نوذر شفیعی در گفتوگو با ایسنا در پاسخ به این پرسش که دولت اصرار دارد که حمله تروریستی در دانشگاه کابل توسط طالبان انجام شده است و از سویی طالبان مدعی است که این حمله کار آنها نبوده است و داعش هم در بیانیهای مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است، گفت: دولت اصرار دارد که کار طالبان است و توپ را به زمین هم میاندازند.
وی ادامه داد: نه تنها در رابطه با حمله تروریستی در دانشگاه کابل بلکه اقدام تروریستی در مدرسه کوثر و کلیه ناآرامی ها در دو هفته اخیر در افغانستان ارتباط تنگاتنگ به مذاکرات صلح دارد. وقتی مذاکرات به بن بست می رسد در جبهه های نظامی شاهد افزایش درگیری ها هستیم، علت آن هم این است که برداشت در جامعه افغانستان اینگونه است که همواره تصور می کنند قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید. چه دولت، چه طالبان توانایی نظامی را پشتوانه سیاسی و مذاکراتی خود قرار می دهند. در استان هلمند بیش از 200 تن در یک حمله کشته شدند. دولت علیه طالبان اقدام کرد و آمریکا هم حمایت کرد. پیام دولت این بود که قدرت دارد و می خواست این پیام را بدهد که طالبان در موقعیت ضعیف نظامی قرار دارد و به نفع آنهاست که دستور کار مذاکرات صلح را بپذیرند اما طالبان بر عکس اقدام می کند و با انجام اقدامات نظامی سعی دارد بگوید اگر خواسته آنها تامین نشود خواسته هایشان را در میدان نظامی به دست می آورند.
این کارشناس مسایل منطقه و افغانستان خاطرنشان کرد که هم دولت افغانستان و هم طالبان سعی دارند تاکید کنند که علت پذیرش مذاکره، ضغف نظامی آنها نیست و هیچ کدام به این دلیل وارد مذاکره نشده اند.
وی ادامه داد: آنچه در کابل اتفاق افتاد ادامه درگیری چند وقت اخیر و در امتداد مذاکرات صلح به وجود آمده است، البته در دل همین بحث نکته دیگری هم وجود دارد؛ تقریبا یک هفته پیش درگیری در هلمند و قبل از آن در برخی نقاط دیگر حادث شد که در تمام درگیری ها ضربات سنگینی به نیروهای طالبان وارد شد، این درگیری ها روشن کرد که طالبان نمی تواند در درگیری های کلاسیک با دولت وارد شود و باید به عملیات نامتقارن روی آورند.
شفیعی تصریح کرد: شاید آمریکایی ها انتظار داشتند که بعد از حادثه 11 سپتامبر و مداخله در افغانستان طالبان مجدد قدرت نگیرد و تا این حد برای آنها مزاحمت ایجاد نکند. قطعا طالبان برای مدتی تضعیف شد و همین حالا هم قدرت زیادی ندارد، اما همین طالبان برای سالهای طولانی مزاحمت ایجاد کرده است و هر چه می گذرد متصرفات دولت کاهش می یابد و به متصرفات طالبان افزوده می شود و سطح درگیری ها افزایش کمی و کیفی یافته است. این حوادث است که هم دولت را برای ورود به مذاکرات ناچار ساخت و طالبان هم البته به این نتیجه رسیده بودند که تداوم روند ساده نیست و آنچه می خواهند از راه نظامی به دست آورند احتمالا از راه سیاسی به دست خواهند آورد و اگر این اتفاق بیفتد، بهتر است.
وی در پاسخ به این که به هر حال طالبان در نبرد هوایی جایگاه و توانی ندارد و نمی تواند با دولت که کمک نظامی و همراهی ناتو را دارد مقابله کند؟ اظهار کرد: طالبان اگر ادعایی را مطرح میکند درباره حکومت داری و اداره کشور ولو نیروی نظامی کلاسیک در اختیار نداشته باشد حتما ادعای بزرگی است و با کارکرد نظامی آنها در تضاد است اما این را در نظر باید گرفت که حتما پشت آن ادعا توانمندی نظامی یا مصلحت سیاسی وجود دارد.
