به گزارش ایسنا، تیم ملی جوانان که از زمان انتخاب سیروس پورموسوی و استعفای این مربی و روی کار آمدن مظلومی و کنارهگیری این مربی یک روز خوش نداشته، در اتفاقی عجیب، در اختیار گروهی قرار گرفته که نه تنها آشنا به امور پایه نیستند، بلکه هیچ موفقیت بارزی در طول سالیان اخیر نداشته اند.
در فاصله چهار ماه مانده تا شروع رقابتهای جام ملتهای جوانان آسیا که به علت شیوع کرونا مدت زمان زیادی به تعویق افتاده، داود مهابادی و حمید درخشان به عنوان سرمربی و مدیر فنی تیم ملی فوتبال جوانان ایران معرفی شدهاند. این انتخاب از روز گذشته با موجی از نارضایتی و انتقاد از سوی مردم و کارشناسان روبرو شده است چرا که نگاهی به کارنامه این چهرهها، گواهی بر این مطلب است که فدراسیون فوتبال و کارشناسانش در صدد برداشتن مسئولیت از روی دوش خود بودهاند.
همانطور که انتظار میرفت، به علت از دست دادن زمان آمادهسازی تیم جوانان و رد پیشنهاد مربیگری این تیم توسط چهرههای شناخته شده و موفق، فدراسیون فوتبال به سراغ نام هایی رفته که در دوران مربیگری خود هیچ اثر شاخصی از خود به جای نگذاشتهاند و کارنامه آنها پر از شکست و ناکامی است.
* ناکامی و رسوایی؛ کارنامه به جامانده از مهابادی و درخشان
داود مهابادی نه منجی خوبی است که در معدود فرصتهای خود برای نشان دادن تواناییهایش در تیمهای لیگ برتری، معجزه کند و نه مربی شگفتیساز در لیگ دسته یک است. او صرفا در یک دهه اخیر، در لیگ دسته یک حضور داشته و هیچ گاه هم به موفقیتی با تیمهایش نرسیده است. مهابادی حتی در این سالها فرصت نکرده مدرک مربیگری حرفهای خود را که این روزها از سوی فدراسیون فوتبال به سرمربیان تیمهای لیگ برتری الزام شده، بگیرد.
این مربی از سال ۸۷ به طور مرتب در تیمهای مختلفی مانند راه آهن، تربیت یزد، فجرسپاسی (دو دوره)، پیام مشهد، گهر زاگرس، مس سرچشمه، استقلال اهواز، پاس همدان، آلومینیوم اراک، برق نوین شیراز، نساجی مازندران، مشکیپوشان مشهد و شهرداری ماهشهر مربیگری کرده و هیچ گاه موفق نبوده است و به عنوان پاداش، هدایت تیمی را در اختیار گرفته که امید آینده فوتبال ایران است!
وقتی به کارنامه حمید درخشان، مدیرفنی این تیم نگاه میکنید، باز هم ناکامی پشت ناکامی دیده میشود. آخرین خاطره اهالی فوتبال با حمید درخشان، جمله طلایی او در آخرین نشست خبری به عنوان سرمربی پرسپولیس است که میگوید «اگر من بروم همه چیز درست میشود، باشد من میروم ببینم چه اتفاقی میافتد». دقیقا او رفت و معجزه با برانکو صورت گرفت و پرسپولیس تبدیل به غولی شد که در سه سال اخیر، دو بار به فینال آسیا رسیده و موفقیتهایش فراتر از تصورات حمید درخشان است.
درباره حمید درخشان همین بس که او چهره اصلی در رسوایی تاریخ فوتبال ایران بود. در حالی که تیم ملی جوانان با هدایت درخشان توانسته بود با میزبانی ایران آخرین سهمیه حضور در جام جهانی جوانان را کسب کند، تحقیقات AFC نشان داد که تعداد زیادی از بازیکنان تیم او صغر سن هستند و با کوچک کردن سن شناسنامهای، در رده جوانان بازی میکنند.
آن اتفاق به محرومیت حمید درخشان منجر شد و فدراسیون فوتبال در دوره ریاست محمد دادگان او را کنار گذاشت. هر چند درخشان معتقد بود او مسئولیتی نداشته اما چه کسی بازیکنان را انتخاب کرده بود؟
*چرا فوتبال ایران عقب افتاد؟
برای بررسی درستی یا نادرستی این انتخابها نیازی به بررسی بیشتر نیست چرا که با نتایج چندان قابل توجهی در کارنامه مسئولان این تیم روبرو نخواهید شد. هر چقدر انتخابهای قبل از این عجیب و تعجبآور بود، از ترکیب مهابادی و درخشان باید به عنوان شوکهکننده و غیرمنتظره یاد کرد که قرار است این دو نفر بدون داشتن سابقهای در کار با نسل جوان حداقل در دو دهه گذشته، تیم ملی را به سمت موفقیت سوق دهند.
شکی در این نیست که فدراسیون فوتبال برنامه حمایتی مناسبی از فوتبال پایه ندارد اما حداقل انتظار میرفت کسانی را برای این جایگاه انتخاب کند که در حال و هوای فوتبال پایه هستند و میتوان روی موفقیت آنها در آینده سرمایهگذاری کرد نه اینکه صرفا چهرههایی انتخاب شوند که یک شکست دیگر را برای ماههای آینده به نام خود و برای جوانان ایران رقم بزنند.
در چنین مواقعی است که هر فوتبال دوست ایرانی به تفاوت ایجاد شده بین فوتبال ایران و کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن، کرهجنوبی، استرالیا، قطر، امارات، ازبکستان و ... میاندیشد. اگر بازیکن ۱۹ ساله ژاپنی در رئال مادرید بازی میکند و بهترین فوتبالیستهای ایران خواب موفقیت در ۵ لیگ معتبر جهان را میبینند، به این دلیل است که برنامهای وجود ندارد.
انتهای پیام
نظرات