به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «هنوز هم بعد از گذشت حدود ۲ قرن، هر وقت کسی قرارداد بد و ضعیفی را امضا میکند او را با امضاکنندگان معاهده ترکمانچای مقایسه میکنیم. آن را عباسمیرزا ولیعهد به نیابت از پدرش فتحعلیشاه امضا کرد و به جز تقدیم برخی امتیازات تجاری به امپراتوری روسیه، همه نواحی شمال رود ارس موسوم به «هفده شهر قفقاز» را هم به همسایه شمالی داد. البته ولیعهد در آن زمان انتخاب دیگری نداشت و تنها تدبیر ممکن برای پایاندادن به جنگ پرهزینه و نجات گیلان و آذربایجان را پذیرش شرایط روسها میدید. بسیاری با او همعقیده بودند. به ظاهر فرمانده سپاه ایران در جنگ با روسیه بود اما نه برادرانش نقشههای او را درست و بیچون و چرا اجرا میکردند نه مردان دولت قاجار مطیع دستوراتش بودند. چند بار در مقاطع حساس جنگ پشت او را خالی کردند و چند بار هم به جای اجرای دستور صریح پیشروی، به همراه نیروهای زیر فرمانشان عقب نشستند. فتحعلیشاه هم که از تهران تکان نمیخورد و در جنگی که خودِ بیتدبیرش در شروع آن نقش داشت، چندان مشارکت نمیکرد. گویا فقط یک بار، آن هم فقط تا سلطانیه رفت و دوباره به پایتخت برگشت. البته حتی بعد از شکست قطعی سپاه ایران و سرازیر شدن سربازان روسیه به آذربایجان، باز به قول سعید نفیسی «دست از اشتلم برنمیداشت» و میگفت اگر همین حالا هم اراده کنم سنپترزبورگ را به آتش میکشم.
این شعر مشهور را همان روزی که قرارداد را در تهران امضا میکرد در جمع درباریانش سرود:
«کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد
زنم بر فرق پسکیویچ که دود از پطر برخیزد»
پسکیویچ نام فرمانده روسها و منظورش از پطر هم شهر سنپترزبورگ بود.
میگویند فتحعلیشاه نه از جداشدن شهرهای قفقاز و تجزیه قلمرو پادشاهی چندان ناراحت بود نه سرشکستگی پسر و ولیعهدش عباسمیرزا را خیلی مهم میدید. فقط پول هنگفتی که مجبور بود به عنوان غرامت به دربار روسیه بپردازد آزارش میداد (چون ایران شروعکننده جنگ و متجاوز شناخته شده بود، در ماده ششم معاهده مقرر شد ۱۰ کرور تومان به روسها پرداخته شود. گویا این مبلغ آن زمان به پول روسیه ۲۰ میلیون روبل نقره میشد.) ناگفته نماند که معاهده ترکمانچای، به سال ۱۲۰۶ خورشیدی در چنین روزی در روستایی به همین نام امضا شد.»
انتهای پیام
نظرات