به گزارش ایسنا، ازدواج سنتی دیرینه و پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار میشود و به تشکیل خانواده میانجامد. افراد با پذیرش و قبول یکدیگر زندگی مشترکشان را آغاز میکنند؛ اما همین زندگی مشترک گاهی خالی از دردسر نیست و باعث بروز برخی مشکلات میشود تا افراد مجرد با مشاهده زندگی متاهلین نسبت به ازدواج ترس و واهمه داشته باشند، تاحدی که تصمیم بگیرند مجرد بمانند.
مریم، ۲۸ ساله که کارمند بانک است و با یک نگرش مثبت به ازدواج با مردی که ۱۲ سال از او بزرگتر است تن داده به خبرنگار ایسنا میگوید: «همسرم قبل از ازدواج با من یک ازدواج ناموفق داشته است و به دلیل اینکه دوست داشت تجربه پدر شدن را کسب کند مجددا اقدام به ازدواج کرد.»
او که اکنون مادر ۲ فرزند است و از زندگیاش راضی است، «والدینم با این ازدواج من مخالف بودند، اما خودم به دلیل اینکه مجید را دوست داشتم و احساس کردم حق هر فردی است که تجربه پدر و مادر شدن را داشته باشد، آگاهانه با او ازدواج کردم.»
مریم به مشکلات زندگی متاهلی اشاره میکند «از زمان پذیرش مسئولیت متاهلی می دانستم که باید زمان شخصی ام را تقسیم برچند کار مختلف مثل آشپزی، بچه داری و همسرداری کنم و این در حالی بود که شاغل نیز بودم و تنها به امورات خانه بسنده نکردم. شخصا معتقدم مدیریت زمان و نگرش مثبت به زندگی متاهلی باعث میشود تا هنگام مواجهه با مشکلات ازدواج آرامشمان کمتر برهم بخورد و برای این کار باید آستانه تحملمان را بالا ببریم.»
اما حجت الله، ۴۰ ساله کارمند شرکت نفت است و حرف هایی متضاد با مریم دارد: «اساس هر رابطه ای اعتماد ور است گویی است که متاسفانه به دلیل همپوشانی بسیاری از مسائل قبل از ازدواج، افراد بعد از آن یا مجبورند همدیگر را تحمل کنند و یا از هم جدا شوند، چیزی که در حال حاضر شخصا تجربه میکنم. با اصرار مادرم به خواستگاری دختری رفتم که با در برخوردهای ابتدایی و قبل از ازدواج صادق نبود. پس از ازدواج متوجه شدم که همسرم به بیماری اعصاب و روان مبتلا است و این موضوع را از من پنهان کرده است.»
این شخص اکنون به ازدواج با یک نگرش بدبینانه مینگرد و می گوید: «پیشنهاد میکنم در امر مهمی مانند ازدواج هر دوطرف با هم صادق باشند و صرفا به جهت اینکه با هم ازدواج کنند به یکدیگر دروغ نگویند. مجرد و تنها ماندن بسیار بهتر از تحمل زندگی است که بر پایه دروغ بنا شده است.»
امیررضا، ۳۵ ساله در نانوایی شاغل است. او که دوست دارد ازدواج را تجربه کند اما به دلایل مشکلات مالی نمیتواند به این کار اقدام کند، می گوید:«تا به خواستگاری میروم، اولین چیزی که می پرسند وضعیت مالی (خانه، ماشین و ...) است.»
این جوان خود را در لباس دامادی تصور می کند، ادامه میدهد: «از بسیاری از خرجهای ضروری ام جلوگیری کردم تا بتوانم پس اندازی جمع کنم و تا پایان امسال عروسم را به خانه بیاورم.»
