برای آگهیهای ترحیم روزنامه فاتحه میخوانم
وارد طبقه همکف مرکز نگهداری از سالمندان فرزانگان میشوم. جمعی از پیرزنها و پیرمردهایی را میبینم که در کنار هم نشستهاند و چای و عصرانه میخورند .پیرمردی که ماسک زده و روی میز روبهرویش روزنامه و دیوان حافظ قرار دارد، توجهم را جلب میکند. در کنار آگهیهای ترحیم روزنامه با خودکار نوشته شده «رحمتالله علیه». آقا مهدی که درگذشته مهندس بوده، میگوید که به مطالعه روزنامه علاقه فراوانی دارد، هر روز روزنامه میخواند و گاهی در حاشیه مطالبی که میخواند یادداشتهایی مینویسد. وقتی در مورد جملهای که برای آگهیهای ترحیم مینویسد از او میپرسم، اینگونه پاسخ میدهد: باوجود اینکه من این افراد را نمیشناسم،اما آنها برای این کشور زحمت کشیدند و کمکهای زیادی به مردم کردند بنابراین وظیفه وجدانی خود میدانم تا برای آنها فاتحه بخوانم.
ازدواج در اروپا و جدایی از همسر به دلیل علاقه نداشتن او به زندگی در ایران
او که سالهای زیادی در اروپا و در کشورهای سوئیس و آلمان حضور داشته است. در صفحه دیگر روزنامه که مربوط به سیاست است نکات جالبی نوشته مثلا اسم تمام مسئولین ایرانی و خارجی را در کنار تصویر آنها را نوشته است. او همچنین در این صفحه روزنامه با خودکار شعار مرگ بر آمریکا را نوشته. زمانی که دلیل نوشتن این شعار را از او میپرسم میگوید که آمریکا نسبت به حقوق ایران تجاوز میکند؛ بنابراین سزاوار شنیدن این شعار است. او در مورد علاقهاش به ایران ادامه میدهد: ایران کشور من است و من اگر آن را دوست نداشتم از اروپا به ایران باز نمیگشتم. من در اروپا ازدواج کردم اما از آنجایی که به ایران وابسته بودم و همسرم علاقهای به زندگی در ایران نداشت، از او جداشده و به ایران بازگشتم.
او با اشاره به اینکه در زمان تحصیلش در دانشگاه تهران، مهندس بازرگان مسئولیت انجمن اسلامی دانشجویان را برعهده داشته، ادامه میدهد: مهندس بازرگان در یکی از سخنرانیهایش در روز تولد حضرت محمد و در باغ کرج که دانشکده کشاورزی در آن قرار داشت گفت «ای دانشجویان فریب تمدن اروپا را نخورید، اروپاییان هرگز به ما روی خوش نشان نخواهند داد، بلکه فاضلاب تمدن خود را به ما خواهند داد». این جمله برای من خیلی موثر بود.
اینجا خوب است اما من طاقت و تحمل اینجا را ندارم
در ادامه گفتوگو با آقای عسگری آشنا میشوم. مردی مهربان که در ابتدا از مصاحبه با من سربازمیزند ولی پس از درخواست مجدد قبول میکند چند کلمهای مهمانش باشم. آقای عسگری درمورد زندگی در خانه سالمندان، با مکث فراوان و به آرامی میگوید: اینجا خوب است اما من طاقت و تحمل اینجا را ندارم. 15 سال است که اینجا زندگی میکنم. او که در جوانی کارمند راهآهن بوده، دختری 20 ساله دارد که درحال تحصیل و مشغول به کار است. آقای عسگری دلتنگ دخترش است زیرا سه ماه طول میکشد تا بتواند دختر خود را ببیند.
بعد از آقای عسگری با پری خانوم آشنا میشوم؛ مادربزرگی بانمک با لپهای گل انداخته که مانند اسمش زیبا و مهربان است. اصرار دارد که از او عکسی گرفته نشود و بعد از اینکه مطمئن میشود عکسی از او نمیگیریم شروع به صحبت میکند. پری خانوم فوق لیسانس پرستاری است. در بیمارستان قائم مشهد شاغل بوده و درحال حاضر پنج سال است که در این خانه سالمندان حضور دارد. پری خانوم شاگرد اول دانشگاه و مدرسه بوده و سی سال به مردم و جامعه خدمت کرده است. او دو دختر و یک پسر دارد که همه آنها در آمریکا زندگی میکنند، همسرش هم تیمسار بوده و درحال حاضر فوت کرده است. پری خانوم با اندوه میگوید که 5 سال است که فرزندانش را بسیار کم دیده است.
