جلال میرزایی عضو فراکسیون امید مجلس و نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران در گفتوگویی درباره عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم بیان کرد: هرچه به انتخابات مجلس نزدیک میشویم فراکسیون امید از دو ناحیه تحت فشار برای پاسخگویی قرار میگیرد. یکی از ناحیه احزاب و جریانهای اصلاح طلب و مردمی که با امید به فراکسیون امید رای دادند و دیگر از ناحیه جریانهای اصولگرا. منتها آنچه که اصولگراها دنبال میکنند متفاوتتر از آن چیزی است که اصلاحطلبان دنبال میکنند.
واقعیت این است که فراکسیون امید مسئول یک حزب سیاسی نبوده است بلکه محصول ائتلافی از احزاب و گروهای سیاسی و رایزنیهایی بوده که در آن شرایط شکل گرفت تا عدهای به مجلس وارد شوند، رویکرد در تشکیل فراکسیون این بود که از فردی حمایت کنیم تا کسی که تندروتر است به مجلس نرود. زمانی که اعضای فراکسیون به مجلس راه یافتند از یکدیگر شناخت قبلی نداشتند و خیلی زمان برد تا در کنار یکدیگر قرار گیرند و یک کار تشکیلاتی را سامان دهند.
رویکرد در تشکیل فراکسیون امید حمایت از افرادی برای جلوگیری از ورود افراد تندروتر به مجلس بود.
در جامعه ما کار تشکیلاتی قوی نیست»، بعد از انقلاب یکی از کارهای تشکیلاتی که در جامعه مدنی داشتیم و بعد از دست یافتن به قدرت نیز در ساختار حکومت خوب عمل کرد، یکی حزب جمهوری اسلامی بود و دیگر حزب مشارکت در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی که هر دو نیز در نهایت منحل شدند. ما باید متناسب با شرایط شکلگیری یک طیف و یک تشکل از آن انتظار داشته باشیم. بنابراین کار تشکیلاتی در جامعه ما ضعیف است و در خصوص فراکسیون امید نیز این موضوع صدق میکند. در فراکسیون امید افراد قبلا در یک حزب نبودند که با یکدیگر کار کرده باشند و همدیگر را بشناسند.
وی در ادامه درباره عملکرد فراکسیون امید از جنبه در اولویت قرار دادن طرحها و لوایح و پیگیری آنها اظهار کرد: فراکسیون امید چند طرح در رابطه با حقوق و آزادیهای مدنی را دنبال کرد اما در شورای نگهبان یا مجلس تایید نشد و فراکسیون در این زمینه کوتاهی نکرد. در خصوص لوایح نیز هر موردی که از سوی دولت با رویکرد اصلاحی به مجلس آمده را فراکسیون با جدیت دنبال کرده است در ارتباط با تعیین اعضای کابینه، فراکسیون امید کوتاهی نکرده است و علی رغم نقدهایی که نسبت به دولت داشته است به خاطر حمایت از جریان اصلاحی با وجود اینکه خودش در بعضی از جاها نیز زیر سوال رفته اما باز تمام تلاش خود را به کار برده است.
متاسفانه تعامل بین فراکسیون امید و دوستان اصلاح طلب خارج از مجلس آنطور که باید پررنگ نیست. ای کاش این افراد ایدهها و تجربههای خود را به ما منتقل می کردند. میرزایی در ادامه با اشاره به انتظارات از فراکسیون امید برای عملکرد قویتر در بعد نظارت بیان کرد: این ضعف صرفا مربوط به فراکسیون امید نیست بلکه بخشی از آن باز میگردد به دوستان اصلاح طلب ما در بیرون که سالها در ساختار قدرت بودند و قدرت و سیستم اداری را میشناسند و ای کاش این افراد ایدهها و تجربههای خود را به ما منتقل میکردند و با تعامل با یکدیگر از ظرفیتها استفاده کرده و در صورت امکان در چهارچوب طرح موضوع را دنبال میکردیم. متاسفانه این تعامل آنطور که باید پر رنگ نبوده است.
متاسفانه یکی از ضعفهایی که احزاب و تشکلهای سیاسی در کشور ما دارند این است که حرف زیاد میزنند اما راهکار مشخصی برای برون رفت از وضعیت ندارند و صرفا کلیگویی میکنند. به عنوان مثال میگویند باید در سیاست خارجی اینگونه باشیم و یا در اقتصاد سیاست ما آنگونه باشد در حالی که راهکار عملی برای رسیدن به این گفتهها ندارند.
