به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: هوشنگ امیراحمدی را رسانههای ایران با عنوان «دلال رابطه ایران آمریکا» میشناسند. مصاحبه اخیر او با عبدالرضا داوری یکی از چهرههای نزدیک به محمود احمدینژاد هم در کنار انبانی از اتهامات و ادعاهای مختلف علیه اصلاحطلبان و شخص محمدجواد ظریف نشان داد که به کار بردن این لقب برای او چندان بیراه نبوده است.
این که احمدینژادیها از اتاق شیشهای (عنوان برنامه گفتوگومحور داوری) و مشخصاً گفتوگو با محمد سرافراز، رئیس سابق صدا و سیما و هوشنگ امیراحمدی دنبال چه میگردند، منظور این نوشته نیست. آن چه درخور توجه و تأمل است، راهکار آقای امیراحمدی برای برونرفت از وضعیت فعلی ایران است که بعد از یک ساعت اتهام و ادعا مطرح کرد. راهکاری که از فرط سست و بی مبنا بودن میتوان اصطلاح «آبکی» را برای آن به کار برد. در طول گفتوگو عبدالرضا داوری چند باری یادآوری میکند که آقای امیراحمدی ۴۴ سال در آمریکا بوده و از او یک شخصیت علمی و تحلیلگر برجسته میسازد. اما آن چه در انتها بیان میشود، هیچ نشانهای از تحلیل دقیق و معطوف به واقعیتهای ایران در آن دیده نمیشود. آنجا که او در پاسخ به آخرین سوال مجری مبنی بر این که الان با توجه به وضعیت ایران و آمریکا چه باید کرد؟ حرف و خواسته بهاریها (احمدینژادیها) را مطرح میکند به همان میزان از غیرکارشناسی بودنی که در میان بهاریها میتوان سراغ داشت.
راهکار هوشنگ امیراحمدی این گونه است که دولت روحانی باید برود و یک دولت نظامی تشکیل شود یک دولت نیمهنظامی تشکیل دهد و نظامیها را با تفنگ به میز مذاکره بفرستند و مذاکرات هم از وزارت خارجه گرفته شود. این قبیل راهکارها که البته گاهی از سوی برخی تلویزیونها و شبکههای ماهوارهای خارج نشین هم مطرح میشود، بیش از هر چیز حکایت از بی اطلاعی از ساختار حقوقی و حقیقی حاکم بر نظام سیاسی در ایران دارد. آقایی که ۴۴ سال در آمریکا زندگی کرده، ایران را با نظامهای پادشاهی منطقه اشتباهی گرفته و تصور میکند که جابهجایی دولتها با اشاره چشمی و ظرف یک هفته انجام میشود.
چنین راهکارهایی نه در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و نه در قاموس فکری و رفتاری رهبر معظم انقلاب نشانههایی از آن وجود دارد. کما اینکه شهریورماه گذشته در دیدار اعضای خبرگان رهبری با حضرت آیتالله خامنهای برخی پیشنهاد میدهند بخشهای اقتصادی از دولت گرفته شده و به نهادهای دیگر داده شود. رهبر انقلاب اما تصریح میکنند: «دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنان که ایجاد تشکیلات و کار موازی با دولت نیز به صلاح و موفق نخواهد بود و تجربه ثابت کرده کار باید توسط مسئولان آن، در مجاری قانونی انجام بگیرد.»
در تجربه ۴۰ سال جمهوری اسلامی ایران هم که البته همراه با بحرانها و توطئههای مختلف بوده، هیچ گاه راهکارهای ارائه شده از طرف تئوریسین بهاریها نه تنها تجربه نشده که حتی به آن فکر هم نشده است. چنانکه تغییرات مدیریتی در چارچوب قانون و از طریق انتخابات انجام شده است. مضاف بر آنکه هیچ انتخاباتی حتی در شرایط جنگ هم لغو و حتی به تأخیر نیفتاده است. حال در این چارچوب مشخص نیست راهکار ارائه شده آقای امیراحمدی که بیشتر شباهت به تحولات امیرنشینان حاشیه خلیج فارس دارد، ذیل کدام اصل قانون اساسی و رفتارشناسی رهبر معظم انقلاب ابداع شده است. جز آن که گفته شود اینها رؤیاپردازیهای جریان موسوم به بهاری است.»
انتهای پیام
نظرات