به گزارش ایسنا، در یادداشتی که دکتر مهدی ابراهیمی، این استاد دانشگاه، در اختیار ایسنا قرار داده، پیرامون بحث «معنویات در باتلاق خرافات، باور عارفان و چگونگی رهایی از این بحران اعتقاد.ی معنوی» میخوانیم:
ویروس کرونا یکی از نادرترین پدیدهها در قرن حاضر بود که بسان حوادثی چون زلزله لیسبون، هولوکاست، جنگهای جهانی و بحرانهایی از این دست، بشر را در امواج معنویت به فراز و فرود کشاند و فریاد "خدایا" را از اعماق قلب او بیرون کشید؛ فریادهایی با لحن و گویشهای مختلف اما با یک سوال مشترک که خدایا تو کجایی؟ آن همه مهربانی و رحمت کجاست و چگونه میتواند این همه مصیبت را بر بندگانش تحمل کند؟ گویا خدا همیشه در خوشیها با ما بوده یا باید باشد لذا او را نمیتوانیم با سختیهایمان ببینیم. در مصیبتها او را صدا میزنیم تا مجددا در شادیهایمان مشارکت کند. اما وقتی بلاها فراگیر میشود و آتش بلا، تر و خشک را با هم میسوزاند و نالههای جمعی به آسمان میرود، صداها در هم میپیچد، انسان در داوری افعال خدا عاجز میماند، عجز خویش را با صدای گم کردن او به رخ میکشد و گویا در ضمیر مخفی خود از نوعی یاس در یافتن او خبر میدهد و چنین میپندارد یا او نیست یا مرا فراموش کرده است.
در نگاه عارفان، خداوند در وسط همه این معرکهها ایستاده و نه تنها تماشاگر که خالق همه اینهاست، همه چیز به دست خود اوست؛ اما انسان عارف در این معرکه معشوق خود را میبیند لذا همه چیز برای او شیرین است و تلخی وجود ندارد. ندای عارف این نیست که خدایا کجایی؟ او میگوید:
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم
گر که بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته بر نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
این باور عارفانه در باتلاق اعتقادات عامیانه و خرافاتآلود چنان گرفتار میشود که شهد عاشقانه حضور معشوق در حس تلخ کامی اکثریت متحیر و سردرگم، در لایههای گلآلود رنگ میبازد. انسانی که خدا را فقط در خوشیهای خویش دیده و بر دیگران به این حضور فخر آورده و دنیای خویش و قدرت و ثروت خود را دادههای خدا از مخزن غیب میداند و چنان خود را در خیال معنویت غرق میبیند که خط بطلان بر همه قوانین طبیعی میکشد، چنین انسانی تحمل دیدن خدا را در غیر خواستههای خویش ندارد.
برای رهایی از این بحران اعتقادی معنوی دو گام مهم را باید برداریم؛ نخست آنکه خدا را از هوسها و تمایلات خودساخته خویش خارج کنیم. خدا و اعتقادات دینی نباید وسیله تفاخر ما باشد. جامعههای ظاهربین مذهبی ملاکهای ظاهری دین را جایگزین اعتقادات باطنی دین میکنند. برگزاری مجالس آیینی دعا و زیارت بر استحکام باور به دعا و معنویات اولویت مییابد. لذا وقتی به هر دلیلی گردی بر جامه این مراسم بپاشد، معنویات خود را در خطر میبیند و خدا را دورتر می بیند. این اندیشه به تدریج ما را به مفاخره دینی میکشاند و نتیجهاش این است که در بحرانها خدا را گم میکنیم.
امام علی(ع) وقتی توصیه میکنند که امواج فتنهها را با سفینه نجات بشکافید و عبور کنید، میفرمایند از نشانههای فخر فروشی دوری کنید و تاج مفاخره بر سر نکنید. چه بسا اینگونه مفاخرههای معنوی از مفاخرههای مادی هم خطرناکتر باشد. ای کاش با کسب افتخارات مادی، اعم از قدرت و ثروت و دانش و صحت و سلامتی، خدا را به رخ دیگران نکشیم که گویا این خدای ماست که این نعمتها را به ما داده است و آنان که از چنین نعمتهایی بهرهمند نیستند لااقل به اندازه ما محبوب خداوند نیستند. متاسفانه این همان باتلاق مفاخرههای معنوی گرفتار در زنجیر خرافههای ماست.
گام دوم آن است که خدا را با نگاه عرفانی بنگریم. وقتی میگوییم او قادر مطلق است، خالق همه چیز است، واقعا چنین است پس در همه حوادث حضور دارد، همه چیز مخلوق اوست. خوشی و ناخوشی، صحت و بیماری، سختی و آسانی برای او فرقی ندارد. باورهای ما این مفاهیم را ایجاد کرده است. باید این باور را عوض کرد. همیشه در مراسم روضهخوانی شنیدهایم که امام حسین(ع) فرمودند «الهی رضا بقضائک و تسلیما لامرک» و بر این جمله سخت گریستهایم و کلام حضرت زینب(س) را با اندوه گوش کردهایم که فرمود هرچه دیدم زیبایی بود. اما این جملات به باور ما در نیامده است. لذا فقط خدا را در شفای بیمار و رفع گرفتاری باور داریم.
ویروس کرونا این باتلاق خرافه و نقصان باورهای معنوی ما را عریان کرد. گویا بر سر دو راهیهایی ایستادهایم که یا دعا و عبادت باشد و یا بیمارستان و طبیب و قانون طبیعت. غافل از اینکه خدا در میانه همین حکمت خویش ایستاده و بر ما نظاره میکند. همه اینها از حکمت اوست. طبیب و دارو هم قانون طبیعت است، دعا هم قانون طبیعی است، یکی در مقابل دیگری نیست. یکی خدا نیست و دیگری طبیعت. یکی طبابت نیست و دیگری عبادت. همه چیز از اوست و او فوق همه اینهاست. هم دعا از اوست و هم اجابت از او. ایمنی و مهابت هر دو از اوست. پس با توکل بر او زانوی اشتر خویش را ببندیم. با دعای خیر به علاج و دربندکردن ویروس کرونا و مهار دیگر بیماریها بپاخیزیم. ستیز با خداوند صرفا نافرمانی اوامر ظاهری او نیست. چسبیدن به یک قانون و رها کردن دیگر قوانین او نیز ستیز با اوست. همانطور که ترک دعا و عبادت مفاخره با خداوند است، ترک معالجه و طبابت و نادیده گرفتن قوانین او نیز به جنگ خدا رفتن است. اطاعت از او گاهی به دعا و زیارت است و گاهی به ترک آن.
امید آن بود که در بحران کرونا در کشور ما متصدیان مذهبی پیشگام اطاعت از قوانین طبیعی باشند. که اگر چنین میشد، مطمئنا در گرایش به اعتقادات دینی برای عموم هم تاثیر بهتری داشت. اگر قوانین طبیعی در مراکز معنوی متوقف میشدند، بسیاری از حوادث تاریخی در اسلام و دیگر ادیان اتفاق نیفتاده بود. ما مجاز نیستیم به استناد وقایع استثنایی به عنوان معجزه که حتی در زندگی خود پیامبران هم استثناهایی بسیار نادر است آن را به قاعدههای عمومی تبدیل کنیم و اعتقادات معنوی را در باتلاقهای ممزوج با خرافات گرفتار کنیم. با احیای باورهای عرفانی و دوری از بیاخلاقیها به بهانه دینگرایی میتوانیم از این باتلاق خارج شویم.
دکتر مهدی ابراهیمی
استاد دانشگاه مشهد مقدس
انتهای پیام
نظرات