فراکسیون امید در مجلس اکثریت نبوده است بلکه ما در مجلس سه طیف داشتیم که کار را برای دولت آسان کرده بود اما برای ما در مجلس کار را سختتر کرده بود. دولتها از این موضوع بدشان نمیآید که مجالس متشکل از یک گروه اکثریتی نباشند چراکه اکثریت بودن یک گروه ابزاری است برای رهبر گروه به منظور در فشار قرار دادن دولت در برخی از مسائل تا دولت را مجبور کنند در برخی سیاستهای خود تغییراتی داشته باشد. اما متاسفانه در مجلس ما با وجود سه فراکسیون در مجلس، مقداری فشار از روی دولت کاسته شد و زمانی که فراکسیون امید قصد داشت فشار بر دولت وارد کند، دولت به سمت فراکسیون ولایی و یا مستقلین میرفت و از ظرفیت آنان استفاده میکرد. رابطه مستقیم و منظمی بین دولت و این دو فراکسیون وجود ندارد اما دولت گاهی برای بازگرداندن فراکسیون امید از موضعش در برخی مسائل به سمت این دو فراکسیون رفته است. از سوی دیگر شرایط ما در فراکسیون امید به گونهای بود که اگر ما مقداری در ارتباط با دولت تند عمل میکردیم به خاطر برخی از ملاحظاتی که متاسفانه هنوز وجود دارد هم جریانهای بیرونی اصلاح طلب ما را نقد میکردند و هم طیف نزدیک به دولت و ما از دو سو تحت فشار قرار میگرفتیم.
به عنوان مثال در برخی از مسائل که فراکسیون قصد داشت تاکتیکی به دو فراکسیون دیگر نزدیک شود و از ظرفیتهای دو فراکسیون دیگر در مجلس استفاده کند با هجمه روبه رو میشد و نه راه پس داشتیم و نه راه پیش، چراکه خودمان هم اکثریت در مجلس نبودیم.
این عضو فراکسیون امید مجلس تصریح کرد: جا دارد که در کنار این شرایط سخت برخی از عملکردهای فراکسیون در مجلس دیده شود به عنوان مثال در ارتباط با لوایح چهارگانه، انتخابات شوراها و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، فراکسیون امید تلاش جدی کرد. اگر فراکسیون امید نبود و تغییراتی در ترکیب کمیسیون ماده ۱۰ احزاب ایجاد نمیشد شاید مجوز فعالیت برای برخی از احزابی که امروز ما را نقد میکنند، صادر نمیشد.
فراکسیون امید با دقت عمل و بهره گیری از تجارب گذشته تمام تلاش خود را به کار گرفته تا راه را برای روی کار آمدن اصلاح طلبان به قدرت بعد از مدت ها دوری باز کند.
میرزایی در ادامه تصریح کرد: فراکسیون امید با دقت عمل دکتر عارف و بهره گیری از تجربهها رویکردی داشته تا راه را برای آمدن اصلاحطلبان به قدرت بعد از مدتها دوری و حتی حذف، باز کند. من از برخی دوستان اصلاح طلب تعجب میکنم که بدون توجه به تجارب گذشته و حذف اصلاح طلبان از قدرت انتقادهایی را - با وجود تلاشهای فراکسیون امید برای پیشبرد اهداف با عقلانیت و آرامش- مطرح میکنند. به طور کلی فراکسیون امید در مقایسه با دو فراکسیون دیگر در مجلس بهتر عمل کرده است بنده نمیگویم که عملکرد فراکسیون امید خیلی خوب و مطلوب بوده است اما با توجه به ظرفیتهایی که داشته عملکرد آن خوب بوده است. ما نیز قبول داریم انتظارات از فراکسیون امید بیشتر از اینها بوده است اما با توجه به تعداد ما در مجلس و ارتباط ناقص فراکسیون امید با دولت، سعی کردیم تا بهترین عملکرد خود را ارائه دهیم.
برای داشتن بهترین عملکرد به یک پشتیبانی فکری از سوی جریانات قوی و اتاقهای فکر نیاز است، زمانی که دولت که خود همفکر فراکسیون است با یکسری ملاحظات و محدودیتها در خصوص مسائلی مربوط به حقوق مردم، مبارزه با فساد و سیاست خارجی مواجه است، عملا دست فراکسیون نیز بسته خواهد بود. زمانی که ما یک فراکسیون حامی دولت در مجلس هستیم دولت باید اصلاحات را برای پیگیری در اختیار فراکسیون قرار دهد اما متاسفانه این ارتباط منسجم بین دولت و فراکسیون وجود ندارد. فراکسیون بهتر از اینها میتوانست در برخی از حوزهها ورود کند اما با دست پر. دست فراکسیون در بسیاری از مسائل خالی بود. به عنوان مثال در مبارزه با فساد ما نمیتوانیم بدون مدرک و اسناد به کسی اتهام بزنیم. کار پارلمانها در اکثر کشورها شبیه به کار رسانهها است. زمانی که رسانهها میخواهند به یک موضوعی ورود پیدا کنند باید یکسری اسناد و مدارک در دست آنها باشد تا پروندهای را باز کنند و بر روی آن مانور دهند. ما در پارلمان نیز باید اینگونه باشیم. باید اطلاعاتی در اختیار ما باشد و بر اساس این اطلاعات مسئولان مربوط را بازخواست کنیم و جلو رویم.
