به گزارش خبرنگار ایسنا، نشانههای این اندیشه در نشست اقتصادی بحرین کاملا آشکار بود. طرح موسوم به معامله قرن که در نشست بحرین رونمایی شد تلاش کرده است تا با تبدیل موضوع فلسطین به یک برنامه اقتصادی سبک و ناکارآمد، از همه ریشههای بحران در خاورمیانه عبور کرده و با مبلغی به ارزش پنجاه میلیارد دلار حقوق مشروع و قانونی فلسطینیها را خریداری کند.
در طرح کوشنر هیچ سخن و حرفی از اصلیترین موضوعات فلسطین از جمله بازگشت فلسطینیها به سرزمین مادری خود ،پایان اشغال فلسطین و قدس پایتخت سرزمین فلسطین و قبله گاه اول مسلمانان به میان آورده نمیشود اما تلاش دارد تا با همگرایی و ترکیب اقتصاد اسرائیل با دولتهای همجوار و فلسطینیها و شهروند ساخت پناهندگان فلسطینی در هر کشوری که هستند، موضوع فلسطین را به شکل کامل جمع و عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم اشغالگر قدس را عملیاتی کند.
عموم کارشناسان خاورمیانه و فلسطین بر این اعتقادند که این طرح ظالمانه و متکبرانه هیچ شانسی برای موفقیت ندارد و در بدو تولد محکوم به شکست است.
در همین راستا، مرکز عربی مطالعات و بررسی سیاستها در دوحه قطر ضمن شرح دقیق نقشه اجرایی آمریکا، از نگاه خود بررسی جامعی از علل شکست این طرح ارائه کرده است که مشروح آن را در ادامه مطالعه میکنید:
مقدمه
ایالات متحده آمریکا نشستی به مثابه یک کارگاه آموزشی اقتصادی در منامه پایتخت بحرین تحت عنوان "صلح برای شکوفایی، نقشه اقتصادی، دیدگاهی جدید برای مردم فلسطین" در تاریخ چهارم و پنجم تیرماه گذشته برگزار کرد که هدف از آن بحث و بررسی رشد اقتصادی در سرزمینهای اشغالی، اسرائیل، اردن و مصر بود. این نقشه اقتصادی آمریکایی به تامین منابع مالی سرمایه گذاری به ارزش پنجاه میلیارد دلار در طول ده سال که منابع مالی آن را دولتهای عربی و خارجی، سازمانهای بینالمللی و شرکتهای تجاری از بخش خصوصی تامین میکند، دعوت میکند.
این نشست آموزشی اقتصادی را داماد و مشاور رییس جمهور آمریکا جارد کوشنر افتتاح نمود که در آن ۳۹ دولت از جمله برخی دولتهای عربی شرکت داشتند. علاوه بر آنها رییس صندوق پول و بانک بین المللی، تجار و بازرگانان، نمایندگان شرکتهای تجاری و سرمایه گذاری بینالمللی در آن مشارکت داشتند. فلسطینیها به شکل کامل در این نشست غایب و از حضور امتناع کردند زیرا این نشست را نشستی پاک نمیدیدند بلکه آن را جزیی از دیدگاهی میدانستند که اقتصاد را جایگزین حقوق مشروع سیاسی کرده و موضوع فلسطین را به موضوعی اقتصادی و سرمایه گذاری و نه بیشتر تبدیل کرده است، چرا که نقشه آمریکا در این نشست هیچ اشارهای به موضوعات اصلی رویارویی با اسرائیل از جمله دولت و سلطه ملی فلسطین، پناهندگان و آوارگان، قدس، شهرکهای یهودی نشین و مرزها نکرده بود.
