دورکیم که یکی از محققان معروف در زمینهی خودکشی، است، میگوید: «تمام مرگهایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از عمل مثبت یا منفی خود قربانی منتج شده و قربانی از نتایج مرگ بار عمل خویش آگاه است، تحت عنوان خودکشی تعریف میشود»؛ تعریف مورد توافق جهانیان نیز خودکشی را اقدامی میدانند که شخص با دانش کامل در مورد نتایج مرگبار آن به عمل میآورد و به زندگی خود خاتمه میدهد.
خودکشیهایی که نتایج مرگباری نداشته و موفقیت آمیز نیستند در زمرهی اقدام به خودکشی و یا شبه خودکشی، قرار میگیرند؛ متخصصان معتقد هستند، انگیزهی اصلی افراد در شبهخودکشیها، مرگ نیست و شاید عللی مانند قدرتنمایی و یا انتقامجویی و جلب توجه باعث شده است تا فرد اقدام به خودکشی کند.
هر چند بشر در طول تاریخ برای بقاء تلاش کرده است، اما افرادی هم وجود دارند که حاضر به پایان دادن زندگی به دست خودشان هستند، پایانی تلخ که آثاری دراز مدت و ماندگار به ویژه بر نزدیکان فرد خواهد داشت.
رفتارگرایان معتقد هستند که رفتار، قابل مشاهده و دارای نمود بیرونی است که با مشاهدهی آن میتوان رفتار را تا حدودی اصلاح کرد، اما رویکرود شناختی، تغییر رفتار را منوط به شناخت افکار و آنچه در ذهن فرد میگذرد، میداند؛ افکار خودکشی نیز قابل مشاهده نیستند و در صورت عدم آشنایی با نمودهای بیرونی اختلالات رفتاری و شخصیتی، میتوانند نمود بیرونی پیدا کنند، در این صورت اطرافیان وقتی متوجه وجود چنین افکاری میشوند که فرد اقدام به خودکشی کرده است، چنین مکانیسمی ضرورت توجه به رویکرد روانشناختی، انگزدایی از اختلالات روانشناختی و غربالگری جمعیت و تشخیص به موقع این اختلالها را بیش از پیش نمایان میکند.
آمارهای سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که خودکشی، سیزدهمین علت مرگ و میر در جهان و سومین علت مرگ در گروه سنی 14 الی 34 را تشکیل میدهد و زنان در همهی نقاط جهان بیشتر از مردان دست به خودکشی میزنند که زنان خاورمیانه نیز سهم عمدهای در معنیدار کردن این آمار، دارند.
مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و پیشگیری از اعتیاد مرکز بهداشت آذربایجان شرقی، با اشاره به جایگاه این استان در کشور از نظر وقوع موارد خودکشی به ایسنا، میگوید: آذربایجان شرقی از این نظر جزو 10 استان اول کشور بوده و در جایگاه هفتم، قرار دارد و آمارها نشان میدهد که وضعیتمان نسبت به 10 سال قبل، نگران کننده بوده و اگر به سمت ارتقاء سلامت اجتماعی حرکت نکنیم، آیندهی خوبی از نظر اقدام به خودکشی در انتظار استانمان نخواهد بود.
دکتر وهاب اصل رحیمی با بیان اینکه در تمامی نقاط دنیا، تعداد موارد قابل شناسایی اضطراب، افسردگی و خودکشی در زنان بیشتر از مردان است، بیان میکند: متاسفانه در طی سالهای گذشته، تعداد خودکشیهای منجر به آسیب زیاد، به صورت بسیار ملایم افزایش یافته و این نشان میدهد که در حوزهی سلامت روان به ویژه سلامت روان بانوان، سرمایهگذاری نشده است؛ نگاه جنسیتی به زنان و وظایف و نقشهای هویتی متعدد آنان، سبب افزایش آسیبپذیری زنان شده، از این رو لازم است تا زنان تغییری اساسی در سبک زندگیشان ایجاد کنند.
وی با تاکید بر نقش سایر اختلالهایی مانند افسردگی در خودکشی، بیان میکند: این امکان در سیستم بهداشتی ما فراهم شده است که مردم با اطمینان کامل به مراقب سلامت روان و یا پزشک ما در مراکز بهداشتی مراجعه کرده و مشکلاتشان را بیان کنند، همانگونه که برای درمان بیماریهای جسمی و کرونا مراجعه میکنند، بیماریهای روانی هم کرونای روح هستند که یک جامعه را به تدریج و به طور پنهانی تحلیل میبرند.
وی، با اشاره به ویژگیهای انعکاس اخبار خودکشی در رسانهها، عدم ایجاد نگرانی در جامعه، افزایش انگیزهی خودمراقبتی و افزایش مشارکت مردم پس از انتشار خبر خودکشی در رسانهها و تلاش برای بهبود سبک زندگی را از مواردی عنوان کرد که باید مورد توجه رسانهها قرار بگیرد.
اصل رحیمی با بیان اینکه نمایه و شاخص سلامت روان به شدت آسیب دیده است، میافزاید: وقتی شاخصههایی مانند خودکارآمدی، مسئولیتپذیری، همدلی در جوامع و واقعیتپذیری، آسیب دیده باشد، اخبار خودکشی با تیترهای تکان دهنده و در برخی موارد غیرواقعی، تاثیر زیادی بر مردم نخواهد داشت.
