کتاب «جاذبه و دافعۀ علی (ع)» به قلم معلم شهید، مرتضی مطهری، زوایای شخصیت امیر مؤمنان را فراروی مشتاقانِ شناختش قرار میدهد و به یاد شیعه میآورد که راهبرِ او کیست تا بیاموزدش که باید، چگونه رهروی باشد. مطهری، با علم به اهمیت مبارزۀ امام علی (ع) با خوارج، مختصات فکری آنان را شرح میدهد و در فصلِ «ممیزات خوارج» از صفحۀ ۱۵۰ همین کتاب مینویسد: «خوارج، روحیهای مبارزهگر و فداکار داشتند و در راه عقیده و ایدۀ خویش سرسختانه میکوشیدند.» و در صفحۀ ۱۵۱ نقل میکند که ابن عبدر دربارۀ آنها گفته: «در تمام فرقهها معتقدتر و کوشاتر از خوارج نبود و نیز آمادهتر برای مرگ از آنها یافت نمیشد.»
به گزارش ایسنا، مطهری دومین خصلت خوارج را عبادت پیشگی و بیمیلی به دنیا برمیشمرد و تصریح میکند که آنها به احکام و ظواهر اسلام سخت پایبند و از کسی که دست به گناهی میزد بیزار بودند؛ سپس نتیجه میگیرد که نبرد با چنین خشکهمقدسهای متحجر و مغروری چه اقدام تهورآمیز و شجاعانهای از سوی امام علی (ع) بوده است و در صفحۀ ۱۵۴ مینویسد: «علی (ع) بر روی مردمی اینچنین ظاهر الصلاح و آراسته، قیافههای حقبهجانب، ژندهپوش و عبادت پیشه، شمشیر کشیده و همه را از دم شمشیر گذرانده است. ما اگر بهجای اصحاب او بودیم و قیافههای آنچنانی را میدیدیم مسلماً احساساتمان برانگیخته میشد و علی (ع) را به اعتراض میگرفتیم که آخر شمشیر بر روی اینچنین مردمی کشیدن!؟ اما از درسهای بسیار آموزندۀ تاریخ تشیع خصوصاً و جهان اسلام عموماً، همین داستان خوارج است و علی (ع) خود به اهمیت و فوقالعادگی کار خود ازاینجهت واقف است و آن را بازگو میکند: چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبههناکی آن بالاگرفته بود و هاری آن فزونی یافته بود.»
و در صفحۀ ۱۵۴ سخنش را اینگونه ادامه میدهد که «غیر از علی و بصیرت علی و ایمان نافذ علی (ع) احدی از مسلمانان معتقد به خدا و رسول و قیامت به خود جرأت نمیداد که بر روی اینها شمشیر بکشد...این است که علی (ع) بهعنوان افتخاری بزرگ برای خود میگوید این من بودم و تنها من بودم که خطر بزرگی که از ناحیۀ این خشکهمقدسان به اسلام متوجه میشد درک کردم. پیشانیهای پینهبسته اینها و جامههای زهد مآبانه شان و زبانهای دائمالذکرشان و حتی اعتقاد محکم و پابرجایشان نتوانست مانع بصیرت من گردد. من بودم که فهمیدم اگر اینها پا بگیرند همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهرگرایی و تقشر (بازشدن پوست) و تحجری خواهند کشانید که کمر اسلام خم شود. مگر نه این است که پیغمبر فرمود: دو دسته پشت مرا شکستند؛ عالم لاابالی و جاهد مقدسمآب.
علی (ع) میخواهد بگوید اگر من با نهضت خارجی گری در دنیای اسلام مبارزه نمیکردم دیگر کسی پیدا نمیشد که جرأت کند اینچنین مبارزه کند. غیر از من کسی نبود که ببیند جمعیتی پیشانیشان از کثرت عبادت پینهبسته، مردمی مسلکی و دینی اما درعینحال سد راه اسلام، مردمی که خودشان خیال میکنند به نفع اسلام کار میکنند اما در حقیقت دشمن واقعی اسلاماند و بتواند به جنگ آنها بیاید و خونشان را بریزد. من این کار را کردم.»