جزئیات نقشه آمریکا
نقشهای که زیر عنوان " صلح برای شکوفایی اقتصادی" در چهل صفحه تدوین شده بود دارای سه عنوان اساسی اقدام است که عبارت بود از: رهاسازی توانایی اقتصاد فلسطینی، توانمند نمودن ملت فلسطین و قدرت بخشیدن به حاکمیت فلسطینی. نقشه آمریکایی این نشست، هدف گذاری جمع آوری بیش از پنجاه میلیارد دلار طی ده سال آینده و سرمایه گذاری در مجموعه بزرگی از طرحهایی که هدف آن تغییر کرانه غربی و نوار غزه به شکل ریشهای بود، در افق خود ترسیم کرده است.
این نقشه (طرح) گمان میکند که در صورت اجرایی شدنش قادر است بیش از یک میلیون شغل برای شهروندان فلسطینی در طول ده سال در کرانه غربی و نوار غزه ایجاد کند و تولید محلی برای فلسطینیها را به چند برابر افزایش داده و میزان بیکاری را از ۳۰ درصد کنونی به ده درصد کاهش دهد و نسبت فقر را تا پنجاه درصد در میان فلسطینیها کاهش دهد. این نقشه همچنین اشاره میکند که پولی را که در این برنامه جمع آوری میشود در صندوق جدیدی که آن را بانک رشد و توسعه چند ملیتی اداره میکند گردآوری کرده که برای طرحهای سرمایه گذاری عمومی و تجارت خصوصی و اعطای قرضهای سرمایه گذاری صرف میشود. براساس این نقشه، مدیریت صندوق با کشورهای بهرهمند از این طرح کار خواهند کرد تا سیاستهای اصلی و راهنماییهای سالانه برای سرمایه گذاری، هدفهای رشد و توسعه زیربنایی و اجرای طرحها درباره طرحهای متفق علیه را به کار بندند. همچنین این نقشه تلاش دارد که توزیع فرصت شغلی و قرضهای کم بهره با هدف کمک به اجرای طرحهای مصوب که معیارهای اعلام شده را رعایت میکنند با شکلی ساده از همکاری و نظارت را تامین کند.
این نقشه، پایه گذار روابط نزدیک منطقهای براساس همکاری و تکامل اقتصادی و در برخی از حالتها پایه گذار یکپارچگی اقتصادی بین مناطق اشغالی فلسطین در کرانه غربی و نوار غزه با اسرائیل و کشورهای اردن، مصر و لبنان خواهد بود و به بیانی دیگر نقشهای برای تحکیم کردن زیرساختهای عادی سازی روابط بین اسرائیل و دولت های عربی خواهد بود.
بر اساس این نقشه، دولتهای کمک کننده و سرمایه گذاران بیش از ۵۰ میلیارد دلار برای رشد اقتصادی منطقه مشارکت میکنند که ۲۸ میلیارد آن در کرانه غربی و نوار غزه، هفت و نیم میلیارد دلار در اردن، ۹ میلیارد دلار در مصر و ۶ میلیارد دلار آن در لبنان صرف خواهد شد. این طرح بر اساس مفهوم شرکتهای مشاور از سه عنوان اصلی با پنجاه موضوع تشکیل شده که ۱۷۹ طرح اقتصادی رشد و توسعه مثل بهبود سطح آموزش فلسطینیها، نوسازی زیربنای اقتصادی فلسطینیها، بازسازی و دگرگونی شبکه برق نوار غزه و تصفیه آب، تقویت شبکههای اتصالات، بهبود بخشهای کشاورزی و صنعتی و گردشگری، تسهیل عبور و مرور فلسطینیها و عبور صادراتشان به دولتهای مجاور را دنبال میکند و علاوه بر آن ۵ میلیارد دلار به ارتباط زمینی نوار غزه با کرانه غربی از طریق ایجاد شبکه ارتباط زمینی و راه آهن اختصاص میدهد. این همه در حالی است که هیچگونه مشورتی با عربها و فلسطینیها درباره این طرحها صورت نمیگیرد و به منزله طرح سفارشیای است که با عربها و فلسطینی مثل یک مجموعه فاقد صلاحیت برای مشورت برخورد میکند.
