سمت راست خانه، ما را به کارگاهی هدایت میکند که فخرالذاکرین، یک عمر در آن به کسب روزی حلال پرداخته است، آنقدر حلال که رد انگشتانش بر روی چکشی که از هشت سالگی تا همین اواخر کار میکرده، جا خوش کرده است. اشک چشم دوستان و آشنایان حاج فیروز هنوز هم بعد از 40 روز جدایی ابدی، خشک نشده است و نه تنها یک خانواده و یک شهر، بلکه یک ایران داغدار هستند.
خانهی استاد زیرککار، چیزی بیشتر از خانههای امروزی بوده و اصالت و عشق به امام حسین (ع) در آن موج میزند، دیوارها و طاقچههای خانه مزین به تابلوها و ذکرهایی در رثای ابا عبدالله (ع) هستند، این خانه، بیشباهت به موزه نبوده و سند حقانیتی برای بندهای عزیزکرده است که او را به نام فخرالذاکرین میشناسیم.
هر کسی به نوعی عرض ارادتش را به حاج فیروز رسانده است، حال با اهدای لوح تقدیر و آوردن اسم او در کتاب مشاهیر ایران و یا اهدای سنگ حرم امام رضا (ع). کتابخانه منزل کتابهایی تخصصی و قطور را بغل کرده که حاج فیروز در طول عمرش یک لحظه هم از مطالعهی آنها دست نکشید. خلوتترین و سادهترین گوشهی خانه، همان جایی است که فخرالذاکرین در اوج سادگی و عبودیت به عبادت و ستایش خدا پرداخته است.
شریک زندگی حاج فیروز از زندگی مشترک با فخرالذاکرین به ایسنا میگوید: حدود 16سال داشتم که با حاج آقا ازدواج کردم، ایشان هم حدود 10 سال از من بزرگتر بودند، حاج فیروز قبل از ازدواج با من، مداح بودند. الحمدالله ایشان مذهبی بودند و کمبودی در زندگی نداشتیم. خداوند فرزندانی که دلخواهش بودند به او عطا کرده و زندگیمان به اینجا رسیده است.
حاجیه خانم ابراهیمی رهور، میافزاید: نمیدانم با چه زبانی از حاج آقا ابراز رضایت و تشکر کنم، فرزندانش هم مانند خودش، حلال و حرام سرشان میشود و مانند پدرشان از اخلاق و رفتارشان راضی هستم و از این بابت هر قدر خدا را شکر کنم، کم است. چیزی جز دلخوشی و صفا در این خانه ندیدهام که این هم به رفتار و اخلاق حاج آقا برمیگردد.
او میگوید، هیئتی بودن حاج فیروز آقا باعث نشده است که او به رسالت همسری و پدریاش عمل نکند و ادامه میدهد: هیچ چیز را فدای چیز دیگری نکرد، کارش را هم به موقع انجام میداد و در عین حال به اندازهی کافی به اهل و عیالش توجه و رسیدگی میکرد، خوبی ایشان به قدری بود که با رفتنش هم دل ما و هم دل مردم این شهر را سوزاند.
ابراهیمی رهور معتقد است: ایشان یک فرد عادی بود که به معنای واقعی کلمه عاشق امام حسین (ع) بود، گاهی اوقات آنقدر غرق در نوحه و شعر و گریه برای اهل بیت (ع) بود که حتی برای روشن کردن چراغ بعد از تاریک شدن هوا هم دست از خواندن نمیکشید و میگفت: «من برای خودشان خواندهام، نه برای دیگران». نماز شب، دعا و همه کارش به موقع و سر جای خودش بود، حتی بعد از بیماریاش هم گاهی آنقدر مشغول نماز و دعا میشد که میگفتم خودتان را خسته نکنید، اما عاشق بود.
