حسین صالحی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: هنر خوشنویسی از این جهت که میان هنر و هنرمند ارتباط وجود دارد با سایر هنرها متفاوت است. هنر همچون موجودی که به وجود آمده، هویت مستقلی دارد. لوران بار در نظریه «مرگ مولف» میگوید که هنگامی که یک اثر هنری و ادبی خلق شد جدای هنرمند هویت مستقلی پیدا میکند و از آن لحظه مولف مرده و وجود ندارد. به عنوان مثال نمیدانیم که میرزا غلامرضا اصفهانی در چه شرایطی زندگی میکرده که فلان سیاهمشق را نوشته است. نه از فقری که میرزا غلامرضا اصفهانی را مجبور کرد فلان رفتار را داشته باشد اطلاع داریم و نه ثروتی که میرعماد حسنی داشت که پس از اینکه به شهادت رسید، وزیر شاه عباس صفوی نتوانست خانه او را بخرد. آنچه باقی مانده آثار اینان است در این جهت دو نوع ارتباط بین هنر و مخاطب و هنر و هنرمند وجود دارد که در آن لحظاتی که اثر را خلق میکند و بعد از اینکه اثر را خلق کرد، خود به مخاطب تبدیل میشود.
وی با اشاره به رابطه هنر و هنرمند، ادامه داد: کوچکترین کدورت در ذهن خوشنویس باشد در خط او مشخص میشود. خصوصیات فردی شخص را میشود از روی خطی که نوشته تشخیص داد و طبیعتاً هنر آن تجلی است از چیزی که در درون فرد وجود دارد و جلوهای از ذات موثر هنرمند است و این در خوشنویسی نمود بیشتری دارد.
صالحی با بیان اینکه «برای آنکه اثر یک خوشنویس گیرا و جذاب باشد، باید درونیات هنرمند صاف شده باشد»، تصریح کرد: این ادعا نیست، اگر کسی با عالم خوشنویسی سروکار داشته باشد، میداند که این یک حقیقت است. اگر درون صاف نشده باشد، خط به قاعده میرسد، ولی به صفا نمیرسد. ما در خوشنویسی ۱۰ قاعده داریم که اینها اکتسابی هستند، از ترکیب، کرسی، نسبت، شور شروع میشود و مربوط به آن چیزی است که به هنرجو آموخته میشود، اما دو قاعده وجود دارد که در رأس هرم خوشنویسی قرار گرفتهاند که آموزش دادنی نیستند. ما در رساله سلطانعلی مشهدی -خوشنویس بزرگ خراسانی- داریم که میگویند:«چون آن ۱۰ قاعده حاصل شود این دو قاعده نیز به دست میآید؛ صفا و شأن».
عضو انجمن خوشنویسان ایران بیان کرد: صفا؛ گیرایی و جذابیت یک اثر است. همچنین شأن زمانی است که اثر شخصیت و هویت مستقل پیدا میکند. این دو در گوشههای شخصیتی فرد به مرور زمان و با تلاش و مداومت در اثری که خلق میکند، مینشیند. زمانی که به گفته خوشنویسان «مزه در اثر تجلی پیدا کند»، اثر دارای صفا و گیرایی میشود و مخاطب خودش را نگه میدارد و تأثیرگذار واقع میشود و اگر این نباشد خطش دیگر ماندگار نخواهد بود.
وی با اشاره به اینکه «بهترین نوع تربیت، تربیت رفتاری است»، ادامه داد: هنرجو باید از حرف زدن، از راه رفتن، از سلوک استاد چیزی یاد بگیرد. وقتی من رفتار استادم با استادش را ملاحظه میکنم و یا نحوه سخن گفتنش را مورد توجه قرار میدهم، این به من درس میدهد.
صالحی نقطه مشترک بین دین و خوشنویسی را ذکر عنوان کرد و گفت: در خوشنویسی شما باید سرمشق، نکته و یا بیتی را باید بارها و بارها مشق کنید. این باعث میشود که آن مشق در هنرجو بنشیند و آن ذکر در ذهن فرد مینشیند، با حوزه معنویات، ادبیات و... ارتباط تنگاتنگی پیدا میکند و از آنجا که با تمرکز و آرامش انجام میشود اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. ما برخلاف دنیای امروزی و مدرن، در خوشنویسی ثبات و آرامش داریم. هیچ عمقی بدون آرامش به دست نخواهد آمد.
وی افزود: من معتقدم که در آموزش باید ارتباط استاد و شاگردی که آهستهآهسته به مرید و مرادی تبدیل میشود، وجود داشته باشد که به دنبال معنویت حاصل شود.
عضو انجمن خوشنویسان ایران در مورد ویژگی مشترک بین تمام بزرگان این حوزه، گفت: به قول مولانا اینان به بیرنگی رسیده بودند. ما کسانی را داشتیم که دنبال نام بودند و به آن نرسیدند، اما کسانی که به دنبال نام نبودند و به بینامی، به صافی و پالودگی رسیدند که باعث شد منحصر به فرد باشند و در آنها یکگوهره ناب به وجود آمده است. به سادگی و به بیپیرایگی رسیده بودند برای همین ماندگار شدند. در واقع تمام سرمشقهای استاد توضیح همان بیرنگی است که اگر هنرجو درک کند به ماندگاری میرسیدند و کسی که نمیتوانست درک کند به جایی نمیرسیدند. این راه بسیار سخت است؛ چراکه گذشتن از خویشتن، جهاد اکبر است.
وی اضافه کرد: در خوشنویسی بدون تصفیه قلب نمیشود کار خوبی را ارائه داد. تأثیر نرمافزارهای خوشنویسی و خوشنویسی مانند تفاوت فرش ماشینی و فرش دستبافت است. زمانی که نرمافزارهای خوشنویسی و امکانات نشر رو میزی برای همگان در دسترس قرار گرفت، خوشنویسی از زیر دست بر روی دیوار و دلها رفت. آنچه که جلوه کاربردی داشت کمتر شد، و آنچه که جلوه هنری داشت پررنگ شد. آنچه باقی ماند آن جوهره هنری است که نرمافزارها نمیتوانند، انجام دهند.
انتهای پیام
نظرات