براساس دیدگاههای کوشنر و معاونینش، آنها امیدوارند که تقسیم تهیه این سرمایههای مالی به شکل زیر انجام شود:
- ۱۵ میلیارد دلار از طریق کمکهای بلاعوض
- ۲۵ میلیارد دلار از طریق وام
- ۱۱ میلیارد دلار از طریق سرمایه گذاران
اما ۱۷۹ طرح به شکل زیر توزیع و تقسیم میشود:
- ۱۴۷ طرح برای کرانه غربی و نوار غزه
- ۱۵ طرح برای اردن
- ۱۲ طرح برای مصر
- ۵ طرح برای لبنان
براساس این طرح دهها میلیونها دلار برای طرحهای متعددی هزینه می شود که به تحکیم ارتباطات نوار غزه و شبه جزیره سینا از طریق ساخت و ساز امور زیربنایی و توسعه خدمات اختصاص مییابد. براساس این طرح، ارتباطات شبکههای برق مصر با نوار غزه نوسازی شده و قدرت انتقال برق را افزایش میدهد. این طرح همچنین گسترش بنادر و افزایش انگیزههای تجارت در نزدیکی کانال سوئز را پیشنهاد خواهد داد و علاوه بر آن نوسازی و گسترش تاسیسات گردشگری جزیره سینا در نزدیکی دریای سرخ را انجام میدهد.
آن چنان که روشن است این طرح، شکل گیری آمیختگی اقتصادی منطقهای را در زمینه امور زیربنایی مثل انرژی و آب، تجارت متقابل و سرمایهگذاریهای گردشگری را هدف قرار داده است، این در حالی است که همکاری و تکامل اقتصادی بدون مرزهای آزاد و باز محقق نمیشود. این طرح سپس به تحول و دگرگونی در گذرگاههای مرزی بین مناطق فلسطینی، اسرائیلی و دولتهای عربی مجاور دعوت میکند؛ بر این اساس که رفت و آمد افراد و کالاها به شکل آسان و امن انجام شود بدون آن که به این امر بپردازد که چه کسی سیطره کامل بر گذرگاههای مرزی را دارد؟ باید بدانیم که اکنون اسرائیل بر همه گذرگاههای مرزی در کرانه غربی و نوار غزه حاکمیت مطلق دارد.
این طرح همچنین به دگرگونی و تحول در امکان استفاده و بهره برداری از منابع طبیعی سرزمینهای اشغالی فلسطین (در سال ۱۹۶۷) اشاره دارد؛ منابع طبیعی مثل سنگهای معدنی و مواد هیدروکربنی، منابع و ذخایر اصلی طبیعی دریایی مثل گاز در نوار غزه و منابع نفت و سنگهای معدنی در کرانه غربی، همچنین این طرح به کمکهای فنی و تکنولوژیک در قالب تنظیم چهارچوب بهره برداری از منابع طبیعی را دارد که شامل منابع مشترک بر روی خط نوار مرزی دارد.
اما در زمینه توانمند سازی مردم، طرح به اجرای برنامه بهره برداری از امکانات گسترده مردم فلسطین دعوت مینماید، برهمین اساس برنامه تقویت و تحکیم آموزش، رشد و افزایش توانایی نیروی کار، بهبود بخشهای بهداشتی و تحکیم چگونگی زندگی فلسطینی ها را از طریق سرمایه گذاری در موسسات فرهنگی و ارائه کمکهای مالی به هنرمندان و موسیقی دانان فلسطینی تشویق میکند. اما در زمینه تقویت حاکمیت فلسطینی، طرح پیشنهاد میکند بخشهای عمومی حاکمیت فلسطینی برای افزایش خدمات عمومی و اداری لازم با هدف ایجاد آیندهای بهتر برای مردم فلسطین و به منظور افزایش فرصتهای شغلی و شکوفایی مردم و اقتصاد فلسطینی اقدام کند؛ امری که به وسیله تقویت فضای سرمایه گذاری از طریق حمایت از حقوق مالکیت خصوصی، ارائه ضمانتهای مبارزه با فساد اقتصادی، اطمینان بخشی به سرمایه و سرمایه گذاران از طریق اجرای منظم و فعال قوانین فراهم میگردد. این نقشه همچنین به ساخت موسسات فلسطینی همچون تقویت استقلال قوه قضائیه به عنوان ضامن سرمایه گذاری و سرمایه گذاران و باز کردن راه برای سازمانهای جامعه مدنی دعوت میکند.
