دوشنبهها با اهالی کتاب قرار همنشینی داریم تا تلخی روزگار کرونا را با کتاب شیرین کنیم که به فرموده حضرت حافظ: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی/ فراغتی و کتابی و گوشه چمنی.
دوشنبهها با پویش #کتاب_یار میهمان صفحات شما در فضای مجازی هستیم. این هفته کتاب «اتاق شماره ۲۴» توسط محسن رحیمی، فعال فرهنگی قزوینی معرفی میشود.
معرفی شناسنامهای کتاب
کتاب «اتاق شماره ۲۴» روایت زندگی مهاجرین جنگ تحمیلی در خاطرات خود نگاشته «صبریه فلاح حسینی» از قصرشیرین تا قزوین است که نشر صریر آن را منتشر کرده است.
این کتاب از زاویه جدید، بکر و دست نخوردهای به «دفاع مقدس» و به «زندگی در شرایط جنگی» پرداخته است و حال و هوایِ کسانی را روایت میکند که در خانههایشان مشغول زندگی بودند؛ اما دشمن بعثی آنها را «خانه خراب» و «خانه به دوش» کرد تا «مهاجر» لقب بگیرند.
این کتاب را بخوانید چون...
این کتاب را باید خواند چون خواندنی است؛ کلیشه نیست! سرشار از «حس و حال» است؛ پر است از رنج و امید! همه چیز در روایتها ملموس است؛ راوی با مهارت مثال زدنیاش در تصویرسازی، شما را با خود همراه میکند، پا به پایِ او خواهید رفت، با او لبخند خواهید زد، خواهید گریست و سر شوق خواهید آمد.
این کتاب را توصیه میکنم به...
کسانی که به کتابها و خاطراتی با عطر و بویِ زندگی علاقه دارند، به سفرنامه و شرححال دیگران و به تاریخ شفاهی و کتابهای حوزه دفاع مقدس علاقه دارند، این کتاب را از دست ندهند. این کتاب روایتی خواندنی و جذاب است که اگر صفحات کمی از آن را مطالعه کنید، بعید است آن را کنار بگذارید.
این کتاب به ما کمک میکند که...
این کتاب وقایع روزهایی را روایت میکند که از مهمترین و مقدسترین روزهای پر فراز و نشیب این سرزمین و به قول نویسنده «قسمتی از تاریخ» است. به ویژه برای نسلِ بعد از جنگ مناسبت است تا از جزئیات آن روزها مطلع شوند و بدانند بر شیرمردان و شیرزنان این سرزمین چه گذشته است.
این پاراگراف از کتاب را خیلی پسندیدم...
گفت لیلا من شنیدهام، شهر قزوین خوابگاه چند هتل را در اختیار مهاجرین گذاشته است. بهتر است تو با بچهها آنجا بروی تا مشکل اجاره و آب و برق را نداشته باشی. به قزوین رفتیم و مشکل خودم را به مسئول بنیاد آقای معصومیفر در میان نهادم. ایشان قبول کرد که اتاقی از هتل علوی در اختیار ما بگذارد. هتل علوی در سه راه خیام روی پاساژ علوی قرار داشت. هتل با ۳۸ اتاق در مرکز شهر پر از خانوادههای مهاجر بود که ۹۰ درصد آنها جنوبی بودند. ابتدا محیط کمی غریبانه بود ولی کمکم با مردمان خوبی آشنا شدم. یک اتاق در انتهای سالن به ما داده بودند. اتاق ۲۴ اتاق بزرگی بود که پنجره نداشت و فقط یک دریچه به حیاط خلوتی داشت که متعلق به اتاق مهاجری دیگر بود.
از یک تا ۵ به این کتاب ۵ ستاره میدهم
انتهای پیام
نظرات