این کارشناس مسایل منطقه و افغانستان اضافه کرد: در مذاکره این گونه است که هیچ کس از حداقلها شروع نمی کند معمولا از حداکثرها شروع میکنند. هم در دوحه و مذاکرات سیاسی و هم در درگیری نظامی در صحنه داخلی، شرایط و رفتار طالبان نشان میدهد در رسیدن به خواسته حداکثری با چالش مواجه است. واقعیت این است که شرایط در افغانستان پیچیده است. حتی اگر قبول کنیم که طالبان حمله تروریستی در دانشگاه کابل را با پوشش داعش انجام داده است احتمالا به خاطر اینکه این حادثه افکار عمومی را جریحه دار کرده است نمی خواهد مسئولیت آن را به عهده بگیرد. این برای طالبان که اکنون در مذاکرات است نقطه ضعف محسوب میشود. از طرفی نپذیرفتن مسئولیت اقداماتی از این نوع که حتما با یک هدف و پیام خاص انجام می شود نقطه ضعف در کل تشکیلات این گروه محسوب می شود.
وی با اشاره به بیانیه داعش در پذیرش اقدام تروریستی در دانشگاه کابل گفت: قاعدتا هر کس این را انجام داده باید مسئولیتش را بپذیرد اما می توانیم بر اساس بعضی شواهد تشخیص دهیم که تا چه حد داعش در این عملیات نقش داشته باشد. به تجربه در چند سال اخیر شاهد بودیم که طالبان معمولا اهداف دولتی را مورد حمله قرار می دهند و اهداف عمدتا نظامی هستند و جنبه سیاسی، اداری و امنیتی دارند. طالبان چندین سال است که از انجام عملیاتی که به سمت تخریب اموال عمومی و تاسیسات زیربنایی و کشته شدن مردم بی گناه منجر شود پرهیز کرده است. طالبان از آن رفتارهای خشن که خیلی بین دولت و مردم تفاوت قایل نمی شد فاصله گرفته است و هدف دار عمل می کند. در مقابل داعش اولین اولویتهایش نگرش مذهبیاش است و بیشتر اهداف داعش اهدافی است که جنبه مردمی دارد و دانشگاه ها و مدارس را شامل می شود و تمرکز روی شیعیان هم دارد چون در عراق و سوریه شکست خوردند و تلافی آن را در افغانستان می خواهند انجام دهند. بدنه داعش هم کمتر افغان هستند و از تاجیکستان و ازبکستان و بخشی از اعضای طالبان که از گروه اصلی بعد از مرگ ملاعمر جدا شده یا قهر کرده اند تشکیل می شوند و اساسا همان ها هم پای داعش را به افغانستان باز کردند.
وی اظهار کرد: قرار است داعش کارکرد بزرگتری ایفا کند که بیربط به مذاکرات طالبان با دولت و آمریکا نیست. داعش قرار است نیروی ضد سیستمی در افغانستان و کارکردهایی که در داخل این کشور دارد را هدف قرار دهد، همچنین به اهداف چین ضربه بزند.
شفیعی گفت: آمریکا شاید انتطار داشت طالبان ذاتا یک نیروی مزاحم باشد اما چون از پاکستان تغذیه می شود به سادگی نمی تواند با ایغورها در چین ارتباط بگیرد و آنجا را ناامن کند چون پاکستان متحد چین است. الان آمریکا با قرار دادن طالبان در ساخت دولت، این نیرو را از یک نیروی سیاسی که آمریکا را آسیبپذیر میکرد، خارج کرده و کارکرد ناامن سازی را به داعش سپرده است. از این به بعد شرق و غرب افغانستان یعنی ایران و چین باید انتظار داشته باشند ناآرامی ها افزایش یابد. این یک پروژه آمریکایی است و کل فرایند صلح آمریکا با طالبان برای یک هدف بلندمدتتر است و این هدف برای آمریکا اجتناب ناپذیر است که همان مهار چین است.
انتهای پیام
نظرات