چرا طرح از سوی طرفهای عربی و بینالمللی جدی گرفته نشده است؟
علاوه بر رهبران فلسطینی، دولتهای جهان و کشورهای عربی به دلایلی که میآید طرح آمریکایی کوشنر را جدی نگرفتهاند:
اول: موضوع اقتصاد در طرح، جایگزین موضوعات مختلف رویارویی (اسرائیل - فلسطین) شده است. دولت آمریکا در بیان علت آن معتقد بوده که شرایط اسرائیل در زمان ارائه طرح پس از شکست بنیامین نتانیاهو در تشکیل دولت ائتلافی، تصمیم وی مبنی بر انحلال کنست و دعوت به انتخابات جدید (در سپتامبر ۲۰۱۹) اجازه نمیداد که بخش سیاسی طرح اجراء شود. اما حقیقت این است که این همان ماهیت واقعی طرح است، کوشنر و تیمش معتقدند که حل در پذیرش وضع موجود توسط عربها و قانونمند سازی آن است و فقط کافی است که وضع اقتصادی مردم فلسطین به گونهای تغییر کند که رضایت اقتصادی آنها جلب شود، در حالیکه حقوق عادلانه سیاسی مردم در طرح در واقع پاکسازی شده است.
دوم: در اشاره به ایجاد دو دولت (فلسطینی-اسرائیلی) کوتاهی شده است؛ موضوعی که التزام به آن از سوی دولت ترامپ رد میشود، اما کوشنر پا را فراتر از آن گذاشته و تاکید میکند که آمریکا تکیهای به طرح صلح عربی (۲۰۰۲ بیروت) نیز ندارد، طرحی که از اسرائیل میخواهد برنامه دو دولت را بپذیرد و عادی سازی روابط عربی اسرائیلی نیز شاملش میشود، اما به گمان کوشنر تا کنون طرح صلح عربی هرگز به صلح مد نظر بین فلسطینیها و اسرائیلیها منجر نشده است. کوشنر گناه را متوجه طرح عربی کرده است و نه عدم پذیرش طرح از سوی اسرائیل؛ کوشنر زمانی این موضوع را طرح کرده که پیشتر سفیر آمریکا در اسرائیل "دیوید فریدمن" اعلام کرده که این حق اسرائیل است که برخی مناطق کرانه غربی را به خاک خود ملحق کند. کوشنر سپس مدعی شده که حتی اگر توافقی حاصل شود هرگز براساس طرح صلح عربی (۲۰۰۲) نخواهد بود بلکه در جایی در بین طرح صلح عربی و موضع اسرائیل خواهد بود. این موضع بیانگر آن است که دولت ترامپ گرچه بخش سیاسی را در طرح نشست اقتصادی بحرین مطرح نکرده است اما برای اجرای بخش سیاسی آن به شکل عملی تصمیماتش را از خلال تعیین سرنوشت موضوعات اساسی و اصلی که محور رویارویی اسرائیلی فلسطینی است، اتخاذ و اجراء کرده، موضوعاتی مثل قدس، پناهندگان، حاکمیت ملی فلسطینی و مرزها. از همین رو جامعه بینالملل و عربها اجرای طرح اقتصادی کوشنر را وهمی بیش نمیبینند. ترامپ گمان میکند که به این شکل میتواند پیامدهای طرح را از طریق گفتگو جمع کند. وی در تفسیر خود از اقدام به شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل (دسامبر ۲۰۱۷) و انتقال سفارت آمریکا به قدس (می ۲۰۱۸) میگوید: "کار خوبی بود که انجام دادم و به این شکل پیامدهای آن را از میز مذاکرات حذف کردم!" ترامپ تکلیف بازگشت پناهنگان فلسطینی به سرزمینشان را هم با توقف کمک