آقای لاریجانی اشتراکاتی را با جریان اصلاح طلبی دارد اما باتوجه به تعاریف نمیتوانیم بگوییم که رویکرد ایشان اصلاح طلبانه است. میرزایی در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس در برخی از مسائل وارد عملکرد فراکسیونها میشوند و خط مشی برای آنان تعریف میکنند، گفت: آقای لاریجانی با رویکرد خود - که اتفاقا متمایل به دولت است- جلو میرود اما به هر حال آقای لاریجانی نیز خود را در ذیل دولت تعریف نمیکند و نهایتا به موازات دولت مسائل را میبیند. به طور کلی از دولت مستقل بوده اما با دولت همفکری نیز دارد. آقای لاریجانی اشتراکاتی را با آقای روحانی و اصلاح طلبان دارد اما با توجه به تعاریف ما نمیتوانیم بگوییم که رویکرد آقای لاریجانی اصلاح طلبانه است اما در برخی موارد موضع گیریهای ایشان انتظارات برخی از اصلاح طلبان را برآورده میکند اما در زمین اصلاح طلبان بازی نمیکند و به طور مستقل عمل میکند.
آقای لاریجانی برای هماهنگی سه فراکسیون در خصوص طرحها یا لوایح یا مسائلی که دارای حساسیت است جلساتی را برگزار میکند اما الزاما این به این معنا نیست که فراکسیونها نهایت همکاری را با آقای لاریجانی داشته باشند چراکه موضع فراکسیون ما که مشخص است و فراکسیون ولایی نیز با آقای لاریجانی نقاط اشتراک و افتراقهایی دارد.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که نحوه ورود فراکسیون امید به انتخابات سال جاری مجلس چگونه خواهد بود؟ اظهار کرد: فراکسیون امید مسئول شورای سیاست گذاری مرکز استانهاست و هویت مستقلی از جریان اصلاح طلبی ندارد. بنده معتقدم که فراکسیون امید نباید خود به عنوان یک جریان به انتخابات وارد شود. جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی باید برای انتخابات تصمیم بگیرد. در خصوص اینکه آیا از میان اعضای فعلی فراکسیون امید با توجه به عملکرد و مواضعی که داشتند در انتخابات کسی مورد حمایت قرار خواهد گرفت یا نه، باید جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی تصمیمگیری کند.
میرزایی در ادامه ضمن ارزیابی چالشهای پیش آمده برای برجام و شرایط ادامه آن بیان کرد: در ارتباط با برجام بنده خود طرفدار مذاکره و تعامل با اروپا هستم. تماسی که آقای روحانی با رئیس جمهور فرانسه داشتند اقدام به جایی بود. پیش از این تصور این بود که ایران در زمینه برجام منفعلانه عمل میکند و منتظر پیشنهادات سایر کشورهاست در صورتی که در تعامل با اروپا در خصوص برجام ما باید خود ایدههایی داشته باشیم. برخلاف آنچه که منتقدان دولت مطرح میکنند برجام به نفع ما بوده است. اینکه برخی افراد مطرح کردند که در زمینه برجام حق با دلواپسان بوده است از نظر من اینگونه نیست. برجام به نفع کشور بود و حداقل باعث شد صادرات نفت از ۶۰۰ هزار بشکه در روز به ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز برسد. با افزایش صادرات نفت رشد اقتصادی کشور که منفی بود مثبت شد و تولید ناخالص داخلی افزایش یافت. از سوی دیگر بخشی از پولهای ایران که در خارج بلوکه شده بود به کشور بازگشت. من نمیدانم منتقدان دولت چگونه چشم خود را بر این موضوعات میبندند؟
هزینه خروج از برجام را دیگران باید پرداخت کنند نه ما. مذاکره با اروپا در راستای منافع ملی و جلوگیری از شکلگیری یک اجماع علیه ایران چه ایرادی دارد که منتقدان اینقدر با آن مخالف هستند؟قطع رابطه با هر کشوری دارای هزینههایی است، آمریکاییها روزنهای را که ما به دنیا باز کرده بودیم بستند و امروز ما تلاش میکنیم که با اروپاییها تعامل داشته باشیم. قطع ارتباط با هر کشوری دارای هزینهای است حتی مراودات مالی با یک کشور جهان سوم در حد ۱۰ الی ۲۰ میلیون دلار ارزش تعامل را دارد چه برسد با کشورهایی که سقف روابط اقتصادی ما با آنها بالای یک میلیارد دلار باشد. از سوی دیگر ما به حمایت سیاسی این کشورها برای خنثی کردن نقشههای آمریکاییها نیاز داریم. تعجب میکنم که چرا منتقدان دولت اینقدر فشار میآورند که با اروپا تعامل نداشته باشیم. مذاکره با اروپا در راستای منافع ملی و جلوگیری از شکلگیری یک اجماع علیه ایران در عرصه بین المللی چه ایرادی دارد که منتقدان اینقدر با آن مخالف هستند. اینکه اروپا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده درست است اما این مجوزی نیست تا ما سطح روابط خود را با اروپا کاهش دهیم. اتفاقا ما باید تا جایی که امکان دارد از باب مذاکره با اروپا تعامل داشته باشیم.
برجام برای کشور دستاوردهایی داشته است، باید اجازه دهند که هزینه خروج از برجام را دیگران پرداخت کنند و ما باید در زمینه برجام تا جایی که امکان دارد صبر کنیم. هرگونه شتاب در زمینه برجام امکان دارد برای ما گران تمام شود.
