به گزارش ایسنا، حوالی ساعت ٢٠:٣۵ پنجشنبه دوم مرداد ماه بود که خبر وقوع حریق در یک مغازه واقع در خیابان شوش، خیابان صابونیان به سامانه ١٢۵ آتش نشانی اطلاع داده شد، ستاد فرماندهی مانند دهها ماموریت و عملیات روزانه، آتش نشانان سه ایستگاه با کمترین فاصله زمانی را به محل حادثه اعزام کرد و دقایقی بعد عملیات اطفای حریق آغاز شد. همه چیز میرفت که مانند دیگر حوادث پایتخت به اتمام برسد تا اینکه در حین عملیات و در شرایطی که آتش نشانان به کانون آتش نفوذ کرده بودند، مرتضی حیدری، آتشنشان ۳۶ ساله ایستگاه ۹۱ سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران به چاهک بالابری که به زیرزمین راه داشت، سقوط کرد.
مرتضی حیدری به شدت دچار آسیب دیدگی شد و بلافاصله از سوی همکارانش به بیرون منتقل شده و تحویل عوامل اورژانس شد. او به نزدیکترین بیمارستان منتقل شد، اما اقدامات درمانی نتوانست جانش را نجات دهد و دقایقی بعد مرتضی حیدری فوت شد تا پس از آن به عنوان شصتمین شهید سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران شناخته شده و عنوان شهید پیش از نامش قرار بگیرد.
آتش نشانان برسرعهد خود با مردم هستند
شهادت شصتمین شهید آتش نشانی بهانهای شد تا تعدادی از آتش نشانان درباره شغلشان بگویند. سید جلال ملکی را شاید بتوان یکی از معروفترین آتش نشانان تهران دانست، او صرفنظر از جایگاه سخنگویی که برای آتش نشانی تهران دارد، سالها به عنوان آتش نشان هم فعالیت کرده. ملکی درباره این شغل میگوید: « هنوز که بیش از دو دهه از ورود من به آتش نشانی میگذرد، نمیدانم می توان آتش نشانی را شغل نامید یا خیر. شغل شاید از آن جهت که همکاران ماهانه مبلغی را به عنوان حقوق می گیرند معنا داشته باشد، اما از سوی دیگر من کمتر شغلی را سراغ دارم که یک نفر بداند بعد از هربار به صدا درآمدن زنگ ایستگاه آتش نشانی ممکن است دیگر خانواده اش را نبیند و از این منظر به نظرم نمی توان گفت که آتش نشانی شغل است. بلکه یک عشق و علاقه است.»
او ادامه می دهد:« ممکن است بسیاری از افراد زمانی که به دنبال شغلی مناسب هستند، موقتا در مشاغل مختلفی حضور پیدا کنند تا شغل مناسب خود را پیدا کنند، اما این در مورد آتش نشانی صدق نمیکند و من به جرأت میگویم تمام آتشنشانان چه در تهران و چه درشهرهای دیگر با عشق و علاقه این کار را انتخاب کردهاند.»
ملکی در عین حال از برخی بیتوجهی ها به آتش نشانان نیز گلایه دارد و میگوید:« آتش نشانان نشان داده اند که همواره تا پای جان بر سر عهدی که برای حفظ جان و مال مردم بستهاند، ایستادهاند. ما شاهد آن هستیم که گاهی اوقات آتشنشانان ما برای حفظ سرمایه و دارایی یک نفر جان خود را به خطر می اندازند، اما متأسفانه برخی کمتوجهی ها به آتشنشانان وجود دارد چه در مورد حقوق و مزایا و چه در مورد برخی اظهارات و بیمهری ها که بعضا از سوی معدود افراد مسئول و برخی از کاربران فضاهای مجازی مطرح میشود.»
داوود براتی، آتش نشان بازنشسته و معاون پیشین سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران ۳۳ سال در آتش نشانی بوده است. او که این روزها همچنان به طور غیرمستقیم با آتش نشانی در ارتباط است، درباره این شغل میگوید:« سال ۱۳۶۰ بود که من وارد آتش نشانی شدم، همزمان در رشته مهندسی مکانیک هم در دانشگاه پذیرش شده و ادامه تحصیل دادم، اما هیچوقت فکر نکردم که شغلم را عوض کنم و یا به جز آتش نشان مرا با حرفه و عنوان دیگری بشناسند. به نظر کسی که آتش نشان می شود، عشق به نجات جان انسان ها در او موج می زند و اگر مثلا یک شاخص عددی و کمی برای سنجش ایثارگری آتش نشانان وجود داشته باشد، من مطئنم که این شاخص در آتش نشانان بسیار بالا خواهد بود.»
