دوباره پاییز آمد و بوی ماه مهر. با فرا رسیدن این فصل زیبا و رنگارنگ، حس و حال خوبی و متفاوتی برایم زنده میشود؛ «روز جهانی ناشنوایان».
من یک ناشنوا هستم، شاید از داشتن یکی از حواس پنجگانه محروم باشم یا شاید زیباییهای دنیا را نشنوم؛ صدای آب، صدای باران، صدای چهچه بلبل، صدای موسیقی و ...، ولی با تمام وجودم و با تک تک سلولهایم تمام این صداها را حس میکنم و میفهمم؛ شاید خیلی زیباتر از بعضیها.
شاید از نظر انسانهای سالم از نعمت شنیدن و حرف زدن محروم باشم اما من اسمش را محرومیت نمیگذارم بلکه این، یک فرصت طلایی است که خداوند به من و همنوعان من داده تا از سایر حواسم به بهترین شکل استفاده و پر قدرت، پرانرژی و پرانگیزه زندگی را زندگی کنیم.
اینها تنها گوشهای از واگویههای «مسلم دهقانی احمدآبادی» هنرمند و ورزشکار ناشنوای اردکانی است که در گفتوگویی به بهانهی هشتم مهرماه برابر با سیام سپتامبر که به عنوان «روز جهانی ناشنوایان» نامگذاری شده است، پای درد و دلهایش نشستیم.
کودکی پر فراز و نشیب مسلم
«مسلم دهقانی احمدآبادی» در گفتوگو با ایسنا از درد و دلهای کودکی یک ناشنوا، اینگونه میگوید: کودکی پر از فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتم چرا که برایم دوران خوشایندی نبود، شیاد چوم هنوز به این درک که الان رسیدهام، نرسیده بودم.
وی اضافه میکند: اقوام، همسایهها و بچههای هم سن و سال، من را به چشم یک کودک کمتوان میدیدند چرا که نمیتوانستم با هم سن و سالهایم به درستی ارتباط برقرار کنم.
این جوان ناشنوای کشورمان بیان میکند: بزرگتر که شدم، دوران مدرسه را با همنوعانم خیلی راحتتر سپری کردم و تا مقطع سوم متوسطه تحصیل کردم و سپس راهی کار در کارخانه شدم، البته هرچند در این واحد تولیدی حقوق درست و حسابی دریافت نکردم ولی مهارتهای زیادی را فرا گرفتم. مسیرهای متعددی را برای موفقیت در زندگی سیر کردم و با شکست مواجه شدم ولی هرگز ناامید نیز نشدم چون به خدای بزرگ ایمان داشتم و باور داشتم که هیچگاه بندگانش را رها نمیکند.
۲۵ سال کشتی گرفتن با عشق
مسلم که قهرمانی مسابقات کشتی ناشنوایان کشور را در کارنامه دارد، ادامه میدهد: از کودکی به ورزش کشتی روز آوردم و اکنون حدود ۲۵ سال است که در این رشته ورزشی فعالیت میکنم و لحظه به لحظه این سالها را با عشق کشتی گرفتم و هر روز که میگذرد، علاقهام به این ورزش بیشتر میشود.
وی میگوید: دستاورد عزم و اراده و پیگیریهایم در این ورزش بدست آوردن مدالهای مختلف برای شهرم، استانم، خانواده خود و همسرم بود که همیشه مایهی افتخارم است.
این جوان اردکانی با لبخندی بر لب بیان میکند: روزی از روزهای خدا نبوده که صبح را با شکرگزاری و سپاسگزاری از خداوند بزرگ شروع نکرده باشم زیرا عنایتی که خداوند به من داشته، این بوده که سالهاست همیشه قبل از طلوع آفتاب بیدار هستم و شکر خداوند را به جای میآورم؛ در واقع نمیدانم چطور میتوان خدای به این بزرگی و مهربانی که این همه نعمت به ما داده را سپاسگزاری نکرد و صبح در خواب غفلت ماند.
ازدواج نقطه عطف زندگی مسلم
مسلم به خوشیهای زندگیاش نیز اشاره و خاطرنشان میکند: به خواست و ارادهی خداوند با همسرم آشنا شدم که نقطه عطفی در زندگی من بود. «صدقیه عظیمپور» که خود یک ناشنوا هست ولی به تمام معنا یک انسان با انگیزه شاد و پر تلاش است و بعد از ازدواج، امید و علاقه به زندگیام صد چندان شد.