میرزایی در ادامه درباره تاثیر تحریم وزیر امور خارجه کشورمان از سوی آمریکا در روابط بین المللی بیان کرد: نباید اجازه دهیم تحریم آقای ظریف در روابط ما با اروپا تاثیر بگذارد چراکه تحریم آقای ظریف توسط آمریکا صورت گرفته است. عدهای این موضوع را به عدم موفقیت کشور در روابط خارجی نسبت میدهند در حالی که تحریم آقای ظریف به این مسئله ربطی ندارد بلکه ریشه ناکامیها در برخی از مسائل مربوط به سیاست خارجی را باید به حساب عملکرد دولت ترامپ گذاشت که با تضعیف دولت به دنبال ایجاد چالش برای نظام است. ما نباید در محاسبات خود اشتباه کنیم و به دنبال تحریم ظریف بگوییم رویکرد نگاه به خارج اشتباه بوده و باید تجدید نظر کنیم. آنچه که عدهای به دنبال آن هستند مبانی مشخص و مفروضات دقیقی ندارد. آنچه که مقام معظم رهبری در سیاست خارجی تاکید دارند و دولت نیز در این راستا حرکت کرده این است که تعامل با خارج با نگاه به خارج متفاوت است. تعامل با خارج برای کاهش فشارها و باز کردن راه برای حفظ منافع کشور و تقویت و ارتقای امنیت ملی است و با نگاه به خارج متفاوت است.
رهبری بارها تاکید داشتند که مذاکرات با اروپاییان و آمریکاییها نباید بر مبنای اعتماد باشد و دولت آقای روحانی نیز بر مبنای اعتماد مذاکرات را پایه ریزی نکرده است. به طور کلی کشورهای محدودی در عرصه بین الملل که اشتراکات زبانی و سیاسی و روابط اقتصادی نزدیک و پیشینه تاریخی با یکدیگر دارند بر مبنای اعتماد با یکدیگر تعامل میکنند. در روابط بین الملل رویکردهایی که دولتها دنبال میکنند تامین منافع کشور خود است و ما نیز باید بر اساس محاسبات پیش برویم و ببینیم که اگر ما در ارتباط با یک کشور این میزان هزینه میدهیم چقدر برای ما فایده دارد. دولت نیز بر این اساس پیش رفته و در حوزههایی موفق بوده و در برخی حوزهها نیز ناکام شده است. به عنوان مثال در ارتباط با عربستان و امارات بارها دکتر ظریف اعلام کرده که ما آماده بهبود روابط هستیم اما این کشورها به میدان نیامدند. ما نمی توانیم تعلل این کشورها را به حساب دولت بگذاریم.
باید در اتاقهای فکر به صورت دقیق در خصوص مسائل سیاست خارجی بحث شود و از منتقدان دعوت شود تا نظرات و راهکارهای خود را بگویند و ارزیابی کنیم که برای رسیدن به اهداف چه مسیری را باید برویم و بسنجیم که چرا در ارتباط با برخی از کشورهای منطقه ناکام بودهایم. به نظر بنده باید با تامل بیشتر و محاسبات دقیقتری در سیاست خارجی گام برداریم.
تحولات چند هفته اخیر و اقدامات ایران در خلیج فارس باعث شده تا نگاه کشورهای منطقه به ویژه عربستان و امارات نسبت به توانمندی ترامپ برای برآورده کردن انتظارات این کشورها تردید آمیز شود.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که با توجه به تحولات چند هفته اخیر در منطقه چقدر ضرورت دارد به سمت بهبود روابط با کشورهای منطقه پیش رویم؟ گفت: جمهوری اسلامی به سمت بهبود روابط با این کشورها رفته است و در برخی جاها دولتمردان عراقی واسطه شدهاند تا روابط بهبود یابد اما مقداری این مسئله تحت تاثیر مولفههای دیگری قرار دارد. اینگونه نیست که ما تصمیم بگیریم و پیام دهیم و به دنبال آن، طرف مقابل نیز به پیامها پاسخ مثبت دهد. موضع طرف مقابل ما تحت تاثیر عوامل دیگر است. امروز روابط کشورهای منطقه تحت تاثیر منافع دوجانبه یا منافع بازیگران منطقهای نیست و متاسفانه ارتباط جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه تحت تاثیر منافع بازیگران فرامنطقهای است. اسرائیل در این زمینه نقش مخربی دارد و آمریکاییها بعضا اعمال فشار زیادی میکنند تا در روابط ایران با کشورهای منطقه اختلال ایجاد کنند و این مسئله مقداری کار را سخت کرده است.
البته تحولات چند هفته اخیر و اقدامات جمهوری اسلامی در خلیج فارس باعث شده تا نگاه کشورهای منطقه به ویژه عربستان و امارات نسبت به توانمندی ترامپ برای برآورده کردن انتظارات این کشورها تردیدآمیز شود و این باعث شده تا در محاسبات خود نسبت به ایران تا حدودی تجدید نظر کنند. اکنون زمان آن است که ما با این کشورها وارد گفتوگو شویم و در خصوص برخی مسائل نظیر سوریه و یمن اختلافات را با همفکری برطرف کنیم.
کشورهای منطقه منافع مشترکی دارند و باید کشورهای منطقه متوجه این موضوع باشند که بی ثباتی و ناامنی در یمن و سوریه به زیان همه ما است و منافع آن برای اسرائیل و آمریکا است. باید از طریق مذاکره در سطوح مختلف این پیام را به کشورهای منطقه برسانیم که ادامه وضع موجود به نفع هیچ یک از کشوهای منطقه نیست.
