به گزارش ایسنا، روی تابلو نوشته خانه ووشو اصفهان، خانهای که یکی از صاحبان آن میگوید کامل نیست چراکه اگر کامل بود در حد و اندازههای بالاتری بودیم و بهتر میتوانستیم به ورزشکاران خود و میهمانانی که داریم خدمات ارائه دهیم. اینها را خلیلی - نایبرئیس هیئت ووشو اصفهان میگوید، اینکه اگر سالن بدنسازی و خوابگاه داشتیم بهتر میتوانستیم خدمات دهیم.
قرارمان از همان ابتدای ساعت تمرین بود، وارد که میشویم دو گروه مجزا میبینی دخترکانی با لباسهای رنگارنگ و تزئین شده و در سمت چپ گروه دیگری که لباسهای متفاوتی بر تن دارند. دویدنها و حرکات کششی که تمام میشود مربیان وارد کار میشوند و هرکدام شروع میکنند به گفتن الان چه حرکتی بزنید تالوکاران حرکاتی که در اجرای فرمهای خود بیشتر آن را اجرا میکنند، حرکات پرشی و چرخشی و انعطافی را در این سوی سالن بیشتری میبینی در دیگر سوی سالن سانداکاران با پوشیدن محافظهای بدنی خود و میت به دست شروع میکنند به زدن ضربات دست و پا، هر ضربهای که میزنند صدای لگد یا مشت آنها با نفسها و صدای چوب و شمشیرتالو کاران در هم میآمیزد و سمفونی ووشو را در خانه ووشو را مینوازد، سمفونی که آهنگ آن نتهای پیش بهسوی مسابقات قهرمانی آسیا را تشکیل دادهاند.
سالها قبل ووشو را با نام حسین اجاقی میشناختم که در حال حاضر سرمربی تیم ملی است، بارها او را در اردوهای ملی در آزادی دیده بودم، بعدها کسب اولین مدال تاریخ بانوان که خدیجه آزاد پور در مسابقات آسیایی گرفت و مدالآوری و جسارت الهه منصوریان نگاهها را به ووشو و بهویژه بانوان بیشتر کرد، افتخارآفرینی منصوریان ها با شکل گرفتن ۳ خواهر در تیم ملی و مسابقات مختلف با مدالهایی که میآوردند هر روز بیشتر و بیشتر شد، اما ووشو تنها مبارزه نبود، گرفتن اولین مدال تاریخ تالو توسط کیانی بازهم ووشوکاران اصفهان را بر سر زبانها انداخت.
میگویند برای مسابقات آسیایی که مردادماه در برونئی برگزارمی شود خود را آماده میکنند، میخواهند از قهرمانی خود در جهان، این بار در مسابقات آسیایی که بسیار سختتر از جهانی است دفاع کنند.
منیره پناهی درحالیکه سخت و خیلی جدی در حال تمرین حرکات فرم خودش است میگوید در مسابقات مختلف مدالهای رنگارنگی گرفتم، اما این مدال برایم خیلی مهم است، نمیخواهم جایگاهی که با زحمت و تلاش به دست آوردم از دست بدهم. رقبای سرسختی دارم که باید حواسم به آنها باشد. در تالو هر حرکت ما زیر ذرهبین است و ممکن است امتیازی از دست بدهیم که منجر به از دست دادن مدال شود.
هستی صدیقی یکی از کوچکترین تالو کاران در اردو هست، برای حرف زدن آنقدر استرس دارد که صدایش را به زور میشنوم درحالیکه در زمان زدن فرم صدای نفس زدنهایش بلندتر از تن فعلیاش بود، آنقدر جدی و مصمم حرف میزند که گویی آماده رفتن بر روی سکوی قهرمانی است و البته امیدوارم بعداً خبر مدال گرفتنش را هم خودم بزنم. میگوید تمرین سخت است، بودن در اردو و دوری از خانواده سخت است، اما من هدفی دارم که باید برای رسیدن به آن چیزهایی را از دست بدهم، مثلاً کمتر به مهمانی بروم و یا حتی با دوستانم بازی کنم، تنها چیزی که به آن فکر میکنم رنگ طلای مدالی است که باید در مسابقات آسیایی بگیرم، میخواهم قهرمان جهان و آسیا شوم و امیدوارم ووشو هم المپیکی شود تا بتوانم به بزرگترین آرزویم برسم.
به قول خودشان الگویشان خواهران منصوریان هستند، شهربانویی که با صورتی مصدوم تا پایان مسابقه مقاومت کرد و الههای که با خوردن خونی که در دهانش بود، اجازه نداد داور بفهمد تا مدال برسد، مدالی که به دل همگی چسبید و هر کداممان انگار همان ضربات را خورده بودیم. حضور مداوم و خوب الهه در لیگ حرفهای چین انگیزه آنها را دوچندان کرده است.
آیدا حیدری که در وزن منهای ۴۸ کیلوگرم مبارزه میکند، گرفتن مدال طلای جهان را یکی از بهترین خاطراتش میداند و میگوید برای دفاع از این مدال باید در مسابقات آسیایی بیشتر تلاش کند چراکه رقبایش نسبت به جهانی سختتر هستند.
سوگند سینکایی سانداکار وزن ۵۲ کیلو است، میگوید، کیلومترها از خانواده دور نشده که فقط در اردو باشد یا به مسابقات برود، در مسیری وارد شدم که باید برای رسیدن به بالاترین جایگاه همواره تلاش کنم. میدانم اول راهم اما باید همیشه تلاش کنم. قهرمانی راحت به دست نمیآید و وقتی میبینم الهه منصوریان چگونه و با چه پشتکاری هنوز تمرین میکند انگیزههایم را بیشتر میکند، میخواهم روزی همانند وی باشم.
تمرین رو به پایان است، اما آنها همچنان پرانگیزه و مصمم تمرین میکنند، دیگر نگاههای کنجکاوانه به من و عکاسمان که در حال عکس گرفتن از آنها است، نمیکنند، از آنطرف سالن که تالوکاران در حال گرفتن عکس هستند، صدای خنده و خوشحالی بالا میرود، بعد از هر عکسی که عکاسمان میگیرد با هیجان میخواهند، ببیند و ذوق میکنند و میگویند چه زمانی میتوانند عکسهایشان را داشته باشند، عکس یادگاری و دستهجمعی آنها پایانی است از نزدیک به ۳ ساعت بودن در کنار دختران نونهال، نوجوان و جوانی که کمتر دیده شدند یا اصلاً دیده نشدند و تنها شاید خیلی کوتاهی خبری از مدال آوریشان روی خروجی رسانهها رفته است، برایمان در حالی دست تکان میدهند که از ما قول گرفتن بیشتر و بیشتر از آنها بنویسیم تا دیگران هم در مورد آنها بدانند، بدانند که آنها از کودکی و بازیهایشان برای افتخارآفرینی و بالا بردن پرچم ایران با افتخار گذشتند، گذشتنی که پشیمانی در آن نیست و افتخار است.
انتهای پیام
نظرات