به گزارش ایسنا، نوعروس مسیحی که ۱۸ سال به اتهام قتل عمد بدون هیچ ملاقاتی در زندان بود، در حالی از مجازات قصاص رهایی یافت و به زندگی دوباره بازگشت که مسلمان شده است.
نماز صبح امروز حال و هوای دیگری دارد. انگار چیزی در قلب «ماریا» میشکند. یا علی میگوید و از جا بر میخیزد. همان دادخواهی که این روزها بارها با تمام وجود صدایش زده و باورش دارد. باور کرده که نجاتش میدهد از ظلمی که نکرده و گناهی که به جان خریده است.
اشک ناخواسته بر روی گونههای زن جاری میشود اما نمیخواهد ناامید شود. او درک درستی از «توکل» دارد.
ماریا هرگز خوشبخت نبوده اما همیشه حق انتخاب داشته است. این زن تا نفس دارد، پای انتخابش ایستاده است. چه انتخاب یک شوهر ایرانی با وجود سختگیریهای خانواده و بی وفاییهای او، چه تغییر دینش از کاتولیک به مسلمان پشت دیوارهای سرد و سنگین زندان.
خودش میگوید مادرم فرانسوی و پدرم ایرانی بود. وقتی یکساله بودم، مادرم ترک مان کرد و به کشورش برگشت. هشت سال پیش هم پدرم جان سپرد و تنهای تنها شدم. من کاتولیک بودم و به تازگی مسلمان شدهام. دیگر کسی مرا نمیشناسد و حتی کوچههای شهر هم جای قدمهایم را از یاد برده اند.
یادآوری حادثه شوم
آرامش در وجود زن میانسال موج میزند. اما از یادآوری خاطرات آن روز شوم، آهی میکشد و چشمان دریایی اش، طوفانی میشود: «در شیراز زندگی میکردیم. ۲۰ روز از نامزدی ام با یک مرد مسلمان میگذشت و خوشبخت بودم. همسرم در استخر خانه شنا میکرد و دختر ۶ ساله همسایه دیوار به دیوارمان هم در حال بازی با سگ مان بود. بی خبر از حادثهای که در راه بود، نمیدانستم عمر خوشبختیم از عمر دخترک نیز کوتاهتر است. دخترک بی خبر به داخل استخر افتاد و بر اثر ضربه سرش به پلکان بیهوش شد. همسرم هراسان او را به بیمارستان رساند و من همسایه را باخبر کردم. اولین برگ از این پرونده جنایی با این گزارش ثبت شد.
ماریا به حلقهای که هنوز در دستش است، خیره میشود: «پای میز محاکمه با تمام وفاداریم به همسرم ایستادم و متهم به قتل عمد شدم. منتظر ماندم تا نامزد جوانم به وعده اش عمل و رضایت همسایه را جلب کند، اما خصومت آنها با همدیگر ریشه دار بود. حالا از آن روزها ۱۸ سال میگذرد و من بی ملاقاتی، روزهای پر اضطراب و پر انتظاری را پشت سر گذاشته ام.»
روزهای روشن یک زن در تاریکی زندان
چهار سال پیش در سایت سازمان زندانهای استان البرز گزارشی از یک مددجوی مسیحی به نام ماریا آمده بود که در دوران محکومیتش، به عنوان نماینده سالن قرنطینه، روزهای پرباری را در زندان سپری میکند. این سالن در بند نسوان از نظر آراستگی، نظم و بهداشت، به خوبی اداره میشود و با داشتن کتابخانه ای که ماریا جمع آوری کرده و شامل ۲۰۰ جلد رمان بود، آنها را نه تنها در اختیار زنان زندانی، بلکه مددجویان کم سن و سال کانون اصلاح و تربیت نیز قرار میداد.
ماریا در این باره میگوید: همدم و مونسم بعد از لطف خدا، کتاب است و این دوران را بدون هیچ ناامیدی و دغدغه و سرشار از امید گذراندم.
تلاش مدعی العموم برای آزادی ماریا
حاجی رضا شاکرمی دادستان عمومی و انقلاب استان البرز با اطلاع از اینکه به تازگی اولیای دم حاضر شده اند با دریافت دیه از مجازات ماریا صرف نظر کرده و از قصاص وی چشم پوشی کنند، از زوج نیکوکار البرزی که بارها برای آزادی زندانیان بدهکار پیشقدم شده اند دعوت کرد تا اجر معنوی نجات این زن ۵۰ ساله را در کارنامه روشن زندگی شأن به یادگار بگذارند.
در حالی که بنا بر گزارش مددکاری زندان، ماریا برای دیگر مددجویان ایجاد اشتغال کرده و در ارائه خدمات به زندانیان از جایگاه خوبی برخوردار بود، زندانیان زن در گلریزان، مبلغی برای پرداخت دیه و آزادی وی جمع آوری کردند اما هنوز راه زیادی تا آزادی این زندانی بی ملاقاتی مانده بود. بدین ترتیب زوج نیکوکار البرزی با فرستادن نماینده خود به دفتر دادستان کرج، نامه آزادی این زن را امضا کردند.
میخواهم بنده خوب خدا بمانم
ر. ف نیکوکار جوان البرزی اظهار کرد: امیدوارم سرگذشت عبرت آموز این زن پرتلاش که آگاهانه و بر اساس شناخت و مطالعه به دین اسلام گرویده است، از یادها نرود. خوشحالم که خداوند، من و همسرم را لایق کمک به این بنده گرفتار دانست و برای این اجر بزرگ، انتخاب کرد. شایستگی خدمت به انسانهای درمانده و گرفتار، نعمتی است که امیدوارم در خانواده ام پابرجا و پایدار بماند و این بزرگترین سرمایه برای فرزندانم است.
این نیکوکار البرزی افزود: قلبم از شادی مردم کشورم، آرامش مییابد و با رفع نیاز هر انسان دردمند است که میتوانم بنده خوب خدا باشم و از زندگیم لذت ببرم. آرامش درونیم را از رضایت پروردگار و دعاهای خوب مردم دارم و این حال خوب برایم باارزش ترین ثروت و دارایی است.
وی که با انفاق بخشی از اموال خود مؤسسه فردوس برین را جهت شناسایی و حمایت از محرومین واقعی راه اندازی کرده است، تاکید کرد: خوشبختانه تا کنون این مؤسسه نتایج پرباری داشته است و توانسته ام با اعزام ۷۵۰ نفر از مشتاقان محروم به کربلا، ساخت چند مسجد، اعزام سه محموله برای کمک به سیلزدگان، تهیه مسکن برای نیازمندان، برگزاری جشن ازدواج ۴۰ زوج جوان، پرداخت هزینه درمان بیماران سرطانی، آزادی تعداد زیادی از زندانیان بدهکار و غیره نسبت به پروردگارم ادای دین کنم.
انتهای پیام
نظرات