به گزارش ایسنا، علم اقتصاد رفتاری میگوید ما همه روزه اشتباه می کنیم و به طور مداوم در حال تکرار این اشتباهات هستیم. رفتارهای گمراهکننده انسانها در اقتصاد تصادفی نیست و قابل پیشبینی هستند و با کمک اقتصاد رفتاری میتوانیم گزینههای اشتباه ذهن را بهتر بشناسیم.
اقتصاد رفتاری (BE) علم تصمیم گیری نامیده شده و یک رشته در حال رشد دانشگاهی است که رفتار انسان را تشخیص و سپس از فکرانسانها پرده بر میدارد و سؤالات بنیادی مانند چگونگی پردازش اطلاعات و چگونگی تاثیرگذاری بر رفتار انسان را مورد بررسی قرار میدهد.
اقتصاد رفتاری برای بازاریابان با ارزش و پاسخ سوالات ذیل است:
-تصمیم گیری مصرف کننده احساسی یا منطقی است؟
-تصمیم گیری مصرف کننده سریع یا با برنامه ریزی قبلی است؟
-مصرفکنندگان چه میزان اطلاعات کسب میکنند؟
-زمینه تاثیرگذاری یک برند و روش تاثیرگذاری آن چقدر مهم است؟
پاسخ به این سوالات اساسی بر اعتقادات فرد در مورد اثربخشی و فعالیتهایی که برای سرمایه گذاری انتخاب میکند، تاثیرگذار است و علت موفقیت و یا عدم موفقیت اقتصادی را بیان میکند.
اقتصاد رفتاری به اقتصادانان یادآوری میکند که راهبردهای بزرگ میتوانند شکست بخورند مگر اینکه به جزئیات آنها توجه شود.
بنابراین اقتصاد رفتاری در قلب بازاریابی وجود دارد، زیرا هر محرکی که وارد بازار میکنیم (تبلیغات، روش عرضه و بسته بندی) نوعی آزمایش روانشناختی است و باید بررسی کنیم که آیا پاسخی را که میخواستیم، دریافت کردیم و اگر اینطور نیست، علت آن چیست؟ اقتصاد رفتاری ما را قادر میسازد تا پاسخ و تشخیص بهتری داشته باشیم تا ارتباط مؤثرتر شود.
دنیل کانمن محقق علم اقتصاد رفتاری معتقد است مغز دارای دو سیستم است:
سیستم شماره یک، ادراک و شهود را ادغام میکند. سریع، خودکار و غریزی است. یعنی افراد بدون آگاهی آن را انجام میدهند و چون خودکار است، انرژی کمتری مصرف میکند. این بخش از مغز برای کمک به زنده ماندن تکامل یافته و محرکها را از طریق حواس، پردازش میکند.
سیستم شماره دو، تفکر بازتابی است. فرد با آگاهی و اغلب آهسته آن را انجام میدهد و انرژی زیادی مصرف میکند، اما به دلیل اینکه تفکر دائم، خسته کننده است، حالت پیش فرض مغز، بر روی سیستم شماره یک قرار گرفته است.
در ذیل ویژگیهای این دو سیستم بیان شده است.
منطقی هستیم
در جلسات، سیستم شماره دو فعال است. در این زمان عقلانیت در تصمیم گیری زیادهروی میکند و اغلب در حال منطقی کردن ترجیحات غریزی خود هستیم.
به طور ناخودآگاه عمل میکنیم
محرک می تواند ما را مجبور کند بدون آگاهی، به گونهای متفاوت عمل کنیم ، خلق و خوی، لحن و زبان بصری، علت این عملکرد محسوب میشوند. تاثیرات انتخاب بر روی رفتار بسیار چشمگیر است.
برای تصمیم گیری از میانبرهای ذهنی استفاده میکنیم
به دلیل اینکه حجم عظیمی از اطلاعات باید پردازش شود، برای تصمیم گیری از میانبرهای ذهنی استفاده میکنیم. ما به طور غریزی تنبل هستیم و وقت و انرژی لازم برای فکر کردن در مورد جوانب مثبت و منفی هر تصمیمی نداریم. البته گاهی اوقات این کار را انجام دهیم، اما بیشتر اوقات، سادهتر تصمیم میگیریم. اقتصاد رفتاری بیش از 100 میانبر روانی در این زمینه کشف کرده که دانشگاهیان آن را "اکتشاف" یا "تعصب" می نامند.
