توران میرهادی در آغاز جوانیاش برای ادامه تحصیل به فرانسه جنگزده رفت و روانشناسی تربیتی در دانشگاه "سوربن" را خواند و همزمان در رشته آموزش پیش از دبستان و ابتدایی در کالج سوینه پاریس تحصیل کرد و حاصل این آموزشها، دستیابی به نگرشی نو برای آموزش و پرورش کودکان بود.
توران میرهادی معتقد بود که تعلیم و تربیت، یک جستجوی مداوم است که باید در درون و برون انسان اتفاق بیفتد و از آنجا که هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست و هیچ زمان و مکان شبیه زمان و مکان دیگر نیست، یک معلم باید مدام با این سؤال روبرو باشد که چرا چنین گفتم؟ آیا درست گفتم؟ آیا درست تصمیم گرفتم؟ آیا بچهها درست شنیدند؟
معلم با جواب این پرسشها میتواند خطاهایش را شناسایی کند و با جبران آن بهسوی کمال هدایت شود و اگر هر خانواده نیز این سؤالها را از خود بپرسد آن خانواده به رشد و خوشبختی رهنمون خواهد شد.
میرهادی بر این باور بود که تحول در آموزش و پرورش، یعنی تعلیم و تعلم سراسر جستجو است و این جستجوی مداوم انگیزهای برای تفکر و پیشرفت را در فرد ایجاد میکند. محیط آموزش و پرورش با روحیه جستجوگری، پویا و زنده میماند.
در اندیشه توران میرهادی، فعالیت و برنامه مدرسهها باید بر جستجو بنا شود. بچهها باید در مدرسه، خوب دیدن و خوب شنیدن را یاد بگیرند، مطالعه کنند و دانستههای خود را به بحث بگذارند و گزارش کنند تا بتوانند بسازند. اگر تحول را هدف نظام آموزشی بدانیم تحول در بخشنامه و دستورالعمل به دست نمیآید.
به اعتقاد میرهادی، معلم و شاگرد باید با همکاری یکدیگر برنامهها را بسازند، مطالعه کنند و کتابها را بنویسند که این، راهی بدون حد و مرز است و این پویایی با شور و شوق تحریک شده و به دست میآید.
توران میرهادی بر این باور بود که برای تحول باید معلم و شاگرد، همپای زمان و شرایط محیط به پیش بروند، بیندیشند، بپرسند و اشتباه خود را شناخته و اصلاح کنند. در نظام آموزش و پرورش پویا، روش کلی و قطعی وجود ندارد. بلکه هر فرد، با توجه به شرایط منحصر به فرد خود، مسیر خاصی دارد.
بانوی ادبیات کودک معتقد بود که هر دانشآموز، آموزش واقعی خود را از جامعه میگیرد. مبنای آموزش و پرورش کودکان، بر ارتباطها استوار شده است. راه حل مسائل کشور ما، در دیگر نقاط جهان نیست، باید کارهایی را که خودمان انجام دادهایم و تجربههای خود را برای دیگران بازگو کنیم، آنها را بررسی کنیم و در اثر این ارتباطها در آموزش و پرورش به فرهنگی مستقل و خودبسنده خواهیم رسید.
توران میرهادی تخریب حیثیت و اعتبار معلم را حیله استعمار میدانست که از سال ۱۳۳۱ شروع شده بود تا مقام معلم را روز به روز کاهش دهد. استعمار نو برای تسلط بر ذهن مردم تلاش میکرد که جایگاه معلم را در اجتماع از بین ببرد. حقوق معلم، کمترین حقوق کارمندان بود تا معلم در زیر فشار قرار گیرد، تا او را به کمکاری و بیتوجهی نسبت به دانش آموزان وادار کند و فاقد قدرت فعالی شود که میتواند سببساز زندگی اجتماعی شود.
موسس شورای کتاب کودک معتقد بود که سنجش حجم کار معلم با مقیاس ساعت، باعث میشود که معلم برای کار خود ارزش هدایت و پرورش قائل نباشد در حالی که مدرسه یکنهاد اجتماعی زنده است که رشد و در مسیر تکامل حرکت میکند و به خصوص تکامل معنوی دارد.
به نظر میرهادی، کتاب خوب، مانند غذا برای کودکان یک ضرورت انکار ناپذیر است زیرا با خواندن کتاب داستان، راههای درست زندگی کردن را یاد میگیرد و از اینرو از روزهایی که کتاب داستان کودکان انگشت شمار بود، تلاشی خستگیناپذیر برای راهاندازی کتابخانه کودکان آغاز کرد.
بانوی ادبیات کودک میگفت "من با چشمان خودم ویرانههای جنگ دوم و آواره شدن میلیونها کودک را دیده ام. کودکانی که هر کدام از آنها میتوانستند در فضایی پر از صلح برای پیشرفت تلاش کنند. بزرگترین آرزویم سلامتی و صلح برای همه مردم جهان است. هیچگاه نمیتوانم جنگ بین انسانها را بپذیرم."
موسس فرهنگنامه کودک و نوجوان، میگفت "سپاسگزار خدا هستم، زیرا در همه سالهای عمرم تلاش کردم تا نسلی را تربیت کنم که فقط به آبادانی و پیشرفت فکر کنند و هنوز هم معتقدم که اگر میخواهیم کشورمان در همه زمینهها پیشرفت کند و صاحب بهترین کرسیهای علمی جهان شویم باید به آموزش و پرورش دوران پیش از دبستان و ابتدایی و راهنمایی توجه ویژهای داشته باشیم."
توران میرهادی در یکی از یادداشتهایش نوشته است: نسل ما آرام آرام خداحافظی میکند و به دیار باقی میرود. حسن مرندی، صابری فومنی، اخوان ثالث، احمد بیرشک، معصومه سهراب، ... ما که بودیم و چه کردیم؟ ما فرزندان انقلابیون مشروطیت و آغازگران سازندگی ایران بودیم. نامش را گذاشتهام نسل خدمت بیشائبه و بدون انتظار.
و سرانجام ۱۸ آبان ۹۵، قلب مهربان توران میرهادی در سرای باقی آرام گرفت، اما بخشی از تجربههای خود را در قالب کتاب و مقاله برای آیندگان به امانت گذاشت، کتاب در جستجوی روشهای تعلیم و تربیت که حاصل۲۵ سال سرپرستی مدرسه فرهاد است، دو گفتار درباره کتابخانههای آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه، کتاب کار مربی کودک، برنامه کار سالانه مربی در مهدکودک و کودکستان، تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، آنکه رفت، آنکه آمد، از جمله آثاری است که مطالعه آنها، پنجرهای برای تحول واقعی در آموزش و پرورش در برابر چشم معلمان این دیار کهن باز کند.
انتهای پیام
نظرات