به گزارش ایسنا، معلم شهید در صفحۀ ۱۶۶ همین کتاب، جهل را عامل تنگنظری و تنگنظری را عامل حکم به تکفیر و تفسیق دیگران دادن برمیشمرد و میگوید خوارج در این امر به حدی پیش رفته بودند که اسلام و مسلمانی را منحصر به خود میدانستند و سایر مسلمانانی که اصول عقاید آنان را نمیپذیرفتند، کافر میخواندند: «چون شجاع بودند غالباً به سراغ اصحاب قدرت میرفتند و به خیال خود آنها را امربهمعروف و نهی از منکر میکردند و خود کشته میشدند و در دورههای بعد جمود و جهالت و تنسک و مقدسمآبی و تنگنظری آنها برای دیگران باقی ماند اما شجاعت و شهامت و فداکاری از میان رفت. خوارج بیشهامت، یعنی مقدسمآبان ترسو، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امربهمعروف و نهی از منکر صاحبان قدرت که برایشان خطر ایجاد میکرد صرفنظر کردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند.
هر صاحب فضیلتی را بهنوعی متهم کردند بهطوریکه در تاریخ اسلام کمتر صاحب فضیلتی را میتوان یافت که هدف تیر تهمت این طبقه واقع نشده باشد؛ یکی را گفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سومی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی، پنجمی را چیز دیگر و همینطور...بهطوریکه اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچوقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است. وقتی علی (ع) تکفیر شود، تکلیف دیگران روشن است؛ بوعلی سینا، خواجهنصیرالدین طوسی، صدرالمتالهین شیرازی، فیض کاشانی، سید جمالالدین اسدآبادی و اخیر محمد اقبال پاکستانی از کسانی هستند که از این جام جرعهای به کامشان ریخته شده است و بوعلی در همین معنی میگوید:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
خواجهنصیرالدین طوسی نیز که از طرف شخصی مسمی به نظام العلما مورد تکفیر واقع شد میگوید:
نظام بینظام از کافرم خواند
چراغ کذب را نبود فروغی
مسلمان خوانمش زیرا که نبود
دروغی را جوابی جز دروغی.
بههرحال یکی از مشخصات و ممیزات خوارج تنگنظری و کوتهبینی آنها بود که همه را بیدین و لامذهب میخواندند. علی (ع) علیه کوتهنظری آنان استدلال کرد که این چه فکر غلطی است که دنبال میکنید؟ فرمود پیغمبر جانی را سیاست میکرد و سپس بر جنازۀ او نماز میخواند و حالآنکه اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود پیغمبر بر جنازۀ آنها نماز نمیخواند زیرا بر جنازۀ کافر نمازخواندن جایز نیست و قران از آن نهی کرده است. شرابخوار را حد زد و دست دزد را برید و زناکار غیرمحصن را تازیانه زد و بعد همه را در جرگۀ مسلمانها راه داد و سهمشان را از بیتالمال قطع نکرد و آنها با مسلمانان دیگر ازدواج کردند.»
شهید مطهری در صفحۀ ۱۶۹ این کتاب، تأکید میکند که پیکار علی (ع) با خوارج، پیکار با این طرز اندیشه و فکر بود و در فصل «لزوم پیکار با نفاق» مشکلترین مبارزهها را مبارزه با نفاق و زیرکهایی میداند که احمقها را وسیله قرار میدهند.
او در صفحۀ ۱۸۷ مینویسد: «نفاق دو رو دارد؛ یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن که کفر است و شیطنت و درک آن برای تودهها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است و لذا مبارزه با نفاق غالباً به شکست برخورده است زیرا تودهها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمیگذرد و نهفته را روشن نمیسازد و آنقدر برد ندارد که تا اعماق باطنها نفوذ کند. اما امیر المومنین در نامهای که برای محمد بن ابی بکر نوشت میگوید: پیغمبر به من گفت من بر امتم از مؤمن و مشرک نمیترسم زیرا مؤمن را خدا به سبب ایمانش بازمیدارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار میکند ولکن بر شما از هر منافق دل دانا زبان میترسم که آنچه را میپسندید، میگوید و آنچه را ناشایسته میدانید، میکند.»
معلم شهید، در فصل و صفحۀ پایانی کتاب با عنوان «علی (ع)، امام و پیشوای راستین» میآورد: «علی (ع) دو طبقه را سخت دفع کرده است؛ ۱.منافقان زیرک ۲. زاهدان احمق. همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند که جامعۀ تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.»
کتاب «جاذبه و دافعه علی علیهالسلام» شامل چهار سخنرانیای است که معلم شهید مرتضی مطهری سال ۱۳۴۶ در حسینیه ارشاد داشته و پس از شهادت او توسط علی مطهری، تنظیم و از سوی انتشارات صدرا منتشر شده. امکان دانلود نسخۀ الکترونیکی این کتاب نیز در اینترنت فراهم است.
انتهای پیام
نظرات