سعید زیرککار، فرزند مرحوم فخرالذاکرین هم در ادامه از خاطراتی که با پدر داشت از ویژگیهای فخرالذاکرین، به ایسنا میگوید: پدرم با دست کار میکرد و از هفت سالگی در سرما و گرما به کار اتوی فرش و دارکشی قالی مشغول بود که این کار در تبریز توسط پدر بزرگم و همسر عمهی پدرم در تبریز ابداع شد. پدر در اندک فرصتی که حین خوردن ناهار داشتند، کتاب را در سمت راستشان قرار می دادند و آن را مطالعه میکردند و وقتی مادر، اعتراض میکرد، میگفت «نمک وطعم غذای من، همین کتاب است».
او ادامه می دهد: در کنار اشعار دینی، مذهبی و ولایی و کتب مراثی، قرآن و مفاتیح نیز همیشه بغل دستشان بود و به مطالعهی کتابهایی در مورد خانواده و تاریخ اسلام هم میپرداختند. پدر، تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی نداشت و تا کلاس هشتم درس خوانده بود اما به نظر بنده، دانش ادبی و شعرشناسی ایشان عالی بود.
او میگوید: به خاطر دارم که وقتی من دانش آموز بودم پدر با آقا سید حسن روضهخوان در منزل ما به صورت خودجوش، صرف و نحو عربی را میخواندند، همیشه حتی تا دم فوت به دنبال آموختن و یاد گرفتن، بودند. زمانی که مشغول کار کردن هم بودند، شعر حفظ میکردند و از آنجایی که اشعار هم در مورد امام حسین (ع) بود، همزمان با کسب روزی حلال و حین کار، گریه میکردند. ایشان در عالم خودشان سیر میکردند و عشق به ابا عبدالله (ع) در دل ایشان، درونی و ذاتی بود نه ظاهری. بدون اغراق، عشق به امام حسین (ع) در دلشان نهادینه شده بود و پشتوانه تأثیر نفس قدسی وجودشان به رزق حلال و دل همچون آیینهی ایشان بازمیگردد.
زیرککار ادامه میدهد: پدر، آیینه ی دل حسینی ما است که تصویر عشق حسینی خودمان را در حیات و مماتشان نظاره میکنیم. خوشبختانه عموم مردم ایران اعم از عام و خواص این حس را گرفتند و پدر، شخصیت معنوی کم نظیری پیدا کرد. اظهار همدردی ها در جامعه و فضای مجازی و صدور پیامهای تسلیت نشان میدهد که ایشان حتی فراتر از ایران هم شناخته شده هستند، متأسفانه ما این نعمت ولایی را از دست دادیم، اما تسلیم تقدیر الهی هستیم، ان شاءالله که راهشان ادامه پیدا کند. خلأ وجود ایشان بسیار حسرت بار است .
او با اشاره به اینکه حاج فیروز زیرککار، ریالی از محل مداحی و نوحه خوانی درآمد کسب نکرده است، بلکه خودشان هم در کارهای خیر پیشقدم بودند. بیان میکند: او معتقد بود، نباید امام حسین (ع) را به پول فروخت، همین رفتارهایشان بود که نامشان را ماندگار کرد، ان شاءالله مماتشان هم ماندگار خواهد بود.
او، رمز قدم گذاشتن فخرالذاکرین در شاهراه حقیقت را در نداشتن ریا، تزویر و خودبینی عنوان کرده و میگوید: اخلاق در نیات و سکنات ویژگی مهم شخصیتی ایشان بوده است. ایشان همیشه ما را به ادامهی تحصیل و خدمت به جامعه و به کسب رزق حلال و داشتن لطافت و عطوفت، صداقت و اخلاق متعالی توصیه میکردند و آرزو داشتند ما در راه درست قدم برداریم، دروغ نگوییم و دنیا پرست نباشیم، امیدواریم از تک تک فرزندانشان، راضی باشند.
زیرککار میافزاید: خوشبختانه زیر سایهی پدر و مادر با اعتقادی درست تربیت شدهایم، پدر در عین سادهزیستی، انسانی عمیق بود. عزتمند و حسینی زندگی کرد و عزتمند هم از دنیا رفت، حیات ایشان، مصداق بارز «عاش سعیدا و مات سعیدا» بوده و حیات و ممات ایشان، غبطهی آزادمردان است. گوهر زلال ولایی از دست دادیم، اما راهشان ادامه پیدا میکند.