این هنرمند اردکانی که در کنار همسرش گروه هنری سرود ناشنوایان را نیز تشکیل داده است، تاکید میکند: خدا را شاکرم که آنچنان همدیگر را دوست داریم و در امور تفاهم داریم که با ایمان و آرامش خوبی در کنار هم زندگی میکنیم و با داشتن دو فرزند سالم برای رسیدن به هدفهایمان در زندگی جلو میرویم و از لحظه لحظه زندگیمان لذت می بریم.
دهقانی احمدابادی تاکید میکند: همسرم یک فرد توانمند و هنرمند است که در زمینههای خیاطی،آرایشگری و کارهای هنری سررشته دارد ولی علاقه اصلی او، انجام فعالیتهای گروهی مثل گروه سرود ناشنوایان است که هماینک با نام هنری «آوای سکوت» و با همت و تلاش وی و سایر دوستان به یک گروه خوب و صمیمی تبدیل شده و در مناسبتهای گوناگون با خواندن سرود حرکتی، عشق و احساس را با همشهریانمان به اشتراک میگذاریم.
وی با بیان این که همسرش موسس کانون ناشنوایان شهرستان اردکان هم هست، میگوید: با وجود این که من یک کارگر ساده با حقوق ناچیز هستم و علاوه بر کارگری، باید برای حور در اردوهای تیم ملی کشتی مرخصیهای متعددی بگیرم ولی همسرم با کم و زیادهای زندگی با من ساخته و هیچ موقع شکایتی نکرده است و علاوه بر این همیشه مشوق من در تمرین و ادامه مسیر ورزش حرفهای من بوده است.
کار در کارخانه فرای انتظار دیگران
مسلم که با پیگیری یکی از دوستانش به نام «جواد قانعی» وارد یکی از واحدهای تولید کاشی شده است، ضمن تشکر از مدریت این واحد به خاطر حمایت از وی در عرصه ورزش، می گوید: اوائل در کارخانه از من انتظار نداشتند که بتوانم کارم را به خوبی انجام دهم ولی در مدت کوتاهی به تواناییهایم ایمان آوردند و توانستم نشان بدهم یک فرد معلول و ناشنوا حتی در وظایفش میتواند حرفهای عمل کند.
وی اظهار میکند: در این زمانه پر هیاهو و پرتنش همکاران و دوستانی را میبینم که از داشتههایشان لذت نمی برند و خوب زندگی نمیکنند! در صورتی که با داشتن بالاترین نعمت که تندرستی است دلیلی بر استرس و ناراحتی وجود ندارد.
دهقانی احمدآبادی خاطرنشان میکند: من و همسرم تمام کارهای ساختمانی خانهمان را خودمان انجام میدهیم؛ تغییر دکور، تزئینات داخلی خانه، حیاط سازی، ساختن حوض، فضای سبز و خیلی کارهای دیگر که به من و خانوادهام حس خوبی میدهد و با داشتن حداقل حقوق کارگری ولی با گرفتن وام های متعدد و توکل به خدای مهربان و داشتن اقوام و دوستان خوب به اکثر آرزوهایمان جامه عمل میپوشانیم.
این جوان ناشنوای استان یزد میگوید: البته مشکلات اقتصادی در تمام زندگیها وجود دارد و در زندگی من هم هست ولی امیدوارم هیچ مردی خجالت زن و فرزندش را نکشد و همیشه رونق اقتصادی بر جامعه حاکم و دل همه مردم کشورم شاد و خندان باشد.
مسلم در پایان نیز بیان میکند: خوشحالم به بهانه روز جهانی ناشنوایان چند کلمهای پای درد و دل من نشستید و امیدوارم که همانطور که من و همسرم با داشتن دو فرزند سالم که نهالهای باغچه زندگیمان هستند و حس غرور و پیروزی به ما میدهند و پا به پای پدر و مادر ناشنوایشان در کارهای هنری مان هم فعال هستند، همه انسانها نیز از داشتههایشان لذت ببرند و شاکر خداوند متعال باشند.
انتهای پیام
نظرات