به گزارش ایسنا، روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم در سرمقاله خود درباره حمله پهپادی شنبه انصارالله یمن به میدان نفتی و پالایشگاه الشیبه وابسته به شرکت آرامکو عربستان آورده است: حملهای که ۱۰ پهپاد وابسته به انصارالله یمن به میدان نفتی و پالایشگاه الشیبه انجام دادند مهمترین پیشرفت در جنگ یمن از زمان روشن کردن فیتیله آن توسط ائتلاف سعودی اماراتی در سال ۲۰۱۵ تاکنون به شمار میرود.
این میدان نفتی و نوار زمینی شرق آن که حدود ۴۰ کیلومتر در طول خلیج خور العدید در جنوب قطر امتداد دارد نقطه افتراق عربستان و امارات بوده و موضوع اختلافی میان این دو شریک اصلی در ائتلاف عربی است. امارات نقشههای مرزی خود را در سال ۲۰۰۷ به طور رسمی اصلاح کرد تا مالکیت این میدان را شامل شود، میدانی که در حال حاضر روزانه نیم میلیون بشکه نفت تولید میکند و این میزان میتواند به روزانه یک میلیون و ۲۰۰ بشکه افزایش یابد. همچنین ذخیره این میدان نفتی حدود یک میلیارد بشکه تخمین زده میشود اما دولت امارات با استناد به این نظریه که "اگر نمیتوانی شکستشان دهی به آنها ملحق شو" تصمیم به پایان دادن به این منازعه گرفت.
خطر این حمله جنبههای مختلفی دارد که میتوان آنها را در موارد زیر خلاصه کرد:
۱ـ این حمله مانند حمله ماه مه که ایستگاه پمپاژ نفتی خط لوله عربستان سعودی را با هفت فروند پهپاد هدف قرار داد، نشان دهنده استراتژی نظامی انصارالله است که در چارچوب یک طرح فرسایشی بلند مدت برای حکومت عربستان بر هدف قرار دادن منافع نفتی سعودی به عنوان ستون فقرات اقتصاد این کشور تمرکز دارد.
۲ـ ورود این پهپادها به چند کیلومتری امارات بیانگر یک تحول نظامی قابل توجه و بزرگترین نقض امنیتی در نوع خود است. اما سوالی که میان کارشناسان نظامی و امنیتی مطرح شده درباره نحوه ورود این تعداد پهپاد متعلق به انصارالله یمن به این میدان نفتی راهبردی، ایجاد آتش سوزی در آن و تعطیلی تولید آن است و اینکه چگونه این پهپادها بدون اینکه توسط عربستان رهگیری و منهدم شوند وارد این میدان نفتی شدهاند؟ عربستانی که صدها میلیارد برای خرید رادارهای پیشرفته و سامانههای پدافندی پاتریوت هزینه کرده است.
۳ـ هدف قرار دادن پالایشگاه الشیبه که مورد منازعه امارات و عربستان است، شاید پیام دوگانهای را برای دو همپیمان اصلی در ائتلاف عربی در یمن به همراه داشته باشد؛ نخست تلاش برای فروپاشی باقیمانده این ائتلاف تضعیف شده و دوم نیز تلاش برای ایجاد شکاف در روابط این دو همپیمان، طرفداری از امارات و یا پاداش دادن به وی در پی خارج کردن نیروهای خود از یمن و همچنین یادآوری منازعه میان آنها درباره این میدان نفتی، که احتمال مورد دوم ضعیفتر است.
۴ـ مهمترین پیامی که حوثیها میخواهند از طریق این حمله بفرستند این است، کسی که با پهپاد به میدان الشیبه دست مییابد میتواند به میادین نفتی بزرگتر مانند میدان بزرگ "الغور" نیز دست یابد که روزانه حدود پنج میلیون بشکه نفت تولید کرده و حدود نیمی از تولیدات نفتی عربستان را تشکیل میدهد.
۵ـ این حمله همچنین هشدار واضح و آشکاری برای امارات است مبنی بر اینکه اگر این کشور در تصمیم خود برای خروج نیروهایش از یمن بازنگری کند و بار دیگر به ائتلاف عربی بازگشته و جنگندههایش شهرهای یمن را بمباران کنند، به آسانی میتوان به ابوظبی و دبی و فرودگاههای آنها دست یافت.
