به گزارش ایسنا، روزنامه «جوان» نوشت: مهرماه سال ۸۲ یکی از سناتورهای دوران پهلوی با مراجعه به اداره پلیس پایتخت از زن جوانی به نام «اعظم» به اتهام سرقت اسناد و مدارک املاکش شکایت کرد و گفت: «بعد از انقلاب ایران را ترک نکردم و در کشور ماندم. با ازدواج فرزندانم و فوت همسرم تنها شدم به همین خاطر زن جوانی را به عنوان پرستار استخدام کردم تا از من مراقبت کند اما بعد از مدتی متوجه شدم تعدادی از اسناد و مدارک املاکم ناپدید شده است. با افراد زیادی رفت و آمد ندارم به همین خاطر به پرستارم مشکوکم.»
با شکایت مرد سالخورده، تحقیقات برای دستگیری زن جوان آغاز شد اما ردی از وی به دست نیامد تا اینکه پلیس در حال استعلام اسناد و مدارک مرد ثروتمند بود که وی به خاطر کهولت سن فوت کرد اما شکایت او از سوی خانوادهاش دنبال شد.
سه سال از طرح این شکایت گذشت تا اینکه پلیس از فعالیت اعضای یک شبکه ۲۰ نفره کلاهبرداری باخبر و متهمان را شناسایی کرد. متهمان در حالیکه با جعل اسناد قصد فروش یکی از ملکهای مرد سالخورده را داشتند، بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند. یکی از آنها همان پرستار قلابی بود که با اقرار به جرمش به مأموران گفت: «طبق نقشه به عنوان پرستار به خانه افراد ثروتمند میرفتم و بعد از جلب اعتماد، اسناد و مدارک ملکی آنها را سرقت میکردم، سپس آنها را در اختیار اعضای باند قرار میدادم. باور کنید در جعل اسناد و فروش املاک نقشی نداشتم.»
دیگر متهمان نیز با تأیید توضیحات پرستار قلابی به جرمشان اعتراف کردند و همگی به اتهام جعل اسناد، تحصیل مال نامشروع و کلاهبرداری روانه زندان شدند.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست در اختیار شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت تا اینکه در تحقیقات تکمیلی از متهمان مشخص شد سردسته باند و جاعل اصلی مردی به نام «بابک» است. به این ترتیب بابک دستگیر شد و مورد تحقیق قرار گرفت. او با انکار جرمش گفت: از فعالیت اعضای این باند مطلع بودم اما اسناد را جعل نکردهام. نمیدانم چرا اعضای باند مرا به عنوان جاعل اصلی معرفی کردهاند.
او در آخر مرد دیگری به نام «شهروز» را جاعل اصلی معرفی کرد. با ثبت این توضیحات، پرونده برای تحقیقات تکمیلی به دادسرا فرستاده شد تا اظهارات متهم در مواجهه حضوری با دیگر متهمان گرفته شود.
انتهای پیام
نظرات