ریسک کار آتشنشانان را بیشتر نکنید
براتی ادامه می دهد:« شغل آتش نشانی شغل پر ریسکی است و این را هر فردی که آتش نشان می شود خیلی خوب می داند. اما گاهی مردم و برخی دستگاه های نظارتی کمکاری هایی می کنند که این ریسک بیشتر می شود. مثلا چیدمان نامناسب، تغییر کاربری و ... از جمله این موارد است که هنگام وقوع حوادث ریسک را بیشتر میکند و این ریسک مستقیما جان آتش نشانان را به خطر میاندازد، مثلا فرض کنید اگر یک انباری آتش بگیرد، اطفای آن چندان کار سختی نیست، اما اگر فردی داخل این انبار را پر از بنزین یا کپسول گاز کرده باشد، ریسک چند برابر می شود. به همین دلیل از مردم میخواهم که برای حفاظت ازجان آتش نشانان که برای آنها جان خود را به خطر می اندازند، بیشتر موارد و دستورالعمل های ایمنی را رعایت کنند.»
مرتضی آتشنشان دیگری است که هنوز ازدواج نکرده، او یکی از آتش نشانان داوطلب در مأموریتهای برون شهری آتش نشانی هم هست و هنگام سیل سال گذشته چندین بار به همراه آتش نشانان به اهواز و لرستان هم سفر کرده است. او درباره آتش نشان شدنش میگوید:« حقوق و مزایای آتش نشانی طوری نیست که بگوییم یک نفر برای این حقوق و مزایا آتش نشان میشود. الان یک نفر دلالی پراید هم بکند سودی که به دست میآورد خیلی بیشتر از حقوق آتشنشانهاست؛ اما چیزی که در آتشنشانی هست و حداقل من در هیچ شغل دیگری ندیدم، احساسی است که بعد از نجات جان یک انسان یا حتی نجات مال و دارایی یک نفر در آدم ایجاد میشود. آن زمان که یک بچه خردسال را از میان آتش به پدر یا مادر می رسانی یا زمانی که تمام سرمایه و حاصل عمر یک بازنشسته را از سوختن نجات میدهی، آدم حس سبکی دارد که وصف شدنی نیست، به قول معروف انگار روی ابرها راه می رویم.»
او می افزاید:« اما من گاهی شرمنده مادرم میشوم وقتی میبینم که موقع عملیات ها چه استرسی دارد و چطور نگران من میشود، به هم میریزم، البته او هم ته دلش از کار من راضی است و بارها دیده ام که چطور با افتخار از آتش نشان بودن من می گوید، اما خب برای آنکه استرسش کمتر شود. گاهی چیزی از مأموریت ها وعملیات ها نمی گویم.»
آتشنشانی منبع درآمد نیست
پیام ارکان، آتش نشان دیگری است که بیشتر در عملیات های جستجو و امداد ونجات فعالیت دارد، او میگوید:« اگر بنا بود که صرفا به دنبال یک منبع درآمد ثابت باشیم، خب کارمند، فروشنده یا هر شغل دیگری وجود داشت. اما آتش نشانی عشق می خواهد. گاهی که برای جستجوی یک مفقودی یا نجات فردی که در کوهستان گیر افتاده می رویم، خودم را جای تک تک نزدیکانش می گذارم که چطور هر ثانیه برایشان یک سال میگذرد، با تمام وجود و توان دنبال آن فرد می رویم و زمانی که پیدا میشود و او را در آغوش خانواده اش می بینیم، انگار تمام دنیا را به ما داده اند.»
ارکان که از غواصان آتش نشانی است، ادامه میدهد:« افتخار ما این است که برای نجات جان، خود را به آب و آتش می زنیم، روزهایی بوده که بعد از ساعت ها غواصی برای جستجو و نجات به یک عملیات اطفای حریق اعزام شده ایم. ما گاهی واقعا به آب و آتش میزنیم تا جانی را نجات دهیم.»
این آتشنشان میگوید:« البته ایثارگری آتشنشانان تنها محدود به نجات جان انسانها نیست. موارد زیادی بوده که آتش نشانی برای حفاظت از سرمایه و دارایی فردی، خود را به خطر انداخته که گاهی حتی ممکن است خود مالک و صاحب محل حادثه نیز چنین کاری نکند. مأموریت های زیادی هم بوده که آتش نشانان جان حیوانی را نجات داده اند. میخواهم بگویم آتشنشانان برخلاف محیط کاری خطرناکی که دارند، انسانهای مهربان و دل رحمی هستند.»