او با تاکید بر استفاده از ظرفیت فضای مجازی در شناساندن فخرالذاکرین به نسل آینده، بیان میکند: اگر نسل جدید موفق به دیدن فخرالذاکرین نشدند، میتوان در فضای مجازی به معرفی ایشان پرداخت. دل پدر در عین حال که پاک بود، حسینی همبود و این امر ایشان را متمایز میکرد. دارد.
زیرککار معتقد است: بزرگان باید در مورد بزرگان صحبت کنند، در مورد تاثیرگذار بودن دعاهای پدر و گره گشایی از مشکلات باید مردم و دیگران حرف بزنند، وقتی انسانی خدایی و حسینی زندگی کند، خدا هم دعایش را می شنود.
وی ادامه میدهد: در و دیوار این خانه که ما همگی در آن به دنیا آمدهایم و پدر و مادرم هم از ابتدای شروع زندگی تا الان در این خانه زندگی کردهاند، روضههای زیادی را ثبت کرده است، چه توسط پدر و چه توسط محبان پدر که مداح و ذاکر بودهاند. همیشه به فضای معنوی که در خانه به وجود آمده است، افتخار کردهایم. بدون ذرهای شک و تردید، مادرم در موفقیت و به اوج رسیدن پدر نقش داشتهاند. زندگی حاج فیروز زیرککار میتواند الگویی برای همه باشد، چرا که خداوند نمرهی بسیار خوبی به اخلاص و صداقت میدهد.
حسین زیرککار، فرزند دیگر فخرالذاکرین هم در ادامه با بیان اینکه پدر، خودشان را متعلق به دنیا نمی دانستند، میگوید: ممات حاج آقا با وجود 10 سال فاصله گرفتن از مداحی و در اوج سکوت و خلوت بودن، جریان دار و با عظمت برگزار شد.
او میافزاید: خیلیها ادعا میکنند که نوکر اهل بیت(ع) هستند، اما شرط این است که اهل بیت(ع) آنان را به نوکری قبول کنند. 60 سال مداحی و 10 سال سکوت و خلوت حاج فیروز، هر دو بدون لحظهای کم رنگ شدن، تاثیرگذار بود و شخصیتهای مذهبی ، فرهنگی و سیاسی همگی طالب لحظهای دیدار او بودند.
زیرککار بیان میکند: امر تدفین فخرالذاکرین در مقبره حمال تبریزی نه وصیت بود نه خواب، بلکه تقدیر بود. پدر سرشار از عاطفه بود و رسالت مداحی او هرگز باعث نشد که از رسالت پدری و همسریاش و یا شغلش دست بکشد.
او با اشاره به حساسیت خاص فخرالذاکرین به تاثیرگذاری مداحی بر مخاطبان، میگوید: پدر معتقد بود اگر بدون ارائهی محتوای خوب وقت کسی را بگیرد، از او سوال خواهند کرد که چه به مردم یاد دادی؟ سخن ناب انتخاب میکرد و مرثیه امام حسین (ع) با مناجات، اخلاقیات و استغفار شروع میکرد. او خودش را ذره هم نمیدید و این طور شد که محبوب دلها شدند. حاج فیروز زیرک کار در عین عادی بودن، فوقالعاده بودند، برخی از افراد با دیدن کلیپی از پدر، زاویهای قابل تأمل از او را یافتهاند که ما در چندین سال زندگی در محضرشان متوجه نشدهایم.
او در خاتمه میگوید: معتقد هستم که پدر در رسالت مداحی یک مکتب بود، مکتب امام حسین (ع) را یک دانشگاه انسان ساز میدید و پیام عاشورا را فقط در گریاندن نمیدانست.
بر اساس این گزارش، آیین اربعین و نکوداشت مرحوم حاج فیروز زیرککار، فخرالذاکرین، پنجشنبه شب از ساعت 20 الی 22:30 در مصلای اعظم امام خمینی (ره) تبریز برگزار میشود.
انتهای پیام
نظرات