امتیاز مربوط به نفت جنوب ایران به مدت 60سال به فردی انگلیسی واگذار شد، بهرهمندی مختارانه از نفت نیز به یکی از آرزوهای مردم ایران تبدیل شد.
قراردادی که تمام حقوق مربوط به نفت جنوب ایران را واگذار میکرد در حالی که تنها آوردهی آن برای ایران، پرداخت 16 درصد از سود سالیانه بود، البته این مقدار اندک که بر روی کاغذ نوشته شده است، در واقعیت کمتر هم میشود، برای مثال این 16 درصد سهم سود ایران بعد از پرداخت مالیات دولت انگلستان و سهم سهامدارن عمده این شرکت محاسبه میشده است، به طوری که تنها در سال 1328، فقط مبلغ پرداختی به عنوان مالیات به دولت انگلستان، سه برابر سهم سود ایران است.
شرکت نفت انگلیس در حالی کار خود را در ایران آغاز کرد که حتی در انتصاب کارگران خود نیز اصول تبعیض نژادی را اصل قرار داده بود، کارمندان رده بالا و متوسط را اروپاییان و کارگران هندی و پاکستانی تشکیل میدادند و از ایرانیان صرفا برای مشاغل ردهپایین استفاده میشد کار به جایی کشید که حتی کارشناسان سازمان mi6 به مدیران شرکت نفت ایران انگلیس طی نامهای هشدار دادند که این نحوه برخورد با ایرانیان موجب تنفر شدید جامعه نسبت به شرکت نفت خواهد شد.
شرایط سختی که شرکت نفت ایران و انگلیس بر کارگران ایرانی خود تحمیل میکرد، با تبلیغات حزب توده بر علیه سرمایهدارن همراه شد و اعتراضات گسترده و اعتصابهای عمومی شکل گرفت. از طرفی اطلاع یافتن رسانهها از مفاد ناعادلانه قرارداد باعث شد تا حتی روزنامههای حامی حکومت مانند روزنامه اطلاعات نیز به وضع نفت جنوب ایران اعتراض کنند.
این شرایط با ظهور و بروز مردی به نام محمد مصدق، همراه شد، مردی که با ویژگیهای خاص رفتاری خود و شعار قراردادن خواست ملت ایران، توانست بسیاری از مردم ایران را با خود همراه کند.
وقتی اعتراضات مردمی گسترده شد و با رهبری سیاستمداری همچون مصدق ادامه یافت، انگلیس دیگر نتوانست رویهبیاعتنایی قبلی را در پیش بگیرد و پذیرفت تا با ایران در این باره مذاکره کند.
وقتی مصدق شرایط ناعادلانه پیشنهاد شده در مذاکرات را نپذیرفت و انگلیس از پیشبرد مذاکرات متناسب با اهداف خود بازماند، اولین تحریمهای اقتصادی علیه ایران را رقم زد، علاوه بر تهدید شرکتهای نفتی جهان مبنی بر عدم خرید نفت از ایران، لیستی از کالاهای مبادلاتی بین خود و ایران را تهیه کرد و تحریم آن کالاها برای ایران را اعلام نمود و ایران را از به کارگیری کارشناسان نفتی محروم کرد، به این صورت اولین تجربهی تحریم و فشار اقتصادی از سوی غرب برای ایران شکل گرفت.
هنری گریدی سفیر آمریکا در تهران در سال ۱۳۳۰ در یادداشتی از اوضاع ایران، در این باره مینویسد:" آهنگی که ادعا میکرد پول و فشار اقتصادی مصدق را سرنگون خواهد کرد، به اندازهای تکراری است که به صفحه گرامافونی کهنه مشابهت دارد."
تنها دو سال از این سخن گریدی گذشته بود که صنعت نفت ایران ملی شد در حالی که تحریم ها، هم چنان برقرار بودند.
انتهای پیام
نظرات