میرزایی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره احتمال گفتوگو با آمریکا البته با پیش شرط گفت: در داخل کشور رویکردی در ارتباط با آمریکا وجود دارد که به طور کلی مخالف گفتوگو هستند اما بنده مذاکره و گفتوگو با آمریکا را به عنوان یک تاکتیک قبول دارم و طرفدار گفتوگو هستم. من در این زمینه معتقدم که ما نباید توپ را به زمین خودمان بیندازیم. گاهی نباید از کنار برخی اتفاقات سرسری عبور کنیم. آمریکاییها امروز مدعی هستند که خواهان گفتوگو با ایران بوده و اگر ما صراحتا بگوییم گفت و گو نمیکنیم در عرصه افکار عمومی بازی را خواهیم باخت. ما باید بگوییم طرفدار گفتوگو هستیم اما با پیش شرط و شرط ما نیز برداشته شدن کلیه تحریمهاست.
امروز آمریکا برخلاف گذشته در مقابل ایران یکپارچه نیست و ما باید با طیفهای مخالف سیاستهای ترامپ در آمریکا ارتباط برقرار کنیم تا دولت آمریکا را تحت فشار قرار دهیم.
ترامپ برخلاف آنچه که میگوید حاضر به مذاکره نیست، باید با دقت بیشتری در این زمینه گام برداریم. دکتر ظریف در چندماه اخیر دو سفر به آمریکا داشتند و در سفر اول، ایشان اعلام کرد که ایران آماده است که با آمریکاییها برای تبادل زندانیان گفتوگو کند و دو روز بعد شاهد پاسخ منفی آمریکاییها بودیم. در سفر بعد به نیویورک ایشان اعلام کرد که ایران حاضر است در خصوص محدودیت در مقابل برداشتن کلیه تحریمها مذاکره کنیم اما باز آنها پاسخ منفی دادند. این نشان میدهد که ترامپ برخلاف آنچه که میگوید حاضر به گفتوگو نیست. اینجاست که باید از موضعگیریهای عجولانه پرهیز کنیم و بایستی همان طور که آقای ظریف با برخی از سناتورهای آمریکایی دیدار کرد، مذاکرات را به سمت منتقدین ترامپ در آمریکا ببریم. امروز آمریکا برخلاف گذشته در مقابل ایران یکپارچه نیست و ما نیاز داریم با طیفهای مخالف سیاستهای ترامپ در آمریکا ارتباط برقرار کنیم تا دولت آمریکا را تحت فشار قرار دهیم. ضمن اینکه مذاکره با اروپا را باید ادامه دهیم اما مایوس نشویم. اینکه بگوییم چون دوبار گفتوگو کردیم و نتیجهای نداشته است، باید گفتوگو را رها کرد اشتباه است و در عرصه سیاست باید صبور بود چراکه هدف، تامین منافع ملی و توسعه کشور است.
میرزایی در ادامه درباره عملکرد اقتصادی دولت بیان کرد: باید در سطح کلان متوجه این واقعیت باشیم که نمیتوانیم حوزه اقتصاد را جدا از حوزه سیاست در نظر بگیریم. اقتصاد امروز کشورها تحت تاثیر سیاست و به ویژه سیاست خارجی قرار دارد. به عنوان مثال زمانی که یک حادثه در کشورهای عربی منطقه که رابطه نزدیکی با اروپا یا آمریکا دارند رخ میدهد شاهد هستیم که بازارهای بورس آنها نیز دچار نوسان میشود. این نشان میدهد که روابط کشورها به سمت وابستگی متقابل پیش رفته است و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. متاسفانه ما در کشور فکر میکنیم که سیاست خارجی از اقتصاد داخلی جدا است و اکنون باید بر روی اقتصاد داخلی تمرکز کنیم و این بخش باید در اولویت قرار گیرد. در صورتی که این حوزه سیاست خارجی است که تحولات آن بر اقتصاد سایه افکنده است.
نمی توان یک شبه به سمت اقتصاد بدون نفت پیش رفت بلکه باید در دولتهای گذشته زیرساختهای لازم آن فراهم میشد. تمرکز دولت روحانی بر سیاست خارجی و کاهش تنشها بهترین راهکار برای از سر گرفتن فعالیتهای اقتصادی بود.این عضو کمیسیون انرژی مجلس در ادامه با تاکید بر اینکه «اقتصاد کشور تحت تاثیر درآمدهای نفتی است» گفت: ما نمیتوانیم یک شبه به سمت اقتصاد بدون نفت پیش برویم بلکه باید در دولتهای گذشته به خصوص در دولت آقای احمدی نژاد زیر ساختهای لازم برای اقتصاد بدون نفت فراهم میشد. ای کاش در زمان دولت اول آقای احمدینژاد که ما درآمدهای هنگفت ارزی داشتیم این پولها ذخیره میشد و زیر ساختهای لازم برای اقتصاد بدون نفت فراهم میشد. در زمان جنگ امکان فراهم کردن زیر ساختهای لازم برای داشتن اقتصادی بدون وابستگی به نفت فراهم نبود در زمان بعد از آن و در دوران سازندگی نیز کشور در حال بازسازی بود و در دوره آقای خاتمی این امکان فراهم شد و قدمهایی برای صادرات محصوصلات غیر نفتی برداشته شد و در پتروشیمیها سرمایه گذاری خوبی صورت گرفت. در دوره آقای احمدی نژاد که درآمدهای ارزی بسیار بالا بود باید این اتفاق رخ میداد اما در این دوره تمرکز دولت، توزیع ثروت شد در صورتی که باید تمرکز دولت بر روی تولید ثروت قرار میگرفت.