وی در پایان با اشاره به نقش پررنگ رسانهها در ارتقاء سواد سلامت و سواد رسانهای مردم، میگوید: در روزهای اول شیوع ویروس کرونا، آسیبی را که برخی رسانهها به ما زدند، خود کرونا به ما نزد، مردم هر روز با متدهای درمانی و پیشنهادی جدیدی روبه رو بودند و باورپذیریشان به تدریج، مخدوش شد؛ در مورد خودکشی هم باید رسانهها با انگزدایی مردم را به مراجعهی به موقع و تشخیص به هنگام و مداخله و درمان تشویق کنند.
برخی علل روانشناختی خودکشی
رئیس شورای استانی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره آذربایجان شرقی نیز در گفتوگو با ایسنا با تشریح علل سوق افراد به سمت خودکشی، اولین عامل خودکشی در دنیا و ایران را با احتمال 15 درصدی، افسردگی عنوان کرده و میگوید: اعتیاد شدید به مواد مخدر و الکل را نیز در ۱۳ درصد مواقع منجر به خودکشی میشود، اسکیزوفرنی هم در ۹ الی ۱۱ درصد مواقع منجر به خودکشی و فوت میشود، این بیماری شدیدترین اختلال روانی بوده که ممکن است فرد را وادار به خشونت و حتی قتل و جراحت کند.
دکتر مجید محمود علیلو، اختلال شخصیت مرزی را دیگر علت خودکشی دانسته و میافزاید: افراد دارای شخصیت مرزی که نمونه بارز آن خودزنی است، چندین بار اقدام به خودکشی کرده و اغلب هم زنده میمانند، اما در دو الی چهار درصد مواقع جان خود را از دست میدهند.
عضو هیئت علمی دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز میگوید: در افرادی که در معرض اتفاقات تروماتیک قرار دارند، هر اتفاقی مانند تصادف، گروگانگیری، شاهد مرگ کسی بودن و یا تجاوز جنسی که حیات زیستی یا روانی را به شدت تهدید کند و تعادل فرد را بر هم بزند، احتمال اقدام به خودکشی وجود دارد.
وی با اشاره به وجود دلایل اجتماعی در سوق افراد به سمت خودکشی، استرس و فشار محیطی زیاد در هر جامعهای که منجر به نرسیدن افراد به اهدافشان شده و ناامیدی فراگیر ایجاد شود را از علل افزایش احتمال خودکشی، عنوان کرد.
رئیس شورای استانی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره آذربایجان شرقی در خاتمه بی هنجاری آنومی که در آن مرز بین درست و نادرست، حق و باطل و خیر و شر از بین برود، ضعف باورهای دینی و مذهبی را از دیگر علل خودکشی دانست.
در مقالهای تحت عنوان «تحلیل جامعهشناختی خودکشی در استان آذربایجان شرقی» نوشته عاطفه محمدی که در فصلنامه دانش انتظامی آذربایجان شرقی چاپ شده، آمده است: «بر اساس یافتههای پژوهشی میتوان گفت که در طی سالهای اخیر بر تعداد خودکشی در استان آذربایجان شرقی افزوده شده است و این میزان در طی این سالها (از سال 1390 تا 1395) بجز در سال 1393 روند صعودی داشته است. طی چندین سال استان آذربایجان شرقی رتبه 4 کشور را در بالا بودن میزان خودکشی به خود اختصاص داده است. همچنین آمارها بیانگر میزان بالای خودکشی مردان در مقایسه با زنان میباشد.»
طبق یافتههای این مقاله دلایل زیر بخشی از علل وقوع خودکشی در جهان سوم است:
«افزایش سطح توقع افراد و داشتن آرزوهای نامحدود، ضعف یا گسستگی تعلق فرد به جامعه است که بر اثر کاهش کنترل و نظارت اجتماعی به وجود میآید. عواملی نظیر فقدان پدر، طلاق یا اشتغال بیش از حد والدین، فقدان یا غیبت مادر به علت اشتغال خارج از خانه، مرگ یا طلاق که سبب گسستگی بین افراد میشود که در این شرایط روابط عاطفی ضعیف و حتی متعارض بین اعضای خانواده به وجود میآید که از کارکردهای کنشی متقابل ضعیفی برخوردار بوده و نسبت به همدیگر از هم حسی و همدلی برخوردار نیستند و نهایتا این گسیختگی خانوادگی زمینه بروز بسیاری از مشکلات از جمله خودکشی را در بین افراد خانواده فراهم میسازد. همچنین از دست رفتن دلبستگیها میتواند عامل بروز مسائل اجتماعی گوناگون مانند تبهکاری و جنایات، خودکشی، بیماریهای روانی و کردارهای ناروا و نامشروع را فراهم آورد. رشد فردگرایی و از میان رفتن دلبستگی، تغییرات هویتی جوانان، افزایش اضطراب و مشکالت اخالق و بروز اختلافات بین نسلی، افراد را به سمت خودکشی سوق میدهد و از بارزترین عوامل موثر بر خودکشی در کشورهای جهان سوم است.
دین و دینداری نیز به عنوان یکی از شاخصهای پیوند اجتماعی مطرح میباشد و عامل اساسی اجتماعی شدن و انسجام فکری، عملی و جهتگیری در رفع مشکلات، پدیدهها و مسائل اجتماعی است. در این زمینه نقش نظام فرهنگی و ارزشها و هنجارهای مورد تاکید قرار میگیرد.»
انتهای پیام
نظرات