شب هفتم ماه محرم را به نام حضرت علی اصغر نام نهادهاند. حضرت علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی ملعون به شهادت رسید.
مصیبت علی اصغر (ع) برای حسین (ع) جانفرسا بود، چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند، ولی برای کشتن ما کمر بستهاند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین (ع) در اندیشه اصغر مباش، هم اکنون دایهای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.
حسین (ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد، بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنهها را میبینی تحمل این مصیبتها بر من آسان میشود.
وقتی که ندای «هل من ذاب یذبّ عن حرم رسول الله» به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به حضرت زینب (س) فرمود: «ناوِلُونی عَلیّاً اِبْنی الطِّفْلَ حَتّی اُوَدِّعَهُ؛ پسر طفلم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم.» هنگامی که امام (ع) علی اصغر را در بغل داشت، خواست که او را ببوسد که حرمله ملعون تیری افکند و بر گلوی کودک نشست و کودک را در آغوش پدر به شهادت رساند.
در این باره سید حیدر حلی گوید: « امام حسین (ع) برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه داد.» امام آن کودک را به زینب (س) داد فرمود: او را نگهدار و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت: « چون خداوند این منظره را میبیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است.».
امام باقر (ع) فرمود: اگر قطرهای از آن خون بر زمین میریخت، عذاب نازل میشد و در برخی منابع آمده: «امام حسین (ع) از اسب پیاده شد و در کنار خیمه یا پشت خیمه با غلاف شمشیرش قبری کند و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».
برخی منابع تاریخی چنین گزارش کردهاند که: هنگام وداع امام با خانواده، ام کلثوم از امام حسین (ع) در خواست کرد که اگر ممکن است برای علی اصغر (ع) شربتی آب طلب کند. امام کودک شش ماهه را به آغوش کشیده و به سوی لشکر کوفه آورد و فرمود: « ای مردم! شما برادرم، فرزندانم و یارانم را کشتید و به غیر از این کودک کسی نمانده است. او از تشنگی میسوزد در حالی که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعهای آب سیراب سازید.» و در عبارتی دیگر فرمود: «اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل؛ اگر به من رحم نمیکنید به این کودک بیگناه رحم کنید.» در همان لحظه که امام مشغول صحبت بود، به دستور عمر سعد، حرملة بن کاهل اسدی با تیری گلوی علی اصغر را نشانه گرفت و گوش تا گوش گلوی آن کودک را شکافت. امام کف دست خود را از خون علی پر کرد و به سوی آسمانانداخت و فرمود: « خدایا تو را شاهد میگیرم که این مردم قصد کردهاند از فرزندان پیامبرت حتی یک نفر را هم زنده نگذارند.»
مصیبت چنان سوزناک بود که امام با چشمانی اشکبار به پیشگاه خداوند عرضه داشت: « خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کردهاند تا یاریمان کنند، امّا ما را میکشند، خودت داوری کن!»
برخی نیز نوشتهاند که فرمود: خدایا شهادت این کودک نزد تو، کمتر از کشتن ناقه صالح پیامبر نیست. خدایا اگر امروز فتح و نصرت خویش را از ما باز داشتهای، آن را در چیزی که برای ما بهتر است قرار ده. در این حال ندایی از آسمان برخاست که یا حسین! شیرخوارت را واگذار که هم اکنون شیر دهندهای، در بهشت برایش مهیا است.
علی اصغر را باب الحوائج نیز میخوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است. امام زمان (ع) در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: « سلام بر عبدالله بن حسین علیه السلام، همان کودک شیرخوارهای که هدف تیر ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گردید و خون او به سوی آسمان صعود کرد و در آغوش پدر با تیر مذبوح گردید. خداوند قاتلش حرملة بن کاهل اسدی را لعنت کند.»
در زیارتنامه امام حسین درباره علی اصغر (ع) چنین میخوانیم: «صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی.»
حجت الاسلام نیما ارزانی
انتهای پیام
نظرات