از این جمع جدا میشوم به دیدن قسمتهای دیگر ساختمان میروم. سرای سالمندان فرزانگان ساختمانی با سه طبقه است که در هر طبقه سه یا چهار اتاق و در هر اتاق سه تخت قرار دارد. در هر طبقه اتاق نشیمن، آشپزخانه و... وجود دارد. در هر اتاق هم وسایلی مانند تلویزیون، تخت، آیینه، طاقچههایی برای گذاشتن عکس و لوازمی که خاطرات عزیزانشان را برایشان زنده میکند وجود دارد. در طبقه اول وارد یکی از اتاقها میشوم. آذر خانوم روی تخت دراز کشیده و مشغول استراحت است که وارد اتاقش میشوم. او هیچ فرزندی ندارد و خواهر چهار برادر پزشک است. عکس کودکان برادرش را در کنار تختش گذاشته و میگوید که به فرزندان برادرانش بسیار علاقه دارد.
باید با این روزگار ساخت
در طبقه دوم ساختمان هم همانند سایر طبقات نشیمن، آشپزخانه و اتاقهایی وجود دارند. در زمان ورود به سالن نشیمن طبقه دوم، دو پیرمرد را میبینم که درحال تلویزیون نگاه کردن هستند. با رد شدن از نشیمن وارد اتاق دیگری میشوم. آقا رسول روی تختش نشسته و به منظره پشت پنجره نگاه می کند. رسول چهار فرزند دارد که دو دختر و دو پسرند و در کشور سوئد زندگی میکنند. در حین مصاحبه پیرمرد شوخ طبعی وارد اتاق میشود. در پاسخ به احوال پرسیهایم میگوید که «باید با این روزگار ساخت». مشغول سوال پرسیدن از زندگی شخصی و این روزهایش هستم که با لبخند و مهربانی جواب میشنوم «دیگه انقدر سوال نکن".
در طبقه سوم این مرکز با یکی از سالمندان خانوم آشنا میشوم که مبتلا به بیماری آلزایمر است. ظاهرا حضور او کمی باعث آزار دیگر سالمندان شده زیرا در همین فاصله زمانی حضور من، شاهد اعتراض یکی از سالمندان نسبت به حضور این فرد در زمان استراحتش بودیم. همچنین در این طبقه با پیرزنی فرهیخته آشنا میشنوم که خود را کنیزالرضا معرفی میکند. او 60 ساله است. در جوانی و در طول 30 سال معلم بوده و خاطرات شیرین زیادی از آن زمان دارد. یکی از خاطرات خوب آن دوران را اردوهای مدرسه با دانش آموزان میداند و میگوید که در این اردوها بسیار خوش میگذشت. کنیزالرضا میگوید که دانش آموزان او معمولا از قشر سرشناس و مرفه مشهد بودند.
انتقاد نسبت به عدم پذیرش سالمند در مراکز نگهداری از سالمندان به دلیل کرونا
حسین شریفنیا، مدیر مرکز نگهداری از سالمندان فرزانگان در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: همه ساله ما روز سالمندان را برای این قشر فرهیخته جامعه جشن میگرفتیم و خانوادههای آنها راهم دعوت میکردیم. اما امسال با شیوع کرونا تلاش میکنیم تا تجمعی انجام ندهیم و در نتیجه جشنی نیز برگزار نکردیم. هر سال شعاری توسط سازمان بهداشت جهانی به مناسبت روز جهانی سالمند ارائه میشود و شعار امسال این است که «کرونا فرصتی برای تغییر نگاه به سالمندان». من امیدوارم این شعار در عمل توسط جهانیان صورت بگیرد.
وی با اشاره به اینکه این تغییر نگاه باید در تمام جوانب رعایت شود، افزود: این نگاه باید سالمند را از نظر اجتماعی، رفاهی، سلامتی و... مورد بازبینی قرار دهد و همه جوانب را برای ایجاد یک زندگی سالم برای تمام سالمندان کشور فراهم کند، اما متاسفانه گاهی اوقات آنقدر که باید و شاید به این قشر اهمیت داده نمیشود. از برخی تصمیمات مسئولین که خیلی سریع گرفته میشود و به عواقب آن توجه نمیشود گلایه دارم. از سال گذشته و از زمان شیوع کرونا، به تمام مراکز نگهداری سالمندان ابلاغ شد که حق پذیرش سالمندان را ندارند. قطعا در این مدت خانوادههایی وجود داشتند که نیاز به خدمات سازمانهایی مانند ما دارند. ما انجمنی در سطح کشور با عنوان «مراکز غیردولتی توانبخشی کشور» داریم و بسیار خوب بود که اگر در اتخاذ چنین تصمیماتی چند نفر از نمایندگان ما نیز در جلسات تصمیمگیری حاضر باشند؛ زیرا ممکن است ما بهتر به عواقب این تصمیمات واقف باشیم.