در دوره آقای روحانی که درآمدهای کشور در بانکهای خارجی بلوکه بود و صادرات نفت کاهش یافته بود و وزارت نیرو و راه شهرسازی هزاران میلیارد به پیمانکاران بدهی داشتند، تشخیص آقای روحانی درست بود که به سمت سیاست خارجی رفت تا تنشها را کاهش دهد و فعالیتهای اقتصادی از سر گرفته شود. بنده این استدلال را که میگویند آقای روحانی همه تمرکز خود را بر سیاست خارجی گذاشت قبول ندارم چراکه به موازات حرکت آقای روحانی در سیاست خارجی، وزارت نفت و آقای زنگنه به عنوان یک وزارت موثر در اقتصاد، تمرکز را بر افزایش تولید نفت و کاهش وابستگی به واردات بنزین گذاشت. افتتاح چندین فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس یکی از دستاوردهای درخشان دولت است. از سوی دیگر افتتاح چندین فاز پالایشگاه پارس جنوبی در این دولت انجام شده که در تولید گاز طبیعی از قطر پیشی گرفتهایم.
نمیتوان دولت را متهم کرد که نسبت به اقتصاد بی توجه بوده است، اما ضعفهای جدی در زمینه اقتصاد وجود دارد که از نظر من به ماهیت دولت باز میگردد. امروز میگوییم مجلس و دولت ناکارآمد است حال سوال این است که علت این ناکارآمدی چیست؟ واقعیت این است که در طول این سالها از قدرت دولت و مجلس در جامعه کاسته شده است. در گذشته کشور دارای منابعی بود و این منابع در چهارچوب قانون بودجه به مجلس میآمد و در خصوص توزیع آن تصمیم گیری میشد. به عبارت دیگر جامعه وابسته به دولت بود اما امروز اینگونه نیست و چه بسا وضعیت اقتصادی برخی بنیادها از دولت بهتر است. تا چند سال پیش سرمایهداران بخش خصوصی به ندرت هزار میلیارد تومان سرمایه داشتند اما امروز با شرکتهایی در بخش خصوصی روبه رو هستیم که هزاران میلیارد تومان سرمایه دارند. این سرمایهداران نیز بر اساس منافع خود عمل میکنند و حتی دولت و مجلس را تحت تاثیر قرار میدهند تا در راستای منافع آنها حرکت کنند. اینکه بخش خصوصی شکل بگیرد چیز بدی نیست چراکه این بخش خصوصی است که به دولت مالیات میدهد و میتواند درآمد خوبی برای دولت داشته باشد. دولت و مجلس باید منافع مشروع این بخش را در نظر بگیرد اما اجازه انحصار و رانت خواری را نیز به آنها ندهد.
امروز ما با این واقعیت روبه رو هستیم که از قدرت دولت و مجلس کاسته شده است اما این امر نباید اجازه دهد تا اقتدار دولت و مجلس زیر سوال برود. از آنجا که متوجه این موضوع نبودیم بر روی این مسئله که چه کنیم تا اقتدار دولت و مجلس به عنوان نهادهای نظارتی حفظ شود، آنطور که باید کار نکردهایم. امروز در جامعه این برداشت وجود دارد که دولت ضعیف است و اعتماد مردم به مجلس و دولت سلب شده است، یکی از دلایل آن این است که ما متوجه تحولات رابطه بین دولت و طبقات اجتماعی نبودهایم. امروز برخی از طبقات ضعیف شده و برخی قدرتمندتر شدهاند. امروز دیگر سرمایه داران وابسته به دولت نیستند و خود دارای قدرت اقتصادی بوده و در کشورهای مختلف دفتر دارند. اکنون نه تنها به دولت بدهکار نیستند بلکه از دولت طلبکار نیز هستند. از آنجا که دولت از نظر اقتصادی ضعیف شده است دیگر این امکان برایش وجود نداشت تا برخی از خدمات را که در دورههای قبل ارائه میشد را ارایه دهد. از نظر من دولت آقای روحانی با توجه به کاهش درآمدها آن دست و دلبازی که در دولت قبل بوده، را در ارایه خدمات ندارد و چون با دولت قبل مقایسه میشود باعث سلب اعتماد مردم شده است.
متاسفانه امروز ما مدیران خلاقی در کشور نداریم بلکه مدیران ما مدیران هزینه بوده و منتظر هستند تا پولی به دست آنها برسد تا آن را خرج کنند.
