به گزارش ایسنا، علی زرافشان در میزگرد علمی – تخصصی «بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس، در نظام آموزشی ایران» که در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برگزار شد درباره موضوع مدارس نمونه دولتی گفت: تنوع مدارس باید وجود داشته باشد و اصل تنوع باید پذیرفته شود، اما دامنه توسعه و تنوع بخشی باید چگونه باشد و معیار بودن و نبودن مدارس چیست؟.
وی افزود: اولین اصل، عدالت و فرصت برابری آموزشی است که در سند تحول بنیادین نیز آموزش و پرورش بر اجرای آن مکلف شده است. دوم دسترسی به آموزش از منظر یادگیرنده است که اصلی پذیرفته شده در نظام های تعلیم و تربیت دنیاست. دسترسی برابر به آموزش از اصولی است که باید مورد توجه قرار بگیرند.
زرافشان ادامه داد: از منظر تکالیف آموزش و پرورش، پوشش تحصیلی باید مورد توجه باشد. هدف گذاری برای دوره ابتدایی پوشش صد درصدی و برای متوسطه اول و دوم پوشس نزدیک به صد درصدی است.
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه دیگر شاخص، رویکرد فراگیر به نظام تعلیم و تربیت است، به چهارستون یادگیری یونسکو اشاره و اظهار کرد: هدف نظام تعلیم و تربیت یادگیری برای دانستن، یادگیری برای زیستن، یادگیری برای با هم زیستن است.
زرافشان با اشاره به رویکرد فراگیر آموزش عنوان کرد: جداسازی در مدارس استثنایی اید حداقل باشد و رویکرد غالب رویکرد فراگیر باشد. در مابقی گونههای مدرسه نیز طبیعی است که این اصل باید به صورت مطلق در تصمیم گیری مورد توجه باشد.
وی افزود: اصل دیگر خاستگاه شکل گیری گونههای مدارس است و آیا کماکان این علتها پابرجاست؟ اگر علت از بین رفته استمرار مدرسه دیگر بیمعناست. اگر مجموعه این اصول را بپذیریم داوری درباره انواع مدرسه و حذف یا ادامه حیات آنها تسهیل میشود.
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه دو گونه و ورژن از مدارس نمونه دولتی داریم، به مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش درباره مدارس نمونه دولتی در سال ۱۳۶۵ اشاره کرد و گفت: وقتی از مدارس نمونه دولتی سخن میگوییم باید نگاهی به مدرسه نمونه مردمی هم داشته باشیم. خاستگاه مدارس نمونه دولتی استقرار عدالت آموزشی و دسترسی دانش آموزان مستعد در مناطق محروم به آموزش باکیفیت بوده است. مدارس نمونه در مناطقی مجاز به تاسیس بودند که بر اساس تعیین وزارت کشور جزو مناطق محروم بود. هر منطقهای که از محرومیت خارج میشد مدرسه نمونه دولتیاش به مدرسه دولتی عادی تغییر میکرد.
زرافشان افزود: رویکرد بلندمدت این نوع مدارس، مدارس فراگیر بود و نه جداسازی دانش آموزان؛ در دهه ۷۰ در شهر تهران از مناطق ۱۵ تا ۱۸ نمونه دولتی داشتیم و در مناطق دیگر مدرسه نمونه دولتی نداشتیم.
وی با اشاره به اینکه از سال ۶۸ زمزمه ای ایجاد شد آیا میتوان از تجربه مدارس نمونه دولتی برای شهرها نیز استفاده کرد؟ گفت: دو مدرسه در آن زمان جنجال برانگیز شده بودند که منجر به مصوبهای شد. داستان آن دو مدرسه که اولیایش پشت در اتاق وزیر تحصن کرده بودند متفاوت بود و در آن جلسه شورای عالی رویکرد آموزشی وجود نداشت و ماجرای این دو مدرسه مبنای شکل گیری مدارس نمونه مردمی شدند.
وی ادامه داد: این مدارس در سال ۷۸ منحل شدند. با این وجود همچنان تمایل و کشش برای احیایشان وجود داشت تا سال ۹۰ که اساسنامه جدید مدارس نمونه دولتی ایجاد شدند که معتقدم همان ورژن مدارس نمونه مردمی بودند که شهریه هم دریافت می کردند.
زرافشان ادامه داد: اکنون اگر بخواهیم درباره مدارس نمونه تصمیم بگیریم باید مشخص شود درباره کدام ورژن تصمیم می گیریم؟ مدارس ورژن یک در مناطق محروم یا مدارس ورژن دو در مناطق شهری؟ استان سیستان و بلوچستان را که هنوز نیازمند خدمات ویژه آموزشی است را مستثنی میدانم، اما یکی از راهها ادغام مدارس شبانه با نمونه در مناطق روستایی است. در پژوهشی ۱۰۰ منطقه با استانداردهای آموزشی فاصله دارند که باید برنامه ویژه برای آنها داشته باشیم.
وی اضافه کرد: اما برای مدارس نمونه مناطق شهری با توجه به اصولی که به آنها اشاره کردیم حتما باید جمع و به مدارس عادی دولتی تبدیل شوند تا شاهد بازتولید عدالت در مدارس عادی باشیم.
انتهای پیام
نظرات