مدیر این مرکز نگهداری از سالمندان با اشاره به اینکه مراکز نگهداری از سالمندان علاوه بر ارائه خدمات اشتغالزایی هم میکنند، خاطرنشان کرد: در هر یک از مراکز ما به ازای هر دو نفر سالمند برای یک نفر شغل ایجاد میکنیم. باتوجه به اجارههای بالا، افزایش قیمت مواد غذایی، افزایش حقوق و کاهش تعداد پذیرش این مراکز قطعا روزی میرسد که این مراکز باید جمع شوند و در نتیجه جدای از اینکه این مراکز خدماتی به سالمندان جامعه ارائه نمیکنند، اشتغالزایی هم ندارند. ما باید چگونگی زندگی کردن با این ویروس را بیاموزیم و به جای نپذیرفتن سالمندان در مراکز، سبقه پزشکی سالمند را بررسی کنیم و پس از مطمئن شدن از سالم بودن سالمند او را در کنار دیگر سالمندان نگهداری کنیم.
ضرورت راهاندازی رشتههایی مخصوص سالمندان و پیریشناسی در دانشگاهها
شریف نیا بیان کرد: در همین شرایط که به ما ابلاغ کردند که سالمندان را نپذیریم، از طرف قوه قضائیه و سازمان بهزیستی مارا موظف به پذیرش افراد مجهول الهویت میکنند که هیچ اطلاعاتی از سابقه و گذشته آنها نداریم. در 27 سال پیش 6 درصد جمعیت کشور سالمند بود، اما امروز و طبق آخرین سرشماری در سال 95، 10 درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند؛ بنابراین ما نیازداریم تا برای قشر سالمند اقدامی مهم انجام دهیم. اگر از امروز یک برنامه مدون همه جانبه برای این شهروندان ارشد هر جامعه در نظر نگیریم، قطعا در آینده با معضلی به نام سالمندی روبهرو میشویم. نیازمندیم تا در دانشگاهها رشتههایی مخصوص سالمندان و پیریشناسی ارائه شود، همچنان که برای کودکان وجود دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که خانه سالمندان برای قشر سالمند مناسبتر است یا بودن در کنار خانواده، گفت: طبق تعریفی که وجود دارد در ایران افراد بالای 60 سال، سالمند محسوب میشوند، اما قرار بر این نیست که هرکس سالمند شد به خانه سالمندان سپرده شود. جای سالمند در کنار خانواده است، سالمندان مایه برکت و حرمت خانواده هستند. منتهی هنگامی که سالمند کسی را برای مراقبت ندارد و یا نیازمند مراقبت 24 ساعته است، در خانه سالمندان زندگی بهتری خواهد داشت. مراکز سالمندان فقط برای نگهداری از سالمندان نیست بلکه کادری مجرب برای توانبخشی سالمندان در این مراکز فعال هستند.
سالمندان؛ کتابهایی که قلمی برای نوشتنشان وجود ندارد
مدیر این مرکز نگهداری سالمندان با اشاره به اینکه اولین حسن مراکز نگهداری سالمندان تنها نبودن آنها است، افزود: یکی از مشکلات قشر سالمند افسردگی است، سالمندان معمولا در فکر گذشته هستند و افسوس آن را میخورند. اما با آمدن به این موقعیتها و بودن در کنار هم سن و سالان خود از افسردگی فاصله میگیرند. هر کدام از سالمندان یک کتاب هستند که قلمی برای نگارش آنها وجود ندارد. جای سالمند در اصل کنار خانواده است و از نظر عاطفی هیچکس نمیتواند جای خانواده را برای سالمندان بگیرد اما وجود این مراکز برای رسیدگی فیزیکی به سالمندان واجب است.
وی افزود: لازم است از وحید قبادیدانا ریاست سازمان بهزیستی کشور و همچنین اقای محمد نفریه معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور تشکری داشته باشم بابت زمانی که در اختیار مراکز ما قرار گذاشتند و صحبت های ما را شنیدند. امیدوارم این صحبتها باعث تغییر نگرشی در بخشنامه عدم پذیرش سالمند در مراکز سالمندان کشور شود.
بعد خروج از ساختمان در حیاط مرکز با ایران خانم آشنا میشوم. با نزدیک شدن من، او از جایش بلند میشود و با مهربانی شروع به احوال پرسی میکند. ایران خانوم علاقه زیادی به کشور دارد و باوجود اینکه در اینجا تنها مانده اما بازهم به آن وابستگی دارد. او دارای 5 فرزند و یک نوه است. ایران خانوم از بیماری آلزایمر رنج میبرد و با اینکه از زمان شیوع کرونا ملاقات در مراکز نگهداری از سالمندان ممنوع است، او در حیاط منتظر نشسته و تصور میکند قرار است پسرش به دیدار او بیاید.
انتهای پیام
نظرات