۶ـ نکته قابل توجه این است که بیشتر حملات صورت گرفته توسط انصار الله به عمق عربستان و شهرهای واقع در مرز جنوبی این کشور یعنی جیزان، نجران، عسیر و فرودگاههای آنها برخلاف حملات جنگندههای ائتلاف اماراتی سعودی که بیمارستانها، مدارس، بازارها، مراسم ترحیم و جشنهای ازدواج را در یمن هدف قرار دادهاند، منجر به کشته شدن غیرنظامیان نشده و اگر هم فردی در این حملات کشته شده به صورت اشتباه هدف قرار گرفته است.
۷ـ جنگ یمن که در چهار سال اول آن یک جاده یک طرفه، یعنی حمله عربستان سعودی و امارات به یمن بود اکنون خیابانی دو طرفه است و چنانچه جنگ با توجه به حمله انصارالله به میدان نفتی الشیبه و پالایشگاه آن ادامه یابد اینگونه به نظر میرسد که مسیر یمنی در روزها و ماههای آتی وسیعتر و شلوغتر باشد.
۸ـ علیرغم اینکه انصارالله اصرار به جدا کردن این مسأله از تنش اخیر میان ایران و آمریکا در تنگه هرمز را دارد اما نمیتوان این تحولات را از تنش در تنگه هرمز جدا کرد، چراکه در حال حاضر انصارالله و متحدانش به ستون اصلی محور مقاومت به رهبری ایران تبدیل شدهاند که شامل سوریه، عراق، حزبالله لبنان، جنبش مقاومت اسلامی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین است. چنین حملاتی چه با تنش در تنگه هرمز در ارتبط باشد و چه به آن ارتباطی نداشته و تنها در چارچوب جنگ یمن و پاسخ به ائتلاف سعودی و اماراتی قرار بگیرد، یک اهرم فشار علیه عربستان و آمریکا تشکیل خواهد داد که نتایج آن به سود ایران و همپیمانانش و همچنین درخواستها برای پایان دادن به جنگ یمن خواهد بود.
اگرچه خالد فالح، وزیر انرژی عربستان سعی به حداقل نشان دادن خسارات مادی حمله به پالایشگاه الشیبه داشت که در حال حاضر خسارتهای مادی آن در مقایسه با آسیبهای روحی و روانی و بازتاب آن در فضای داخلی عربستان ناچیز است اما اذعان وی به این حمله و مهار آتش سوزی در نتیجه آن بیانگر شفافیت غیرقابل انکار عربستان است. افکار عمومی عربستان از این جنگ به ستوه آمدهاند و تعجب میکنند که چرا این جنگ با وجود کارساز نبودن راه حل نظامی همچنان ادامه مییابد.
تحولات جنگ یمن چه نظامی و چه سیاسی از جمله، خروج امارات، موفقیت نیروهای شورای انتقالی جنوب در تسلط بر کاخ ریاست جمهوری معاشیق و اغلب مراکز نظامی متعلق به دولت مستعفی و اخراج وزیران آن، بر این مسأله تأکید دارند که گزینههای عربستان برای پایان دادن به این جنگ به سود خود، اگر نگوییم به طور کلی از بین رفته، محدود شدهاند؛ موضوعی که مستلزم تجدید نظرهای فوری است که منجر به اتخاذ تصمیم برای خروج فوری از یمن به منظور به حداقل رساندن تلفات و گفتوگو با انصارالله طبق روال گذشته میشود و آمریکا را که ابرقدرت فعلی در مذاکرات با طالبان است بر آن میدارد تا به منظور حفظ آبروی خود و خروج نیروهایش از افغانستان برای دستیابی به توافق با این گروه تلاش کند.
پس آیا شاهد این خواهیم بود که یک هیئت سعودی مانند هیئت امنیتی اماراتی که اخیرا به ایران رفت، آماده سفر به تهران شود؟ این اتفاق را بعید نمیدانیم.
انتهای پیام
نظرات