محمد اسدینژاد در گفتوگو با ایسنا، با بیان این مطلب در خصوص فعالیتهای هنری خود در زمینه تئاتر و نمایشنامهنویسی اظهار کرد: از میان آثار اجراییام میتوان به قصه عشق، پسلرزه عشق، با یک گل هم بهار میشه، به دنبال چاره، رمضون مهربون، الاغ سواری مبارک، مبارک چند تا لایک داری، قُقنوس و ... اشاره کرد. همچنین در کنار فعالیتهای اجرایی، در زمینه نوشتن مقالههای پژوهشی نیز گامهایی برداشتهام که در فصلنامه، مجلات و سایتها منتشر شده است.
وی در خصوص علت جذب خود به اولین جشنواره نمایشنامهنویسی اقتباسی گام دوم با اشاره به سبک نمایشی خود یعنی نمایش عروسکی خیمهشببازی عنوان کرد: با شرکت در جشنواره قصد داشتم توانایی خود را در خصوص اقتباس در جهت تحوّل نمایش خیمهشببازی به سمت و سوی نمایش مذهبی نشان دهم. چرا که زبان مبارک و شیوه اجرای آن میتواند مخاطب خاص، هم کودک و هم بزرگسال را در بر گیرد.
این نمایشنامهنویس ادامه داد: این جشنواره بستر خوبی فراهم کرده تا هرکسی با هر بضاعت و وسعتی کار خویش را به نمایش بگذارد و دیده شود. من به تنهایی هرگز قادر به ایجاد چنین زمینهای نخواهم بود. پس جشنواره فرصتی مغتنمی است برای هنرمندان و جوانان و آنانی که جویای ناماند تا بتوانند خو را به ظهور و بروز برسانند.
جریان نمایشنامهنویسی در سالهای پس از انقلاب رو به رکود رفته است
اسدینژاد در پاسخ به سوالی پیرامون ارزیابی جریان نمایشنامهنویسی کشور، ضمن اشاره به این که جریان نمایشنامهنویسی در سالهای بعد انقلاب رو به رکود رفته است؛ بیان کرد: بخش عمدهای از هنرمندان توانای عرصه نمایشنامهنویسی مثل ساعدی، بیضایی، رادی، خلج و ... یا به رحمت خدا رفتهاند یا فعالیتی ندارند و فقر مادی هنرمندان که به دنبال آن فقر فرهنگی را به همراه دارد، موجب شده برخی از نویسندگان امروز دچار تقلید شوند و آثار دیگران را با اندک تغییری به نام خود ضبط و ربط کرده و به نمایش بگذارند که اینگونه کارها فاقد هر نوع ارزش هنری است. با این حال، اگر این عمل با محتوا و قاعده اقتباس و تألیف صورت پذیرد، ارزشمند، موثر و اشاعهدهنده است. اما در این تنگنا هنرمندان و نویسندگانی پویا و خوشفکر به ظهور رسیدند که آثار قابل اعتنایی نیز فراهم کردهاند.
وی خاطرنشان کرد: تئاتر دچار فقر و تقدس است و البته عشق یعنی آنکس که به تئاتر میگرود، به غیر از تلاش به معشوق رسیدن پاداشی دیگر ندارد. بنابراین، تئاتر هنر محض است، در هر باب آن که بنگری. بر خلاف سینما که سرمایه و تکنیک و درآمد و بهره در آن دست به دست هم داده و این شکل از هنر را تقویت و ترویج و مورد اقبال و استقبال میسازد.
این نمایشنامهنویس درباره ارزیابی خود از جریان آثار اقتباسی در کشور گفت: با توجه به دامنه وسیعی که بخش داستاننویسی در جهان و ایران دارد و در کشور ما آثاری چون سووشون، عزاداران بیل، کلیدر و ... در قصهنویسی و رماننویسی ایران چون ستارگانی تابناک میدرخشند، میتوان اقتباسهایی زیبا برای خلق اثر نمایشی انجام داد.
اسدینژاد اظهار کرد: نکته حائز اهمیت دیگر که میتوان در این مقوله به آن اشاره کرد، زندگی مشاهیری چون حافظ و سعدی و خیام و .. است که البته تلاشهایی از سوی بهروز غریبپور صورت گرفته؛ اما کافی نیست. چه زندگی این افراد چه اقتباس از اشعار این بزرگان ادبیات؛ چه نثر و چه نظم که هر کدام از آنها میتواند سرمشق هزاران ایده ناب نمایشی باشد.
وی ادامه داد: ما قصههایی داریم که جهانی هستند و مشابه آنها را هم غربیها دارند؛ مانند لیلی و مجنون و رومئو و ژولیت. در حالی که غربیها بر رومئو و ژولیت سالها مانور میدهند و کار میکنند و سالهای سال به صحنه میبرند؛ اما در ایران خیلی گذرا از آن رد میشوند؛ چرا که آنها به کشور و فرهنگ خودشان هویت میدهند؛ اما ایران فرهنگ خودش را در بوته فراموشی میگذارد.
این نمایشنامهنویس خاطرنشان کرد: شاخصهای تئاتر اقتباسی در ایران از هرجای جهان بیشتر است که میتوان بر اساس آن منبع، تئاتری در شأن ادبیات نمایش ایران نوشت؛ اما متاسفانه در اینباره کار نمیشود؛ چرا که بعضی نویسندگان ما در امر نوشتن و پروراندن ذهن کاهلی میکنند و علاقهای ندارند تا جریانی را دنبال کنند. آنها میخواهند راحتالحلقوم بنویسند و تحویل دهند! اما آنهایی که با تفکر و بینش بالا به نقد شرایط اجتماعی فرهنگی و ارزشی هنر قیام میکنند، یا سرکوب میشوند و یا آنقدر بیبضاعت و ناتوان میمانند که هرگز هنر والایشان دیده نمیشود.
اسدینژاد عنوان کرد: همچنین اکنون که از قرنها پیش جهان به دو قطب قدرت و قطب سوم در حال توسعه شکل و نام گرفته است، قدرتمندان جهان با اتکا به فرهنگی پوشالی و متحجر و خرافهپرست به اشاعه و توسعه آن میپردازند تا اجازه ندهند که جهان سوم، جهانی که سرشار از مردمان نیکاندیش است، به ایمان و افکار و آرزوهای ناب خود برسند و از بیهودگی و نادانی و بلاهت بهره تام بگیرند.
انتهای پیام
نظرات