پس از اظهار نظر بهنوش طباطبایی - بازیگر سینما و مدل تبلیغاتی یکی از برندهای چرم - دربارهی مزایای تولید چرم از پوست حیوانات، انتقادات زیادی به حرفهای او شد؛ عدهای از حامیان محیط زیست اعتراض خود را به تولید چرم از پوست حیوانات وحشی مثل روباه، مار و کروکودیل ابراز کردند و عدهای دیگر از موضع حمایت از حقوق حیوانات، حتی به تولید چرم از پوست دام نیز اعتراض کردند.
برای نگاهی نزدیکتر به این صنعت و اطلاع از صفر تا صدِ تولید چرم، سراغ دستاندرکاران این صنعت رفتیم. از شهرک صنعتی «چرم شهر» شروع کردیم؛ از جایی که گذر پوست به آنجا میافتد: دباغی. در بازدید از کارخانهی دباغی و تولید چرم، پای صحبتهای مهندس «منصور مجیدی» نشستیم که ۳۰ سال از عمر خود را در این صنعت گذرانده و علاقهی زیادی به کارش دارد.
برای او تولید چرم یک صنعت و تجارت است و حفظ مرغوبیت آن یک رسالت. وقتی از مزایای چرم و محاسن رونق این صنعت حرف میزند عشق و حسرت از لابلای کلماتش بیرون میریزد؛ عشق خلق پارچهای لطیف و مرغوب از پوست کثیف و متعفن یک حیوان و حسرت از لطمههایی که در این سالها به این صنعت خورده است. او میگوید بسیاری از کارخانههای بزرگ تولید چرم با صدها نیروی کار و میلیاردها تومان سرمایه تعطیل شدهاند و کارخانهای که الان در آن مشغول است تنها با ۲۰ درصد ظرفیت و با مشکلات مالی فراوان به کارش ادامه میدهد.
آقای مجیدی ما را در کارخانه گرداند و مراحل مختلف تولید چرم از پوست گوسفند، بز و گاو را شرح داد و از درجهبندی پوستهایی که وارد کارخانه میشوند تا درجهبندی چرمهایی که برای مشتریان ارسال میشوند را توضیح داد.
اما سفر ما تا چرمشهر در ۹۰ کیلومتری مرکز تهران، بیشتر برای رسیدن به پاسخ یک سوال بود: آیا تولید چرم آنطور که بهنوش طباطبایی گفته بود «به محیط زیست کمک میکند»؟
مهندس عزتالله فخرمنش، مدیر تولید یکی از کارخانههای تولید چرم که بیش از سه دهه است در صنعت چرم فعالیت میکند، به اندازهی مهندس مجیدی کارش را دوست دارد؛ او مهندسی شیمی خوانده و سروکارش با مواد شیمیاییای است که برای تبدیل «پوست فسادپذیر به چرم فسادناپذیر» استفاده میشوند.
او دربارهی مواد شیمیایی که در این صنعت به کار میروند میگوید: «اکسید کروم در فرایند تولید چرم اولین پرکننده و محافظ چرم است. مقاومت چرم به کروم بستگی دارد. اما مشکلساز است. سولفور سدیم هم همینطور. اینها برای محیط زیست - هوا و آب - زیانآور است و کسانی که در مجاورت آن باشند را هم اذیت میکند.»
فخرمنش اضافه میکند که «الان در اروپا از مواد گیاهی برای تولید چرم استفاده میکنند و مواد شیمیایی نظیر کروم بخاطر سمیبودنشان کنار گذاشته شدهاند.»
کارخانهی دباغی با هر مترومعیاری که حساب کنید محیطی آلوده است؛ از آلودگی صوتی گرفته تا بوی بد و زمینی خیس از پساب بالابانهایی که برای مقاومسازی یا رنگآمیزی پوست، آن را ساعتها درون محلولی از مواد شیمیایی میچرخانند.
