در این روزهای دلهرهآور کرونایی که ترس و استرس را به جان آدمی سرازیر میکند، برخیها برای برون رفت و کنترل ترس و استرس خود به کتاب و کتابخوانی روی آوردهاند.
افراد موفق معمولا بر عادتهای خود کنترل دارند. آنها تلاش کردهاند عادتهای بد خود را شناسایی و با عادتهای خوب جایگزین کنند. درواقع، انسانهای موفق خالق عادتهای خویشاند؛ اما افراد ضعیف کنترلی روی زندگیشان ندارند، آنها اجازه میدهند زندگی آنها را به هر سو بکشاند، همچنین، از قدرت خارقالعاده خلقعادت غافلاند؛ بنابراین، تلاشی برای تغییر عادتهای قدیمیشان نمیکنند در واقع، انسانهای ضعیف قربانی عادتهای خویشاند.
کتاب «قدرت عادت» (The power of Habits) به وضوح و به تفصیل به عادتها و سیستم شکلگیری آنها پرداخته و تحلیل و بررسیشان کرده است. نویسنده ازطریق موشکافی دلایل انجام کارها از روی عادت، چرایی کارهایی را بیان میکند که روزانه تکرارشان میکنیم، او مثالهای فراوانی درباره تغییر عادتهای بد و ایجاد عادتهای خوب بیان میکند و توضیح میدهد این رفتار چگونه باعث موفقیت افراد و سازمانها شده است.
خلاصه کتاب
برخی از محققان شکلگیری عادتهای فردی بهنام لیزا را بررسی کردند که توانسته بود بعد از سالها، عادت سیگارکشیدن را ترک کند. لیزا شرکتکننده دلخواه محققان بود؛ زیرا توانسته بود با تغییر عادتی زیربنایی، یعنی سیگارکشیدن، کل مسیر زندگیاش را تغییر دهد. محققان با کمک سیگنالهای مغزی او و تغییر شکل در قسمتهایی از مسیر عصبهای مغزی توانستند به اتفاقاتی در مغز پی ببرند که باعث تغییر عادتها میشود. چارلز دوهی (Charles Duhigg)، نویسنده این کتاب و گزارشگر نیویورکتایمز، بعد از شرح این تحقیقات، نتیجهگیری کرد که بیشتر رفتارهای روزمرهی ما انتخاب نیستند؛ بلکه نوعی عادت هستند. آگاهی از این موضوع و پیداکردن عادتهای بد در وجود خود، میتواند آغازی بر راه سخت تغییر عادتها باشد. تغییر عادت سخت، ولی شدنی است.
مغز انسان همواره دنبال راههایی است که انرژی کمتری مصرف کند. وقتی کارهای جدیدی انجام میدهد، انرژی بیشتری برای تحلیل و انجام کارها نیاز دارد. بنابراین، مغز سعی میکند این کارها را بهصورت روزمره درآورد. وقتی کاری به عادت تبدیل شد، برای انجام آن انرژی کمتری از مغز صرف میشود. در این حالت، بخش زیادی از انرژی و توان مغز آزاد میشود و برای انجام کارهای جدید دیگر دراختیار ما قرار میگیرد. دلیل ایجاد عادتها همین غریزه صرفهجویی در مصرف انرژی بهوسیله مغز است.
کتاب قدرت عادت به سه بخش تقسیم شده است:
بخش اول، روی این موضوع تمرکز میکند که عادتها چگونه در زندگی افراد ظاهر میشوند. این روندی است که بسیاری از شرکتها نظیر پروکتراندگمبل، استارباکس، آلگوا و تارگت از آن برای عادتسازی و درنتیجه، وفاداری مشتریانشان استفاده کردهاند.
بخش دوم، عادتهای شرکتها و سازمانهای موفق را بررسی میکند. در این بخش، صحبت از این است که چطور مدیر اجرایی شرکت میتواند با تمرکز بر عادتی زیربنایی و تبدیل آن به عادتی مثبت، شرکت را به موفقیتهای شگفتانگیزی برساند. گرچه چارلز دوهیگ مثالهایی از کسبوکارها را در کتابش آورده، تأکید میکند مقوله تغییر عادتها در زندگی شخصی نیز بسیار کاربردی است و در مسیر موفقیت فردی اشخاص نقش پررنگ و مهمی ایفا میکند.
بخش سوم، به عادتهای جوامع مینگرد. این بخش تأثیر عادتها بر جامعه و تغییرات اخلاقی جوامع در اثر تغییر عادتهای عمومی را بررسی و تحلیل میکند. مثلا جنبشهای حقوق مدنی از همین طریق به موفقیتهایی در رسیدن به اهدافشان دست یافتهاند.
شکلگیری عادتها مسیری حلقه مانند را میپیماید که ۳ عنصر اصلی دارد:
برانگیزاننده یا تریگر (Trigger): تریگرها ما را برای انجام عملی خاص برانگیخته میکنند.