پیامدهای عملی اقتصاد رفتاری برای بازاریابان
اقتصاد رفتاری دارای پیامدهای عملی بسیاری است. در زیر برخی از قدرتمندترین موارد آن ذکر شده است:
برندهایی که تصمیمگیری را آسان میکنند، اعتماد بیشتری دارند
سهولت در کسب و کار به دلیل تلاش کمتر برای درک، احساس آشنایی، احساس واقعی بودن و احساس خوب بودن بیشتری ایجاد میکند. هنگام طراحی وب سایت خود تا حد ممکن آن را ساده طراحی کنید و برای برجسته کردن آن از کنتراست در طراحی استفاده کنید. تصادفی نیست که برنامه گوگل یکی از محبوب ترینها در جهان به دلیل سادگی شده است.
محبوبیت، در فروش مهم است
اگر مشاهده کردید کالایی فروش گسترده داشت، احتمالا انتخاب خوبی برای شما خواهد بود. این مورد "قانون اثبات اجتماعی" نام دارد و در آن تایید مصرف کنندگان اهمیت دارد. در این روش از افراد به عنوان راهنما استفاده میشود. در این روش ارتباطات جمعی مانند تبلیغات تلویزیونی بسیار تاثیرگذار بوده و به عنوان یک ابزار بازاریابی قدرتمند استفاده میشود زیرا نوعی تایید عمومی است که یک برند را محبوب و پر کاربرد نشان میدهد. از دیگر ابزار بازاریابان طراحی محصولاتی با سیگنالهای بصری بالا برای نشان دادن مصرف گسترده است.
ارتباطات عاطفی، خرید را پیش بینی میکند
کمپینهای عاطفی تقریبا در هر جنبه نگرشی از روشهای منطقی فراتر هستند. در این روش احساسات در هسته اصلی فعالیت قرار دارند.
جزئیات، تفاوت زیادی ایجاد میکند
هیچ روش خنثی در انتخاب وجود ندارد و جزئیات نحوه انتخاب را تغییر و بر رفتار، تاثیر چشمگیری دارند.
طراحی، رفتار را بیش از پیام رسانی تغییر میدهد
اعتقادات در مورد چگونگی دستیابی به هدف، رفتار را تغییر میدهد. به طور مثال افزایش چاقی در جامعه نگران کننده است و همه می دانند باید غذای کمتری بخورند، در نتیجه بشقاب کوچکتری طراحی میشود و از طریق این طراحی بر انتخاب فرد تاثیر می گذارند.
تفاوت، توجه دیگران را جلب میکند
بیشتر اوقات ما به صورت خودکار عمل میکنیم و روشی یکنواخت داریم. اگر نام تجاری یا کمپین فردی محبوب شود، مصرفکنندگان نیز به صورت خودکار فعالیت خواهند کرد اما در نظر داشته باشید، ایده جدید ممکن است موجب خروج از هنجارهای پذیرفته شده در ارتباطات شود، در نتیجه نیازمند نمادی برای بازسازی مجدد هستیم تا مصرفکنندگان در مورد انتخاب جدید، تفکر کنند.
برای تغییر تصورات، زمینه را تغییر دهید
مغز ما به گونهای پیکربندی شده که به کل زمینهای که یک برند در آن فعالیت دارد، توجه میکند و نه تنها پیامهای برند، به همین دلیل چگونگی دیده شدن برند در جامعه نیز مهم است. احساس افراد نسبت به برند و افرادی که از آن استفاده میکنند نیز دارای اهمیت است. به طور مثال، برندهایی مانند شانل بر توزیع کالا و نظر دیگران، نسبت به مصرفکنندگان کالای خود نیز توجه دارند.
پیام رسان، به اندازه پیام مهم است
ما به طور خودکار چهره را رمزگشایی میکنیم و این مورد، فرایندی سریع و غریزی است. چهرهها پر از معنای ظریف هستند و به همین دلیل میتوان از آنها برای جلب مصرفکنندگان استفاده کرد.
چرا باید از اقتصاد رفتاری آگاه باشیم؟
با مطالعه بیشتر در این زمینه از قدرت احساسات و زبان بصری که بر روی ناخودآگاه افراد تاثیر دارد، آگاهتر میشویم. این آگاهی به درک بهتر از عملکرد بازاریابی برندهای بزرگ کمک کرده تا برنامههای آینده خود را بهتر ترسیم کنید.
اقتصاد رفتاری شامل استفاده از بینشهای روانشناختی برای تاثیرگذاری بر رفتار است. این مداخلات کوچک اغلب شامل تغییرات بزرگ در نحوه ارائه گزینههای فروش میشوند. اقتصاد رفتاری، علم "ترفندهای" روانشناختی است. مداخلات روانی کم هزینه تحت عنوان اقتصاد رفتاری تا حدودی پیروزی در بازاریابی است. در واقع، اقتصاد رفتاری، هوشمندی و سرگرمی روانشناسی را با سختی و اهمیت اقتصادی ترکیب میکند.
منابع
impactually.se
aurora.dawn.com
ama.org
marketingtechnews.net
nytimes.com
impactually.se
انتهای پیام
نظرات