پساب کارخانه از طریق شبکهی فاضلاب شهرک صنعتی چرمشهر به سمت تصفیهخانه جاری میشود. دلیل اصلی اینکه تمام کارخانههای تولید چرم در یک شهرک صنعتی، آن هم کیلومترها خارج از شهر جمع شدهاند، ایجاد امکان مدیریت فاضلاب آنهاست. بنابراین تصفیهخانهی این شهرک صنعتی بخش حیاتی آن است.
برای جلوگیری از گسترش آلودگی محیط زیست، فاضلاب سمی کارخانهها باید از مبدا یعنی داخل هر کارخانه، از فاضلاب معمولی آنها جدا و یک جا متمرکز شود.
مهندس فخرمنش میگوید: «تصفیهی فاضلاب این کارخانهها با فاضلاب معمولی بسیار متفاوت است و مواد شیمیایی که در دباغی استفاده میشوند به همین راحتی پاک نمیشوند. با وجود اینکه این شهرک تصفیهخانهی مخصوص این کار را دارد اما بطور کامل نتوانسته دغدغههای محیط زیستی را برطرف کند. برای نمونه اطراف شهرک صنعتی یک تالاب داشتیم که فلامینگوها و مرغابیهای مهاجر آنجا میآمدند اما از سال ۶۹ - ۷۰ که شهرک صنعتی را به اینجا آوردند و فاضلاب شهرک به آن تالاب ریخت، دیگر پرندهها اینجا نیامدند.»
او توضیح میدهد که «امروزه در دنیا برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست از مواد گیاهی برای تولید چرم استفاده میکنند و در ایران هم امکان استفاده از این مواد صددرصد هست اما خب ما از اروپاییها عقبیم؛ افزایش هزینه هم تأثیر دارد اما به هر حال آنها بخاطر محیطزیستشان این کار را میکنند. الان برای صادرات، از ما میخواهند که از پرکنندههای گیاهی استفاده کنیم و کروم استفاده نکنیم؛ مخصوصاً انگلیس، ایتالیا و اسپانیا؛ اما سه چهار سال طول میکشد تا دانش روز به ایران راه پیدا کند. این کشورها خودشان استفاده از کروم را متوقف کردهاند.»
مهندس که برای کار و گذراندن دورههای تخصصی حرفهی خود به چند کشور اروپایی هم سفر کرده دربارهی تجربهی ایتالیا در مقابله با آلایندگی صنعت چرم میگوید: «سولوفرا در ایتالیا بزرگترین شهرک صنعتی چرمسازی بود اما فقط بخاطر مسئلهی محیط زیست کلاً تعطیلش کردند. با فشار و تقاضای مشتریان خارجی احتمالاً تا چند سال آینده مواد گیاهی در ایران هم رواج پیدا میکند؛ البته تمام این مواد هم وارداتی است.»
وقتی خیالمان راحت شد که در کارخانههای دباغی، پوست مار و کروکودیل و روباه و سمور را زندهزنده نمیکنند و دستکم بطور مستقیم موجب مرگ حیوانات نمیشوند، سراغ یک شرکت تولید پوشاک چرم رفتیم تا ببینیم آن «کلاه پوست روباه» دردسرسازی که یک صنعت را با چالش مواجه کرده، از کجا سر درآورده بود.
خسرو درفشه، مدیر طراحی و تولید یکی از برندهای مطرح پوشاک چرم دربارهی شائبهی تولید چرم از پوست حیوانات وحشی مثل روباه یا حیواناتی غیر از دامهای اهلی میگوید: «چنین چیزی در ایران عملاً امکانپذیر نیست چون برای تولید چرم مقدار پوست باید آنقدری باشد که یک کارخانهی دباغی خط تولید خودش را متناسب با پوست آن حیوان تغییر بدهد. بنا بر این اگر قرار باشد از پوست حیوانی غیر از دامهای اهلی چرم تولید شود، باید آن حیوان در مقیاس صنعتی پرورش داده شود و پوست با حجم بسیار زیاد به دست بیاید.»