میرزایی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا بخشی از این مشکلات به سوء مدیریتها بر نمیگردد؟، با بیان اینکه «برخی از مدیران در جمهوری اسلامی مدیران هزینه هستند» گفت: ما مدیرانی داریم که منتظر هستند تا پولی به آنها داده شود و آنها نیز آن را خرج کنند. متاسفانه ما مدیران خلاقی نداریم. متاسفانه اینگونه نیست که مدیران ما در بخش خصوصی کار کرده باشند و راه پول درآوردن بلد باشند تا ما از آنها خواهش کنیم یک مسئولیت دولتی قبول کنند و از آنها بخواهیم تا پایان مسئولیت به دنبال منافع شخصی نباشند و برای دولت کار کنند. متاسفانه در حلقه بسته مدیریتی افرادی بر اساس معیارهای خاصی انتخاب میشوند که اصلا برای این کار ساخته نشدهاند. متاسفانه در کشور اجماعی وجود ندارد که در انتخاب مدیر چگونه باید عمل کرد.
رئیس جمهور باید در انتخاب وزرا و مدیران بهتر از این عمل میکرد، ای کاش آقای روحانی در انتخاب وزرا و مدیران به سمت افرادی میرفت که با خواهش مسئولیت میپذیرفتند چراکه کسانی که افراد و یا گروههایی را واسطه برای پذیرش مسئولیت قرار میدهند کفایت لازم را ندارند. در شرایط سخت با منابع کم، مدیران کارکشته و عاقل حاضر به پذیرش مسئولیت سنگین مدیریت نیستند مگر اینکه از آنها خواهش شود. افرادی که به هر در میزنند تا به پست مدیریت برسند، یک مدیر واقعی نخواهند شد و ای کاش در این زمینه دقت میشد. نه تنها در دولت آقای روحانی بلکه در دولتهای گذشته هم ما این مشکل را داشتیم و متاسفانه استمرار این وضعیت باعث شده تا ما مسیر توسعه را با هزینه گزاف و سرعت پایینی طی کنیم.
سرعت توسعه در کشور بسیار کُند و پرهزینه است، این امر نتیجه عملکرد مدیرانی است که اهل ریسک نیستند و اطلاعات و دانش کافی در خصوص حوزه مدیریت خود ندارند و بر اساس بده و بستان بر سر کار آمدهاند. این امر خواست دولت آقای روحانی نیست. امروز همانهایی که نسبت به دولت منتقد هستند اگر در چند شرکت و یا صندوق گماشته شوند سکوت خواهند کرد که این برای کشور یک ضعف بزرگ به شمار میرود. بنابراین از نظر بنده برای ارزیابی و قضاوت عملکرد اقتصادی کشور باید همه جوانب را در نظر بگیریم چراکه اقتصاد یک حوزه مستقل نیست که ما به آن جدای سایر بخشها نمره دهیم. بخش اقتصاد نیز خود دارای حوزههای مختلفی است که هر یک از حوزههای آن نظیر بخش بازرگانی، صنعت، نفت و گاز و نیرو باید جداگانه ارزیابی شود. بنده به حوزه نفت و گاز و نیرو نمره قبولی میدهم و در خصوص حوزههای دیگر قضاوت خاصی ندارم و افرادی که حوزه تخصصی کاریشان است باید نظر دهند.
اصلاح طلبان با تجاربی که در این سالها کسب کردهاند باید با دست پُری وارد عرصه رقابت انتخابات مجلس شوند.میرزایی در ادامه با اشاره به انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی بیان کرد: در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی به همان میزانی که دو جناح کشور برای معرفی کاندیداها وقت میگذارند باید برای کشف افراد توانمندتر که پایبند کار تشکیلاتی هستند زمان اختصاص دهند. انتخابات نظیر مسابقه فوتبال است حتی اگر ما بهترین بازیکنان را جذب کنیم زمانی که مربی به آنها برنامه ندهد ما به نتیجهای نخواهیم رسید. ما این ضعف را داریم و نیاز است ستاد و اتاق فکر اصلاح طلبان بر روی برنامهها و راهکارها برای برون رفت از مشکلات بیشتر تمرکز کنند. اصلاح طلبان با تجاربی که در این سالها به دست آوردند باید با دست پُری وارد عرصه رقابت شوند و نباید فرض را بر این بگذارند که مردم به ما اعتماد ندارند. نظر سنجیهای امروز نشان میدهد که از نظر مردم مجلس ناکارآمد است و مردم تفاوتی بین اصولگراها و اصلاح طلبها قائل نیستند بلکه مجلس را ناکارآمد میدانند.
البته در ناکارآمد بودن مجلس حق با مردم است، مجلس این روزها قوانین زیادی وضع میکند که بعضا در زندگی روزمره مردم نیز تاثیری ندارد. مجلس ما باید نظیر سایر پارلمانها در کشورهای توسعه یافته تعداد جلسات خود را کاهش دهد. ضرورتی ندارد تا مجلس اینقدر جلسه تشکیل دهد بلکه مجلس باید به سمت تقویت بعد نظارتی خود پیش برود و در کنار نظارت، ماهی سه روز برای قانون گذاری وقت بگذارد و آن هم قوانینی که بر زندگی مردم تاثیرگذار است.