محمد در عملیات اطفای حریق کلینیک سینا هم حضور داشته. او از رفتار برخی از مردم گلایه دارد و میگوید:« بعد از حادثه پلاسکو خیلی از مردم تازه متوجه سختی کار ما آتش نشان ها و خطراتی که تهدیدمان میکرد شدند؛ اما انگار مدتی بعد بعضی ها فراموش کردند. در حادثه کلینیک سینا بعضی مطالب را خواندم که واقعا قلبم شکست. همکاران ما آنجا مصدوم شدند، دچار دود گرفتگی شدند و در شرایطی که کپسول های اکسیژن میتوانست مانند بمب منفجر شده و جانشان را به خطر بیاندازد وارد ساختمان شده و هم آتش را خاموش کردند و هم تعداد زیادی از مردم را نجات دادند. آنوقت بعضی ها نوشته بودند که آتشنشانان کم کاری کردند. تعداد این موارد کم بود، اما خیلی از ما وقتی آنها را می خوانیم ناراحتمان می کند.»
این آتش نشان ادامه می دهد:« اکثریت آتش نشانان با جان و دل، در مأموریت ها حاضر می شوند که آخرین نمونه آن مرتضی حیدری بود. قبل از آن احسان جامعی هم شهید شد. شهدای پلاسکو و ده ها شهید دیگر این از جان گذشتگی را اثبات می کنند.»
علیرضا آتش نشان جوانی است که به تازگی جذب این سازمان شده است، او میگوید:« بعد از حادثه پلاسکو وارد آتش نشانی شدم، اتفاقا آنچه که من را مصمم کرد که آتش نشان شوم همین حادثه پلاسکو بود. یک جا خوانده بودم که اگر شهید نشویم، یک روز خواهیم مرد، پس چه چیزی بهتر از اینکه برای نجات جان مردم جان خود را فدا کنیم، مگر سردار سلیمانی، حاج ابراهیم همت و هزاران شهید ما برای همین مردم و اسلام جانشان را تقدیم نکردند؟ الگوی ما هم همین ها هستند؛ البته ان شاءالله خدا به تمام آتش نشانان عزیز سلامتی و طول عمر بدهد، اما منظورم این است که در این شغل حتی در شهادت هم به روی کسی که عاشق شهادت باشد باز است.»
موضوع مشاغل سخت برای همه آتش نشانان حل نشده است
بهنام از برخی بیمهری ها به آتش نشانان گلایه دارد و اظهار میکند:« حالا که عزیز و همکاری را از دست داده ایم، دلم نمیخواهد گلایه کنم، اما موضوع مشاغل سخت و برخی موارد هنوز برای همه آتش نشانان حل و فصل نشده است. با وجود تمام این مشکلات اما آتش نشانان پای کار دفاع از جان مردم هستند. یادم می آید زمانی که امیدعباسی شهید شد و ماسکش را برای نجات جان یک دختربچه داد، خیلی ها در مورد کاری که او کرده صحبت میکردند. حتی گفتند امید به کتاب های درسی می آید که البته نمی دانم انجام شده یا نه. اما یک روز در یک مراسم فردی می گفت من نمیدانم کاری که آن آتش نشان برای آن دختربچه کرده را می تواند برای فرزند خودش انجام دهد یا خیر.»
رضا هم آتش نشان است، او صفت جالبی را به آتش نشانان اختصاص داده و میگوید:« آتش نشانان شناگران خلاف جریان آب هستند. موقع حادثه اگر دیدید همه مردم به سمت شرق می دوند و دو نفر آن وسط به سمت غرب می دوند، شک نکنید آن دو نفر آتش نشان هستند. ما عادت کرده ایم موقع خطر برعکس غریضه مان کار کنیم. چه کسی را سراغ دارید که وقتی ساختمانی در حال ریزش است، دوان دوان داخل آن برود؟ اصلا کسی را سراغ دارید که مانند همین شهید مرتضی خودمان، وسط آتش سوزی خودش را به قلب حریق برساند؟ بچه های آتش نشان با جانشان بازی میکنند تا جان مردم را نجات دهند. خیلی عوارض هم برای ما ایجاد می شود که کسی از آنها نمی گوید. کاش یک پژوهشی انجام شود که ببینیم آتش نشانان چنددرصد از جمعیت کل کشورند و بعد ببینم آیا همین افراد به اندازه میانگین عمر دیگر شهروندان عمر میکنند؟ البته با تمام این ها من به شما میگویم که آتش نشانی کار عاشقی است، کاردائم به آب و آتش زدن برای نجات دیگری است.»
مرتضی حیدری، آخرین شهید سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران است، یکی از ۶۰ شهید این سازمان که ۱۷ نفرشان در دوران جنگ تحمیلی و مابقی در حین عملیات های اطفای حریق و نجات به شهادت رسیده اند. او فرزند هفت ساله ای دارد که حالا پدر برایش نه قهرمانی مانند همه پدران برای فرزندانشان که قهرمانی برای یک شهر است.
انتهای پیام
نظرات