کسری کمندی، سرپرست بازاریابی این شرکت نیز با تأیید این مطلب اضافه میکند: «چرم حیوانات وحشی به دو صورت به دست میآید؛ یا از طبیعت یا بصورت پرورشی که در ایران هیچیک از این موارد وجود ندارد چون نه حیات وحش ما چنان غنایی دارد و نه شرع و قانون اجازهی پرورش، ذبح و استفاده از پوست حیوانات حرامگوشت را به ما میدهد. بعلاوه فروش چنین پوستها و لباسهایی نیز ممنوع است و درصورت عرضه با آن برخورد میشود.»
او در خصوص وجود پوشاک، کیف، کفش یا کلاه از پوست حیوانات مختلف در بازار نیز میگوید: «چنین مواردی از دو حالت خارج نیست؛ یا پوست طبیعی نیست و یا کالای قاچاق است.»
او توضیح میدهد که «در صنعت چرم روشها و دستگاههایی وجود دارد که روی چرم گاو و گوسفند طرح پوست حیواناتی مثل مار و کروکودیل حک میشود که ممکن است فروشنده به افراد کماطلاع بگوید که پوست حیوان وحشی است. در مورد کالاهایی که پوست طبیعی حیوان وحشی است هم باید گفت قیمت تمامشدهی چنین کالاهایی به قدری بالاست که تنها ابر برندهای جهانی مثل «هرمس» و «شنل» آن را تولید میکنند و با قیمتهای چندهزاردلاری میفروشند که قیمت آن به ریال باورنکردنی خواهد بود.»
در همین راستا سراغ مدیرعامل شرکت تولید پوشاک چرمی رفتیم که کالایی با عنوان «کلاه پوست روباه» روی سایت و کانال تلگرامی آن درج شده بود. مهدی یوسفیفر، مدیرعامل این شرکت با اشاره به اینکه «برای ۳۵۰ نفر بطور مستقیم و حدود ۱۱ هزار نفر بطور غیرمستقیم اشتغال ایجاد کرده است»، میگوید: سال ۶۸ همزمان با تحصیلم یک کارگاه کوچک کمربندسازی داشتم که کمربندهای غیر چرم تولید میکردیم. بعد کمربندهای چرمی تولید کردیم و بازار خوبی پیدا کردیم چون آن زمان کالای چرمی باکیفیت زیاد تولید نمیشد. سال ۸۲ نام تجاری خود را ثبت کردیم و امروز بزرگترین کارخانهی تولید البسه و کیف چرمی را داریم و برای تولید کفش هم با حدود ۶۰ پیمانکار همکاری داریم.»
او با اشاره به اینکه «تولید چرم از پوست حیوانات غیرحلال گوشت جرم است و پیگرد قانونی دارد»، دربارهی «کلاه پوست روباه» توضیح میدهد: «موردی که روی سایت ما به عنوان «کلاه پوست روباه» بارگذاری شده بود در واقع ناشی از یک اشتباه بود و باید عنوان «کلاه طرح پوست روباه» درج میشد. ما کلاه «پوست خرس» هم تولید میکنیم. آیا این پوست واقعی خرس است؟ ما در ایران چقدر خرس داریم که به فرض قانونیبودن، آنها را کشتار کنیم و از پوستش کلاه درست کنیم؟»
در نهایت او انتشار این خبر را به «رقابتهای درون این صنعت» نسبت میدهد و میگوید: «من در دفتر کارم یک پوست روباه قطبی دارم که از نمایشگاهی در فنلاند خریدم. فکر میکنید یک کلاه از این جنس چند میلیون تومان تمام میشود؟ آیا کسی کلاهی با چنین قیمتی میخرد؟ کلاهی که روی سایت ما برای فروش گذاشته شده بود کمتر از ۴۰۰ هزار تومان قیمت داشت و همین نشان میدهد که این یک سوءتفاهم بوده است.»