باید قوانینی در مجلس تصویب شود که حداقل قشری از جامعه تصویب آن را در زندگی خود لمس کنند حتی اگر در زندگی مردم تاثیر منفی هم داشته باشد باز میتوان گفت که مجلس اثرگذار است. مجلس طبیعتا نمیتواند رضایت همه بخشهای جامعه را با تصویب یک قانون جلب کند. احتمال دارد یک قانون برای یک قشری سودمند باشد اما به نفع قشر دیگر نباشد. این امر باعث میشود تا مردم بر روی مجلس حساب باز کنند و تاثیر آن را در زندگی خود حس کنند.
متاسفانه امروز مجلس اینگونه نیست و نیاز است در ساختار اداره مجلس بازنگری شود. مجلس امروز در نگاه مردم ضعیف شده است چراکه مجلس به سمت تصویب قوانینی رفته است که در زندگی مردم آنطور که باید تاثیرگذار نیست و مردم نمیدانند که خروجی این همه بحث و جلسه در مجلس چیست. اوایل قرار بود روند برگزاری جلسات مجلس تغییر کند اما این اتفاق نیفتاد چراکه لازم است هم راستا با این تغییرات کمیسیونهای مجلس در بعد نظارتی قویتر عمل کنند.
متاسفانه امروز مجلس از بعد نظارتی خود غافل شده است و به تصویب قوانینی میپردازد که در زندگی روزمره مردم تاثیر بسزایی ندارد. ضرورتی ندارد مجلس این میزان جلسه تشکیل دهد.امروز بعد نظارتی مجلس مهمتر از بعد قانون گذاری است، متاسفانه امروز مجلس تنها بعد قانون گذاری را محور قرار داده و از سایر بخشها غافل شده است در حالی که بعد نظارتی مهمتر از بعد قانون گذاری است. لازمه تقویت بعد نظارتی مجلس فعال بودن احزاب است تا افرادی به مجلس راه یابند که تشکیلاتیتر بوده و نگاه ملی داشته باشند. اشکال ندارد نمایندگان مجلس جناحی باشند اما باید فردی جناحی باشد که نگاهش معطوف به منافع ملی است اینکه نگاه یک نماینده محدود به حوزه انتخابیه باشد اشکال دارد و در نهایت باعث ناکارآمدی مجلس میشود.
مجلس به عنوان یکی از ارکانی که در نظام سیاسی میتواند به اعتلای کشور و استقرار نظام کمک کند در حال تضعیف است. استانی شدن انتخابات مجلس میتوانست به ارتقای جایگاه مجلس کمک کند در ابتدا نیز نمایندگان زیادی موافق آن بودند اما در ادامه موضوع سیاسی شد و طیف های خاصی فکر میکردند این موضوع به نفع جناح خاصی است و در نهایت به نتیجه نرسید.
یک نظام سیاسی اگر از بالا دست به تغییرات و اصلاحات بزند به نفعش است تا اینکه تحت فشار مجبور به اعمال تغییرات شود. هزینه تغییرات کمتر از هزینه ادامه دادن وضع موجود است.این عضو فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه «اگر یک نظام سیاسی از بالا دست به تغییرات بزند بهتر از این است که تحت فشار مجبور به تغییرات شود»، خاطرنشان کرد: متاسفانه ما در برابر تغییرات در جامعه نگرانی داریم و فکر میکنیم تغییرات هزینه سنگینی دارد. این باعث میشود وضع موجود را همین گونه ادامه دهیم و در نهایت میبینیم ادامه دادن این وضعیت هزینههایی را برای ما ایجاد میکند که حتی از هزینه تغییرات نیز بیشتر است. اگر یک نظام سیاسی خود با برنامه به سمت تغییرات منسجم برود و بداند که چه کاری انجام میدهد بهتر از این است که صبر کند تا عوامل خارجی آن را به انجام تغییرات مجبور کنند یا اینکه ناکارآمدی باعث نارضایتی و فشار برای انجام تغییرات شود. نظام سیاسی اگر از بالا دست به تغییرات و اصلاحات بزند به نفعش است تا اینکه تحت فشار مجبور به اعمال تغییرات شود. گاهی مواقع بخشی از نظام سیاسی ما فکر میکند که برای برخی از تغییرات فشاری از بیرون است و اگر این تغییرات انجام شود احتمال دارد وضعیت از کنترل خارج شود فلذا اجازه تغییرات نمیدهند. این امر خطرناک است و بهتر است ما با اعتماد به نفس به سمت تغییرات برویم.
هزینه تغییرات کمتر از ادامه دادن وضعیت کنونی است، امروز ما با ناکارآمدی مواجه هستیم اما ادامه این ناکارآمدی به پای نظام گذاشته میشود و آنگاه دیگر نمیتوان اعتماد مردم را جلب کرد. امروز همچنان فرصت برای انجام اصلاحات است اما صرفا جریان اصلاح طلبی نباید به دنبال اصلاحات باشد بلکه خود نظام باید با کمک گرفتن از جریان اصلاح طلبی در کشور دست به اصلاحات بزند. اصلاحات باید تعریف شود که در چه حوزههایی انجام شود. اگر ما خود را با تغییراتی که در عرصه بینالمللی رخ داده تطبیق ندهیم، نمیتوانیم تهدیدات پیش روی خود را کنترل کنیم. از نظر بنده باید در رویکرد فعلی تجدید نظر کنیم.
انتهای پیام
نظرات