کامران، ۵۳ ساله خیاط است و هنوز مجرد مانده نگرشی دیگر دارد. «خودم و جوانی ام را برای نگه داری مادرم گذاشتم. تمام برادران و خواهرانم ازدواج کردند و هیچ کدام حاضر به نگه داری از مادرمان نشدند و چون دوست نداشتم او را به پرستار بسپارم یا به خانه سالمندان ببرم، شخصا از او نگه داری میکنم و هیچ گاه حتی یک لحظه پشیمان نیستم چرا ازدواج نکردهام واز سن ازدواجم گذشته است.»
ازدواج ترمز نیست
در همین راستا هورا چیت ساز، پزشک سلامت روان با بیان اینکه فوبیا واژه ای است که برای ترس از هر موقعیت یا شرایطی به کار می رود، به ایسنا میگوید: ترس از ازدواج یا "گاما فوبیا" به حالتی گفته میشود که فرد از ازدواج هراس دارد.
او ادامه میدهد: ترس از ازدواج دو حالت دارد، حالت اول می تواند به وضعیت فردی که میخواهد ازدواج کند، کمک کند و به عبارتی این فرد با را به فکر مشکلاتی که ممکن است در آینده با آن مواجه شود بیندازد و باعث شود که قبل از اینکه وارد بحث تصمیم گیری برای ازدواج شود در مورد این مسایل فکر کند. به اصلاح فرد سنگهایش را با خودش وا بکند، اما از طرفی دیگر ممکن است که وضعیت را برای فرد بدتر کند. این ترس غیر واقعی فرد را از پیمان بستن، تعهد دادن و ماندن در یک ارتباط دارای مسئولیت پذیری در کنار شخصی دیگر دور میکند.
این پزشک سلامت روان با بیان اینکه بهتر است افراد با این ترس روبرو شوند و خودشان را برای مواجه با یکسری ریسکها آماده کنند، ادامه می دهد: البته تا این حدی وجود این ترس یا هراس در افراد مجرد طبیعی است، زیرا علل مختلفی دارد. یک فرد مجرد ممکن است با خود بگوید نکند من وارد رابطه ای شوم که آزادی دوران تجردم را از دست بدهم. برای نمونه نگران این موضوع است که با ازدواج کردن دیگر نمیتواند تا هر ساعتی بخوابد یا هر جور دوست دارد پول خرج کند.
چیت ساز با بیان اینکه عده ای ازدواج نمی کنند، زیرا ترس و نگرانی شان از نشان دادن خود واقعیشان است، اضافه میکند: عده زیادی را مشاهده می کنیم که همیشه نقاب به صورت دارند و میترسند از اینکه این نقاب را کنار بزنند. این افراد میخواهند ضعفها و کاستیهای خود را بپوشانند. این افراد نگرانند که با وارد شدن در یک رابطه جدید و یا خانواده جدید ناچار شوند از خلوت خود خارج شوند.
این پزشک سلامت روان ادامه میدهد: افرادی نیز به این علت که معتقدند با ازدواج کردن فردی با حریم شخصی شان شریک شود تن به ازدواج نمی دهند. در یک گروه دیگر هیچ کدام از این ترسها وجود ندارد، اما افراد نگران این هستند که نکند ازدواج ترمزی برای زندگیشان شود و باعث شود فرد از دستیابی به خودش باز بمانند. برای نمونه نتواند ادامه تحصیل دهند و یا نتواند چند شیفته کار خود کنند. در نتیجه فرد نگران پیشرفت خودش است.
ازدواج همیشه باعث شکست عاطفی نمیشود
چیت ساز اضافه میکند: یکی دیگر از دلایلی که فرد را از ازدواج کردن وا میدارد، این است که خودشان یک تجربه شکست عاطفی یا شکست طلاق داشتهاند و یا مشکلاتی که در اطراف خود میبینند و کشمکشهایی که میان والدین بوده باعث می شود که احساس پسزدگی به زندگی و ازدواج داشته باشند.
او ادامه میدهد: البته باید بدانیم که ازدواج همیشه باعث شکست عاطفی نمیشود. فرد با ازدواج مجبور نیست شخصیت خود را عوض کند و نباید با ازدواج برای خودش محدودیت قایل شود که از پیشرفت خودش جلوگیری کند.