اقدام: منظور کارهایی است که در پاسخدهی به تریگرها انجام میدهیم.
پاداش: بهمعنی لذت یا حس خوب یا هرچیزی است که درقبال انجام کاری دریافت میکنیم.
اگر مفهوم این حلقه را بهخوبی درک و با استفاده از آن عادتهای زندگیمان را تحلیل کنیم، امیدوار میشویم عادتهای دلخواهمان را میتوانیم جایگزین عادتهای بد کنیم؛ عادتهای نامطلوبی که شاید سالها است گرفتارشان هستیم و همیشه فکر میکردیم راهی برای خلاصشدن از دست آنها وجود ندارد یا اینکه حتی از وجودشان و تأثیر پررنگشان بر انتخابهای هر روز ما کاملا بیاطلاع بودهایم. جایگزینشدن عادتهای خوب روند زندگی را به کلی دگرگون میکند و به یقین با تغییر روند اصلی زندگی، نتایج حاصلشده نیز متفاوت از گذشته و روبهرشد خواهد بود.
قانون طلایی تغییر عادتها
این قانون میگوید نمیتوانید عادت بد را حذف کنید؛ بلکه فقط میتوانید تغییرش دهید. قانون طلایی تغییر عادت این است که در چرخه ایجاد عادت، فقط یک چیز تغییر میکند: اقدام تکرارشونده. لازم نیست محرک و پاداش را تغییر دهید؛ بلکه تنها کافی است کار روزمرهای که قبلا انجام میدادید، با کار جدیدی جایگزین کنید. البته، ناگفته نماند کشف محرک و پاداش برای هرکدام از عادتهایمان کار سادهای نیست و به بررسی عمیق نیاز دارد.
بهطور مثال، اگر هرروز به خوردن شیرینی عادت دارید، باید بفهمید محرک شما برای انجام این عمل چیست. ممکن است مانند نویسنده کتاب، زمان مشخصی از روز باشد. پاداشی که از این عمل میگیرید، ممکن است هیچ ارتباطی با خود شیرینی نداشته باشد. چارلز دوهیگ در تعریف عادت خود برای خوردن شیرینی هرروز عصر درکنار همکارانش، به این نتیجه رسید که پاداش این عمل برای او صرفا برقراری ارتباط با دوستانش بوده است. بنابراین، تنها چیزی که تغییر داد، خوردن شیرینی در آن ساعت مشخص بود. او بهجای این عمل، رفتار دیگری را جایگزین کرد. مثلا هرروز در همان ساعت فقط ۱۰ دقیقه با همکارش گپ میزد و دوباره سر کارش برمیگشت.
با جایگزینی رفتار تکراری قبلی با رفتاری جدید بهگونهای که تغییری در تریگر و پاداش ایجاد نشود، بهمرور زمان چرخه جدیدی از عادت در ذهنتان شکل میگیرد و به رفتار جدید عادت میکنید. ممکن است ابتدای کار مغز انرژی بیشتر صرف کند؛ اما در طول زمان این رفتار به عادت تبدیل میشود و انرژی کمتری نیاز خواهد داشت.
درباره کتاب قدرت عادت
کتاب چارلز دوهیگ دربارهی چرایی کارهایی است که در زندگی و شغلمان انجام میدهیم. این کتاب در زمینه علم ایجاد عادتها است. این کتاب اولینبار در سال ۲۰۱۲ در آمریکا منتشر شده و عنوان پرفروشترین کتاب در آمازون و نیویورکتایمز و USA Today را نیز ازآنِ خود است. عنوان کامل این کتاب عبارت است از: «قدرت عادت؛ چرایی کارهایی که در زندگی و کسبوکار انجام میدهیم». باتوجهبه موضوع، کتاب قدرت عادت در دستهی موضوعی تحول و روانشناسی و جنبههای اجتماعی دستهبندی شده است.
درباره چارلز دوهیگ
چارلز دوهیگ نویسنده کتاب پرفروش قدرت عادت متولد سال ۱۹۷۴ در آمریکا است. درحالحاضر، بسیاری از نوشتههای او در مجلهی نیویورکتایمز و برخی نشریههای دیگر چاپ میشود. همچنین، دوهیگ نویسنده ۲ کتاب درزمینه عادتها و بهرهوری است.
چارلز دوهیگ، نویسنده سابق لسآنجلستایمز، بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ گزارشگر نیویورکتایمز بوده است. او سالها قبل، از دانشگاه ییل در رشتهی تاریخ فارغالتحصیل شده و درحالحاضر ساکن شهر نیویورک است. افزون براین، وی فارغالتحصیل رشتهی MBA از مدرسه کسبوکار هاروارد است.
انتهای پیام
نظرات