در تقسیم بندی شب های دهه اول ماه محرم شب اول را منصوب به جناب مسلم بن عقیل (ع) می نامند، مسلم بن عقیل بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی (ع) است. وی فرزند عقیل، عموزاده و صحابی گرانقدر پیامبر (ص) و نوه ابوطالب، پدر گرامی امام علی (ع) و کنیهاش ابو داود بود.
مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه و به قولی ام کلثوم دختر علی (ع)، پیوند زناشویی بست، دومین ام کلثوم حاضر در کربلا که در منابع تاریخی از وی نام بردهاند، به احتمال قریب به یقین همسر مسلم بن عقیل است. وی از اجله بنیهاشم و کسی است که سید الشهداء (ع) او را به لقب ثقه ملقب فرمودند.
حضرت مسلم بن عقیل (ع)، را میتوان نخستین شهید حماسه کربلا دانست؛ گرچه در کربلا حضور نداشت و شهادتش کمی پیشتر از حادثه کربلا به تاریخ هشتم ذیالحجه سال شصت هجری در شهر کوفه رخ داده است. در عظمت و جلالت وی، همین بس که پیامبر اسلام (ص) درباره دلیل محبت خود نسبت به عقیل، خطاب به امام علی (ع) فرمودند: «والله إنی لأحبه حبین، ... و إن ولده مقتول فی محبة ولدک؛ به خدا سوگند که من عقیل را به دو جهت دوست دارم ... و همانا فرزند عقیل در مسیر محبت و دوستی فرزند تو کشته خواهد شد.» شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جانفشانیهای این سفیر شهید، به شب حضرت مسلم نام نهاده شده است.
برای ما شیعیان که علی ابن ابیطالب (ع) را مظلوم و غریب می دانیم مسلم هم همانند ایشان مظلوم و غریب بود تا جایی که در غربت و مظلومیت آن حضرت همین بس که بعد از ادای فریضه مغرب، از چهار هزار نفر کوفی که با وی بیعت کرده بودند حتی یک تن نیز با وی نماند. مسلم، غریب و تنها در کوچههای کوفه حیران قدم میزد، تا اینکه زنی به نام طوعه را دید و از او تقاضای آب کرد؛ زن او را به خانه برد و محل استراحتی برای وی مهیا ساخت.
وی همانند مولایش حضرت ابا عبدالله الحسین با لب خشکیده و در حال عطش به شهادت رسید.
نقل است که وی را در حالی که خون، چهره و لباسش را فرا گرفته و مجروح و بسیار تشنه بود اسیر کردند. در داخل قصر ابنزیاد کوزه آب سردی نیز در کنار درگاه به چشم میخورد. مسلم رو به آنها کرد و گفت: قدری از این آب به من بدهید. مسلم بن عمرو گفت: میبینی که چقدر سرد است؟ به خدا قسم هرگز از آن نخواهی چشید، مگر آن که پیش از آن، آب جوشان جهنم را بنوشی. مسلم بن عقیل گفت: وای بر تو، کیستی؟ گفت: من فرزند کسی هستم که حقّی را که تو انکار میکنی میشناسد و نصیحت پیشوایی را که تو با او دشمنی میورزی میپذیرد و در حالی که تو با او مخالفت میکنی، از او اطاعت میکند. من مسلم بن عمرو باهلی هستم.
مسلم بن عقیل گفت: چه چیز تو را چنین ستمپیشه و سنگدل کرده است؟ ای فرزند باهله، تو برای رفتن به جهنم و نوشیدن آب جوشان سزاوارتری. سپس مسلم به دیوار تکیه داد و نشست. عمارة بن عقبه غلامش را فرستاد و کوزه آبی آورد و قدری به مسلم داد. مسلم سه بار ظرف آب را بالا برد، ولی هر بار ظرف پر از خون شد. بار آخر دو دندان ثنایای مسلم در ظرف افتاد و او هرگز نتوانست آب بنوشد. آنگاه گفت: الحمدللّه، اگر این آب روزی من بود آن را مینوشیدم.
ابن زیاد به ابن حمران که در جنگ با مسلم مجروح شده بود دستور داد تا برای تشفّی دل خود کشتن مسلم را بر عهده بگیرد. بُکیر، مسلم را به بالای قصر برد. مسلم بن عقیل در آن حال تکبیر میگفت و استغفار میکرد و بر انبیا و ملائکه درود میفرستاد و میگفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند تو خود حکم بفرما. در بالای دار الاماره بکیر سر از بدن نازنیش جدا کرد و پیکرش را از بالای قصر به پائین انداخت.
سر مبارکش را همراه با سر هانی بن عروه به شام فرستادند. یزید دستور داد تا آنها را بر سر در یکی از دروازههای شهر دمشق آویختند. پیکرش را نیز در بازار قصابهای کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همان جا به دار آویختند. مسلم در سال ۶۰ هجری، شهید شد. نیمه شب زوجه میثم تمّار به همراهی چند نفر از جمله همسر هانی بن عروه، بدنها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند. در شعبان سال ۶۵ هجری به دستور مختار ثقفی، آستانه حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) بنا گردید و بر روی قبر، سنگی از مرمر نهاده و گنبدی ساخته شد.
در شان این شهید بزرگ اسلام همین کافی که پیامبر (ص) فرمود: «چشم مؤمنان بر او گریان است، و ملائکه مقرب الهی بر او درود میفرستند». امام حسین (علیهالسّلام) هنگامی که مسلم را به سوی کوفه فرستادند، در قسمتی از نامه به اهل کوفه چنین فرمودند: «برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان از اهل بیتم را نزد شما فرستادم».این خود نشان از جایگاه مسلم نزد امام شهید دارد هر چند هنگامی که امام حسین (ع) خبر شهادت آن حضرت و هانی را شنید، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا الیه راجعون». سپس فرمود: «خیری در زندگی بعد از آنها نیست».
حجتالاسلام نیما ارزانی
انتهای پیام
نظرات