این پزشک سلامت روان با بیان اینکه زمانی که فرد تصمیم به ازدواج میگیرد، اول خواستهها و انتظارات خود را از ازدواج و شریک زندگی اش باید بداند، خاطرنشان میکند: به عبارتی افراد باید خواسته ها و انتظارات خود را مشخص کنند و انتظارات غیرواقعی را کنار بگذارند. فرد زمانی که وارد بحث ازدواج می شود، باید با شریک زندگی خودش واقعا شریک شود و به عبارتی تا الان خودش یک صددرصد بوده با ورود به ازدواج به دو تا ۵۰درصد باید تقسیم شود.
همه چیز بعد از ازدواج قابل تغییر نیست
چیت ساز تصریح میکند: افراد باید این واقعیت را بپزیرند که همه چیز بعد از ازدواج قابل تغییر نیست. حتی روابطی که میانشان وجود دارد. همانطور که انتظار نداریم یک فرد ظاهر و قیافه خود را تغییر دهد (علی رغم اینکه امروزه با اعمال و جراحی زیاد این امر تا حدی وجود دارد). باید بپذیریم افراد از لحاظ ظاهر و خصوصیات شخصیتی همانی هستند که ما می بینیم و نباید انتظار داشته باشیم که بتوانیم فردی را بعد از ازدواج تغییر دهیم.
چیت ساز اضافهمیکند: «لازم است که قبل از ازدواج فرد برای رفع ترسش با کمک یک مشاوره ریشهیابی کند که برای چه این ترسها در او وجود دارد و بعد از ریشه یابی با آن مقابله کند. بهتر است همیشه نیمه پر لیوان را ببینیم. افراد موفق را در اطراف خود مشاهده کنیم و از موفقیتها و شکستهای آنها درس بگیریم.
این پزشک سلامت روان تصریح میکند: متاسفانه جوانها انتظاراتشان از روابط بلافاصله بعد از ازدواج سریع و تند است و انتظار دارند بعد از آشنایی به مراحل انتهایی ازدواج برسند. این امر باعث سرخوردگی می شود. بهتر است بعد از نامزد شدن آرام آرام مراحل ازدواج را طی کنند و یک مرتبه به آخر نرسند، زیرا دیده میشود افرادی که ازدواج را ترمزی برای زندگی خود میدانند، این نگاه را به ازدواج داشته باشند که ازدواج حتی می تواند پله ای برای ترقی یا حتی یک شانس برای آنها محسوب شود و دریچه ای برای ورود به خوشبختی برای آنها باشد که روابط عاشقانه و صادقانه با همسر منجر به آرامش برای آنها شود.
چیت ساز میافزاید: برای یک رانندگی ساده چند ساعت مهارت میبینیم و کتاب آیین نامه را میخوانیم و در نهایت آزمون رانندگی میدهیم، اما برای ورود به زندگی مشترک هیچ کدام از این مهارتها را کسب نمیکنیم. باید بدانیم گفتوگوهای صمیمانه از قبل از ازدواج و همه لحظات بعد از ازدواج توام با آرامش نیست و حتما پستی و بلندیهایی دارد که نیاز است افراد و زوجین برای آنها برنامه ریزی و مدیریت زمان کنند.
مرحوم مادربزرگم میگفت "شوهر کردن خوبه، دخترا زود شوهر کنن برن خونه بخت و خرجیشونو مرداشون بدن، بسه دیگه چقدر خونه بابا باشن ... " اما اکنون تصمیم گیری برای ازدواج برای خیلیها نه تنها جالب و جذاب نیست، بلکه سخت هم شده است، تا آنجایی که به جای اینکه شاعر بگوید «دل اگر عاشقی در پی دلدار باش» باید میگفت «دم مزن و در فنا همدم عطار باش»...
انتهای پیام
نظرات