به طور متوسط ماهانه حدود ٣٠ هزار نفر در کشور فوت کرده و خانواده های بسیاری را دچار غم و اندوه میکنند، بنابراین میتوان گفت که در طی این مدت شیوع کرونا دهها هزار خانواده بدون برگزاری مراسم سوگواری، تنها در غم و اندوه از دست دادن عزیزان خود، سر در گریبان کرده و در سکوت اشک ریخته اند، اتفاقی که روانشناسان را از حیث خطر ابتلا به افسردگی بسیاری از آنان در آینده بیمناک کرده است.
برگزاری مناسک و مراسمی همانند تشییع جنازه و خاکسپاری و انجام آیین ختم و هفته و چهلم در مرگ عزیزانمان از لحاظ حمایتگری آن مهم است؛ به طوریکه بتوانیم غم از دست دادن عزیزانمان را با حمایت، محبت و همدردی دوستان، بستگان و آشنایان پشت سر بگذاریم، قطعیت مرگ و پیامدهای آن را بپذیریم و بدینوسیله فرد سوگوار با فقدان پیش آمده سازگار شود، به مرور خاطرات جدید تلخ و شیرین اما عمدتاً مثبت درباره متوفی در حافظه جای گیرند و شخص داغدیده بتواند به زندگی عادی خود برگردد.
متاسفانه اکنون و در شرایط کرونایی این مراسم حمایتگرانه از داغ دیدگان دریغ شده و بنابراین ممکن است آنها نتوانند مراحل عرفی روبرو شدن با مرگ عزیزان خود و فرآیند سوگواری را به طور طبیعی طی کرده و از عهده درک هیجانی آن برآیند.
در چنین مواقعی است که خطر ایجاد اختلال سوگ که در طبقه اختلالات افسردگی قرار دارد، به وجود می آید که طی آن فردی که به تازگی سوگوار شده حالات و افکاری شامل بیقراری، احساس پوچی و ملال، خشم و نفرت ناشی از فقدان، بیخوابی، کاهش میل جنسی، کاهش وزن، اختلال در توجه و حافظه، از دست دادن میل به زندگی، نشخوار فکری و اشتغال ذهنی شدید نسبت به فرد متوفی، نپذیرفتن مرگ او، درد روانی شدید، بیحسی و کرختی، مقصر دانستن خود در مرگ او، دوری از عواملی که او را به یاد عزیز از دسترفته میاندازد، تمایل به مرگ برای پیوستن به عزیز از دست رفته، بیاعتمادی به دیگران، احساس تنهایی، سردرگمی در مورد هویت شخصی و بیعلاقگی به آینده را تجربه میکند.
بنابراین به نظر میرسد که ضروری است تا در شرایط کنونی که امکان تسلی خاطر حضوری بازماندگان فراهم نیست، برنامه ها و مراسمی انجام گیرد تا بتوانند ناراحتی تجربه سوگ همراه با غم و اندوه را در حد طبیعی و بهنجار محدود کرده و از تبدیل آن به اختلال سوگ پایدار و دیگر اختلالات ناشی از فقدان، جلوگیری کند و فرد داغدیده را در طی این بحران و غرق نشدن در افکار ویرانگر و برگشت به زندگی روزمره و از سر گرفتن شغل و تحصیل و فعالیت های سازنده، پس از دوره سوگواری کمک نماید.
با تکیه بر تکنولوژی های جدید از جمله امکانات فضای مجازی شاید بتوان در این شرایط کرونایی، با انجام سوگواری مجازی دستهجمعی و با حضور خانواده متوفی، کارکردهای فرهنگی و مزایای انجام مناسک سوگواری حضوری را به این فضا منتقل کرد و از این طریق تسلی بخش خانوادههای داغدار شد.
خوشبختانه امکانات کنونی برنامههای فضای مجازی همانند اینستاگرام و آشنایی و استفاده فراگیر از آن، این موقعیت را در اختیار همگان گذاشته که بتوانند برنامه های زنده با حضور جمع کثیری از افراد ترتیب دهند و به جاست که در جهت ترویج سوگواری مجازی برای همدردی با داغدیدگان و حمایت عاطفی و هیجانی از آنها بکوشیم و با استفاده از این امکان از شوک این فقدانها کاسته و به آنها کمک کنیم تا فرآیند سوگ (شوک، انکار، خشم و غم و اندوه شدید) برای رسیدن به مرحله نهایی سوگ یعنی پذیرش موقعیت پیش آمده را بهتر طی کنند.
*یونس قیصیزاده - روزنامه نگار و دانشجوی دکترای روانشناسی
انتهای پیام
نظرات