مالی به آژانس رسیدگی و کمک به پناهندگان فلسطینی سازمان ملل (آنروا) روشن کرده است تا سازمان ملل تعریف مجدد و جدیدی از صفت پناهنده فلسطینی بدهد؛ امری که باعث میشود تا صفت پناهنده بودن میلیونها فلسطینی نیز از بین برود. براساس سیاست ترامپ پیامد موضوع پناهندگان در میز مذاکرات بین فلسطینیها و اسرائیلیها با حذف صورت مسئله پناهنده فلسطینی نیز دیگر از بین رفته است و هم زمان با این موضع ترامپ، سفیرش در اسرائیل برای اعتراف به انضمام منطقه ج از کرانه غربی به اسرائیل آماده میشود، منطقهای که حدود ۶۰ درصد از مساحت کرانه غربی و نیز غور اردن (دشت اردن با ۴۰۰ کیلومتر مربع) را شامل میشود.
سوم: طرح هیچگونه بحثی نمیکند که چرا اقتصاد فلسطینی زمین گیر است؟ طرحی که تلاش میکند تا همه امکانات رشد آن را به کار گیرد اصلا ذکر نمیکند نقش اسرائیل برای عدم رشد این اقتصاد چیست؟ در طرح شش بار نام اسرائیل برده شده است که همه آنها در قالب همکاری و در هم آمیختگی اقتصاد منطقهای با مناطق همجوار فلسطینی، اردنی، مصری و لبنانی است. به بیانی دیگر طرح هیچ ذکری از مسئولیت ویرانگر اسرائیل برای شرایط کنونی اقتصادی، سیاسی و انسانی مردم فلسطین نمیکند و هیچگونه مسئولیتی را متوجه اسرائیل نمیداند بلکه فقط از قالبی اقتصادی حرف می ند که باید از آن استفاده کرد و نفع برد. مثلا طرح میگوید که ضروری است تا از نظر جغرافیایی بین نوار غزه و کرانه غربی ارتباط وجود داشته باشد اما به جلوگیری اسرائیل از این ارتباط هرگز اشارهای نمیکند و به نقش آتی اسرائیل نیز در برقراری این ارتباط زمینی نیز هیچ اشارهای ندارد. این همان وضعی است که درباره ضرورت گشایش مرزها و گذرگاههای خارجی برای فلسطینیها با کشورهای همجوار و حرکت آزاد کالاهایشان حاکم است و طرح آن را نیز مسکوت گذارده است و البته از ذکر مسئولیت اسرائیل در بسته شدن این معابر در طرح خودداری کرده است و از مسئولیت فرضی آینده اسرائیل برای باز شدن این معابر نیز حرفی در طرح نیامده است و اصلا اشاره ای نشده است که مسئولیت اسرائیل برای تغییر سیاستهایش برای رسیدن به شرایط مناسب اقتصاد فلسطینی در آینده و در این طرح چیست؟
چهارم: زیباسازی طرح برای فلسطینیها این است که حل همه مشکلات آنها در شکوفایی اقتصادی نهفته است، بدون آن که اشارهای به ریشه مشکلاتشان که اشغالگری است، بشود. این در حالی است که گزارش صادره از کنفرانس تجارت و رشد اقتصادی سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ میگوید: پنجاه سال اشغالگری اسرائیل، اقتصاد فلسطینی را به سوی قهقراء و فقر سوق داده است. خلاصه گزارش سند اروپایی بررسی وضع اقتصادی فلسطینیها در بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ نیز میگوید که آینده اقتصاد فلسطینی به شدت تیره و تار است.