البته او اذعان میکند که «مصاحبهی بهنوش طباطبایی هم در گسترش حاشیهها و اعتراض طرفداران حقوق حیوانات مؤثر بوده است.»
طباطبایی در یک مصاحبهی ویدئویی با مجلهی فیلم دربارهی مزایای تولید چرم گفته بود: «اتفاقاً این کار خیلی به محیط زیست ما کمک میکند. همانطور که ما به قصابی میرویم و گوشت میخریم، چرا آن زمان نمیگوییم خوردن گوشت به قیمت کشتهشدن یک حیوان است؟ اتفاقاً خیلی برای محیط زیست خوب است که آن پشم و پوست حیوانی که برای مصارف گوشتی، کشته شده را استفاده کنیم تا روی زمین باقی نماند. چون تولید میکروب و اتفاقات بدی را رقم میزند. این پوست و … باید بروند در یک سیستم دیگری استفاده شوند».
پس از آن مصاحبه بود که حامیان حقوق حیوانات با انتشار تصویری از آن کلاه حاشیهساز روی سایت این شرکت، اظهارات او را به چالش کشیدند و گفتند ما گوشت روباه نمیخوریم و برای تولید این کلاه و نظایر آن، حیوانات وحشی فقط بخاطر پوستشان سلاخی میشوند.
اما آقای یوسفیفر دربارهی مصاحبهی حاشیهساز خانم طباطبایی میگوید: «این طفلک آمده صحبتی کند. دربارهی سینما تا میخواهید سوال کنید. مجری محترم باید رعایت یک بانوی محترم را که تجربهای هم ندارد میکرد. من اگر جای او بودم میگفتم بله این برند استاندارد و تولید داخلی است و برای حمایت از تولید داخل این کار را کردهام و کار بدی نکردهام! به نظرم باید سریع و شفاف از این موضوع میگذشت. اما یکدفعه از سؤالی دربارهی آخرین فیلمش پریدند به این سوال و او غافلگیر شد و نتوانست منظورش را برساند».
او باز هم تأکید میکند که ادعای استفاده از پوست حیوانات، غیر از پوست دامهای اهلی کلاً مردود است و میگوید: «نه محیط زیست ما آنقدر پر و پیمان است و نه من جایی را در کشور سراغ دارم که حیوانی را صرفاً برای استفاده از پوست آن پرورش بدهند و کشتار کنند. مردم باید بدانند کارخانهها و برندهایی که در ایران کار میکنند، با از بین بردن حیات وحش مخالفند و هرگز محصولی از چرم غیرحلال تولید نکردهاند و نمیکنند.»
البته حامیان حقوق حیوانات، برای دامهای اهلی نیز نگرانند و بحثهای مفصلی در اینباره در ایران و سطح دنیا وجود دارد. اما در ایران که از نظر شرعی و قانونی استفاده از پوست حیوانات حلالگوشتی که برای استفاده از گوشتشان (نه فقط پوست) ذبح میشوند، مجاز است، فعالان صنعت چرم ذیل همین قواعد و احکام فعالیت میکنند و مدعیاند که هیچگونه استفادهای از پوست حیوانات حرامگوشت اعم از اهلی یا وحشی از طریق پرورش یا شکار در این صنعت وجود ندارد.
با این حال تنش و کشمکش بین توسعهی صنعت و حفاظت از محیط زیست موضوعی قدیمی است و فعلاً پایانی برای آن متصور نیست. هر صنعتی از جمله چرم مزایای خاص خود را دارد: ایجاد اشتغال، افزایش تولید ناخالص ملی، ارزآوری و در یک کلام رونق اقتصادی. از سوی دیگر این صنعت نیز مانند اغلب صنایع، محیط زیست را آلوده میکند و حامیان محیط زیست و حقوق حیوانات را نگران.
انتهای پیام
نظرات