به گزارش ایسنا، ناصر آملی در ویژه برنامه بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان در کانون دانشگاهیان خراسان رضوی اظهار کرد: هنگامی که مرحوم بازرگان فوت کرد در مشهد فقط پنج نفر بیانیه فوت وی را امضا کردند اما امروزه برای او بزرگداشت گرفته میشود و من به عنوان شاگرد مدرسه روشنفکری دینی از این بابت بسیار خوشحالم.
وی در خصوص شباهتهای بازرگان و آیتالله طالقانی بیان کرد: مهمترین معرف این دو نفر، زیست آنان است. طالقانی با این که روحانی بود اما حزبی تشکیل داد و با غیرمذهبیها نشستوبرخاست داشت و مرجع آنان بود. بنیانهای محکم نظری وی باعث شد تا درزندان وی را مهندس طالقانی صدا بزنند در صورتی که بازرگان را آیتالله میگفتند، اما بازرگان نیز دقیقا چنین محبوبیت و جایگاهی داشت. وی با اینکه مهندس بود و تحصیلات عالی آکادمیک داشت اما بر مباحث مذهبی مسلط بود. این همهجانبگی اینان را به محبوبیت رسانید.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: بازرگان در طول زندگی خود سه دوره حیات فکری داشت که هر دوره جدید حاصل نقد خود بازرگان بر دوره قبلی است. دوره اول بر پایه فلسفهای اخلاقی بود که بارزگان به عنوان یک دانشمند میخواست دین را از هجوم علوم جدید در امان نگه دارد و تلاش میکرد تناسب دین و علم را نشان دهد. بازرگان در این دوره معتقد بود هرچه علم میگوید نهایتا توسط دین نیز گفته شدهاست.
آملی ادامه داد: بازرگان مشخصا میگوید علم جدید حیات را حاصل دو عنصر ماده و انرژی میداند ولی بدون فرض یک اراده در کنار این دو هیچ چیزی به وجود نمیآید؛ حیات حاصل سه عنصر ماده، انرژی و اراده است. در این دوره بازرگان با تالیف کتاب پاکیزگی در اسلام، ارتباط میان احکام اسلامی و علم تجربی جدید را نشان میدهد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: این دوره مصادف با اوج تلاش ایدئولوژیها برای جلب نظر مردم است. توجه بازرگان در این دوره از علوم مادی به علوم مدرن انسانی معطوف میشود تا تبیین کند آنچه از ایدئولوژیها در عرصه سیاست و جامعه میخواهیم از دین به دست میآید و دین نهتنها نجاتبخش آدمیان در زندگی و امیدبخش آنان در آخرت است، بلکه در عرصه سیاسی و اجتماعی کابرد دارد و تمام ویژگیهای مطلوب مورد ادعای ایدئولوژیها در دین وجود دارد.
وی ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب، وی متوجه میشود علاوه بر مرتجعان و ماندگان در گذشته، خطر جدیدی برای تفکر دینی ایجاد شده و آن، دین فروشان و کاسبان دین اند که از آن استفاده ابزاری میکنند. به قول یکی از متفکرین، او بازرگان بود اما هیچوقت با دین تجارت نکرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: بازرگان هیچوقت از پرورش افکارش اجتناب نکرد و هرجا لازم بود تجدیدنظر کرد. آخرین مرحله حیات فکری وی، پی بردن به وجود یک فصل میان تفکر دینی، علم طبیعی و علم حصول قدرت است. این جابهجایی ها به یک خلط مبحث ویرانگر منجر شد. در این دوره بازرگان در کتاب « آخرت وخدا،هدف بعثت انبیا » میگوید که دین میخواهد به زندگی انسان امید ببخشد و اخلاق را تقویت کند؛ با فکر دینی میتوان هر اندیشه علمی و هر چارچوب جامعهشناختیای داشت و در عین حال اخلاقی زندگی کرد. دین برای رستگاری است نه قدرتبخشی.
ستون فقرات فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بازرگان، آزادی است
در بخش دیگری از این مراسم، محمدصادق جوادی حصار اظهار کرد: ستون فقرات فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بازرگان تلاش برای کسب و نهادینه کردن آزادی بود. نمود عالی این تلاش را میتوان در تاسیس نهضت آزادی پس از شکست تلاشهای نخست بازرگان در جبهه ملی و سازمان مقاومت ملی مشاهده کرد.
وی ادامه داد: عنصر مغفول ایران در آن عصر، آزادی بود. بازرگان اعتقاد داشت مبنای وظایف مدنی، آزادی بشریت است. محصول جنگهای انسانی در طول تاریخ تلاش برای بقا بود تا اینکه در قرن 18 منتج به اعلامیه حقوق بشر میشود. بازرگان میگوید تمام مادههای این اعلامیه، اسلامی است و قبلا توسط اسلام بیان شدهاست.
این فعال سیاسی بیان کرد: بازرگان پس از بازگشت از فرانسه میگوید در غرب آزادی، نظم و اخلاق اجتماعی را دیدهاست و باید مبانی اسلامی اینها پیدا شود. او در پاسخ به موج انتقادات بیان میکند که نه او هویدا است و نه امام خمینی(ره)، اعلیحضرت همایونی. بازرگان اعتقاد داشت مبارزه مردم برای از میان بردن این برداشتهای غلط بوده و نه بازتولید آنها. به همین سبب بازرگان یک جامعهساز واقعی به حساب میآید.
جوادی حصار تصریح کرد: بیشترین تلاش بازرگان بیرون آوردن افراد از لاک حوزه فردی و هدایت آنان به جامعه بود. در این راه حتی پس از کنارهگیری از دولت موفقتر عمل کرد. بازرگان درباره دولت خود مثال میزد که تیغه شمشیر در دست او و دولتش میباشد اما دسته شمشیر در دستان افراد دیگری هست و دولت او فقط زخمها را تحمل میکند.
دبیرکل کانون دانشگاهیان خراسان افزود: بازرگان پس از استفعا دست از تلاش برنداشت و وارد مجلس شد. او حتی پس از تبعید هم به تلاشهای خود ادامه داد.
انتهای پیام
نظرات