پنجم: این طرح بار دیگر برنامههایی را به خدمت گرفته است که پیشتر شکست قطعی خورده است. براساس آن چه عضو سابق هیئت گفتگوی اسرائیلی"شائول آریلی" تحلیل گر موسسه همکاریهای اقتصادی میگوید: "بیشتر این برنامهها در دوران باراک اوباما طرح شد، کما این که برخی نقشههایی که این طرح مطرح میکند از طرفهای دیگری هم قبلا ارائه شده بود مثل بانک بینالمللی پول یا کمیته چهار جانبه (آمریکا، روسیه، سازمان ملل و اتحادیه اروپا) و یا موسسه "راند". مهمتر از همه اینها این است که حزب حیروت به رهبری مناخم بگین که پیشنیه و ریشه تاریخی حزب لیکود به شمار میرود اولین بار این فکر را مطرح کرد که اساسا چیزی به نام موضوع یا قضیه فلسطین وجود ندارد بلکه رویارویی است بین اعراب و اسرائیل که این رویارویی حل نمیشود جز با قبول وضع موجود از سوی اعراب. جریانات دیگر اسرئیلی مانند شیمون پرز و امثال او هم قالبها و برنامههای مشابهی مثل "خاورمیانه جدید" را پیش کشیدند که هدف آن حل قضیه فلسطین نبود بلکه عادی سازی با کشورهای عربی بود که نتایج همه این نوع طرحها تاکنون برای همه روشن شده است.
خلاصه
طرحی را که جارد کوشنر در نشست کارگاه اقتصادی منامه آورد هیچ یک از عوامل موفقیت را همراه ندارد، به خصوص آن که به مثابه رشوهای بیقیمت و خیالی برای فلسطینیها در مقابل صرف نظر از حقوق تاریخی و عادلانهشان به شمار میرود. شاید مهمترین دلیل بر رد کردن آن، عدم قبول فلسطینیها و خودگردانی فلسطین برای مشارکت در نشست کاری اقتصادی بحرین است، در حالی که هیئتهای بسیار ضعیفی از طرفهای بینالمللی، عربی و نمایندگان آنها در آن مشارکت کردند. اگر عربستان سعودی و امارات هم در آن شرکت کردند به طمع تشویق آمریکا برای افزایش فشار علیه ایران بوده است، از همین رو تقدیم کمکهای مالی آنها برای موفقیت این طرح به دیده تردید و شک نگریسته میشود، کمکهای مالیای که دولت ترامپ بر روی آن حساب خاصی باز کرده است. از سویی دیگر برخی از کشورهای عربی نیز به شدت نگرانند که حل و فصل برخی از موضوعات اساسی فلسطینیها به حساب آنها گذاشته شود. بر همین اساس بود که موضوع نزدیکی منطقهای در طرح کوشنر به منظور سازش رویارویی فلسطینی – اسرائیلی موجب برانگیختن ترس و وحشت برخی دولتها مثل اردن و لبنان گردید، لذا اردن با هیئتی بسیار کوچک و ضعیف در نشست حاضر شد اما لبنان که کاملا حضور در نشست را رد کرد. بنابراین عجیب و غیر منتظره نیست که حتی وزیر خارجه آمریکا "مایک پامپیو" براساس یک نوار منتشر شده از او در حضور رهبران سازمانهای یهودی در نیویورک در آغاز ماه ژوئن ۲۰۱۹ میگوید که هیچگونه شانسی برای موفقیت طرح کوشنر که به فرصت قرن شهرت یافته است، وجود ندارد. پامپیو گفته است که طرح فرصت قرن طرح یکجانبه غیر قابل اجرایی است که فقط اسرائیلیها آن را دوست دارند و واکنش و همگرایی مطلوب را هرگز به دنبال نخواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات