به گزارش ایسنا، محمدحسن اشرف در جلسه سخنرانی «بودن یا نبودن؛ مسئله این است» به مناسبت روز روانشناس و مشاور، اظهار کرد: سوالی که هملت در نمایشنامه خود میپرسد، یکی از دغدغهها و مباحث محوری روانشناسی وجودی است. «بودن یا نبودن مسئله این است» یعنی چه؟ در مورد «بودن» انسانها این سوال پیچیده مطرح میشود. آیا من هستم؟
وی ادامه داد: ما میتوانیم باشیم اما نباشیم. هرگز حدیث حاضر و غایب شنیدهای، من در میان جمعام دلم جای دیگری است. بودن یا نبودن، از بودن یا نبودن صرف جسمی ما متفاوت است. هستی و نیستی انسانها پیچیده و به عوامل دیگری وابسته است. صرف بدن جسمانی ما پاسخگو این سوال نیست. مثلا در مهمانی وارد میشوید اما کسی از شما استقبال گرم نمیکند. کسی شما را تحویل نمیگیرد با خود میگویید انگار کسی مرا نمیبینید. کم کم یک نیاز بیپاسخ در شما جمع میشود. گرم و معذب میشوید. دیگر نمی توانید با انسان یا اشیا تعامل داشته باشید. تا زمانی که کسی از شما استقبال میکند. شما را میبیند. کم کم حال شما خوب میشود. انگار وجود شما به رسمیت شناخته شد. بودن و نبودن ما نیز به اعتبار بستگی دارد.
این روانشناس وجودی عنوان کرد: من از دو سهگانه صحبت میکنم. یک سهگانه که نتیجه آن وجود و دیگری عدموجود است. سهگانه وجود با بخش اضطراب(پویایی)، شهامت و کنش مشخص میشود (آینده). سهگانه عدموجود با سه بخش واکنش، آرامش و ترس همراه است (گذشته). ما در هر لحظه زندگی وجود یا عدم وجود را انتخاب میکنیم. آیا ما در لحظات زندگی کنشور یا واکنشی هستیم؟ بخشی از زندگی ما واکنشی است. با تأمل و درنگ به جای واکنش، میتوانیم کنشور باشیم. نیتکردن به معنای آگاهانه رفتار کردن است.
اشرف عنوان کرد: بسیاری از مجادلات و بحثهای ما زنجیرهای از واکنشهاست. زمانی که زنجیره واکنش بین دو یا چند نفر را بررسی میکنید، فاعل را گم خواهید کرد.فاعل در این زنجیره گمشده است. شما زمانی از زنجیره واکنش بیرون میآیید که با خود بگویید «من چهکار میکنم؟» با خود تأمل کنی و بعد از این تأمل شما کنشور هستی. طبیعی است که ما در بسیاری از لحظات زندگی خود واکنشی هستیم. باید در تصمیمات مهم زندگی کنشور باشیم. ازدواج واکنشی، تصمیمات واکنشی فرزندآوری واکنشی، تصمیمات شغلی مهم واکنشی و... وجود دارد. اگر شما واکنشی هستید، فاعل کارهای زندگی خود نیستید.
وی با بیان اینکه «فاعلیت و عاملیت در رفتارها ما کم میشود» افزود: بازیچه زندگی خود میشویم. وقتی واکنشی رفتار میکنیم سعی بر این داریم که این عمل را توجیه کنیم. چگونه در زندگی خود کنشیتر رفتار کنیم؟ اولین نکته در کنشیبودن؛ درنگ و تأمل است. اگر در طول روز از خود بپرسیم «چهکار میکنیم؟» کم کم کنشی رفتار خواهیم کرد. سه سوال را هر روز از خود بپرسیم؛ «داری چهکار میکنی؟ چه احساسی داری؟ و چی میخوای؟» پرسش منظم و مستمر این سوالها بخش کنشور سیستم روانی شما را فعال میکند. اگر این تمرین را به طور مستمر انجام دهید، دچار چالشهای جدیدی در زندگی خود خواهید شد.
اشرف با اشاره به اینکه «با زیر سوال بردن بدیهیات میتوانیم کنشور باشیم»، تصریح کرد: بدیهیات شامل عادتها، عرف خانوادگی، بدیهیات سازمانی و... هستند. هرچقدر بدیهات بسته در زندگی شما بیشتر باشد، شما واکنشی هستید. بدیهات دربسته به شما، رفتارهای دربسته القا میکند. چقدر میتوانید بدیهیات را زیر سوال ببرید؟ چقدر این بدیهیات قابل تغییر هستند؟ جمله «بودن یا نبودن مسئله این است» کژتابی دارد، چرا که «بودن» برای صندلی است. «بودن» برای انسان قابل تعریف نیست. شما لحظه به لحظه نواسان دارید.
این روانشناس وجودی افزود: ما در مورد انسان «بودن» نداریم. انسان در حال «شدن» یا «نشدن» است. درست این است که بگوییم «شدن یا نشدن مسئله این است». وقتی بدیهات در زندگی شما زیاد میشود، مقدار «شدن»ها کاهش پیدا میکند. در زمان واکنشیبودن، لحظه، مکان، نقشها و... را جابهجا میکنیم. فریاد و ناراحتی مکانی را به جای دیگر میبرند. به مقداری که واکنشی هستیم، خود نبوده و به دیگران امتیاز میدهیم. خطر واکنشیشدن همه افراد با هر سطحی از هوش و طبقه تهدید میکند. همه ما در این خطر قرار داریم. واکنشیبودن به معنای «نبودن» است.
وی ادامه داد: ما در بخش زیادی از زندگی خود ناچار به واکنش هستیم. زندگی اجتماعی است. اصل بر این است که 20 درصد زندگی خود را کنشور شویم. بهخصوص در لحظات خاص رابطه عاطفی و در روابط با فرزندان خود باید کنشور باشیم. در زمان پاسخ به پیامهای مهم خود نیز باید کنشور باشیم. ما در کار تیمی انتظار داریم یک نفر کنشی و بقیه واکنشی باشند. باید رأس کنشی و بقیه تیم واکنشی باشند.
اشرف با اشاره به اینکه«بیماری ملی به نام «حاضر جوابی» در همه ما وجود دارد» اظهارکرد: در زمان پاسخ باید تحمل کرد و با صبر پاسخ داد. حاضرجوابی امر پسندیده و نیکویی نیست. از مضرات حاضرجوابی، واکنشی کردن ماست. این جواب آمادهکردنها ما را معطل خود میکند.
این روانشناس وجودی گفت: با پرسیدن سوال «شما آرامش میخواهید یا اضطراب»؟ شما میگویید آرامش میخواهم، اما این دروغ است. سیستم روانی ما عاشق تنش و اضطراب است. آرامش بخشترین تجربه زندگی ما مرگ است. بعد از مرگ آرامش بخشترین، بخش زندگی رحم مادر است. مدال برنز آرامش بخشی به آغوش مادر است. هرچه بیشتر رشد میکنیم، آرامش ما کمتر میشود. سیستم روانی ما مدام به دنبال تنشجویی است. ما مدام به دنبال رفتن به چالشهای بزرگتر هستیم. اسم آن را رشد مینامیم. در مراحل زندگی تنشها بزرگ و آرامشها مقطعی هستند. به همین علت است که شما به تنشهای گذشته خود میخندید. مدام تنشها بزرگتر و آرامشها مقطعی میشوند، که این همانا معنای رشد روانی است.
وی ادامه داد: هر زمان که قصد ایستادن دارید، جامعه شما را به سمت مراحل دیگر زندگی سوق میدهد. ما مدام به دنبال دردسرسازی برای خود هستیم که این همان بخش خودشکوفایی سیستم روانی ماست. اگر نتوانید تنشها را رشد دهید، احساس زوال خواهید داشت. تنش را باید براساس کنشوری خود انتخاب کنیم.
اشرف اظهارکرد: اضطراب انرژی ناب روانی است. این اضطراب که در شما میجوشد، نشان میدهد شما هنوز انرژی بر زمین مانده دارید. اگر اضطراب را انتخاب کنید، آرامش به دست خواهد آمد. ما چند فرآورده اصلی و جمعی در سیستم روانی داریم. لذت، معنا، آرامش ،اعتمادبهنفس از فرآوردههای جمعی است. فرآوردههای جمعی را نمیتوان مستقیما ایجاد کرد. برنامهریزی برای لذت؛ لذتبخش است. هرچقدر مستقیما معنا زندگی را هدف قرار دهید، زندگی سختتر میشود. اگر مستمر زندگی کنید، معنا ایجاد میشود.
وی عنوان کرد: آرامش در تنش ایجاد میشود. در اعتمادبهنفس هرچقدر مستقیما دنبال آن بگیرید، اعتماد بهنفس کمتر میشود. اگر به آنچه که میخورید دقت کنید ، اعتمادبهنفستان بیشتر میشود. اعتمادبهنفس مستقیما قابل حصول نیست. آرامش فرآورده جمعی است. ما به جنگ تنش میرویم تا آرامش را به دست آوریم . آرامش ممتد موجب اوردوز میشود. اظطراب وجودی در رویکرد روانشناسی وجودی عین وجود است. به مقداری که این استرس را تجربه میکنید در شما انرژی است. کسانی که اثر هنری خلق میکنند، مضطربترین انسانهای تاریخ هستند.
اشرف بیان کرد: شهامت چیست؟ ما یک سیستم روانی ترسو داریم، چرا که سالها در معرض نابودی قرار داشتهایم. ما گونهای آسیبپذیر بودهایم. نابودی برای ما خیلی راحت بوده است. امروز ما در امنترین دوره تاریخ بشر زندگی میکنیم. ما در دنیایی به شدت امن و قابل پیشبینی زندگی میکنیم اما سیستم عصبی ما مدام در حال ترس است. در بخش ترس؛ قطعیت ، نتیجهپرستی و اجتناب است. شهامت برای ما به معنای تحمل ابهام، عدمقطعیت، فرایندگرایی و تجربه است. در تعریف عملیاتی شهامت ؛ اقدام در عین حال بد است. اقدام میتواند توسط انگیزه یا شهامت انجام شود. طی سالهای گذشته روانشناسی برای اینکه آدمها را به اقدام وادار کند، فشارهای خود را به روی انگیزه گذاشته است. در صورتی که شهامت نقطه تغییر انسانهاست. ما در موقع شهامت با دست خالی بازی میکنیم.
انگیزه+ شهامت = اقدام
وی گفت: وجود آدم کوزه خالی است و از خالیبودن خود نباید ترسید. هرچه انسان بالا میرود، محافظهکارتر میشود. خلأ وجودی در همان مرحله اداعاست. ما به شهامت در تحمل عدمقطعیت نیاز داریم. شهامت ما را به دنبال مقاطع مختلف میبرد. سهگانه وجودی ما کنش، تنش و شهامت است. هروقت رفتار و انتخاب ما به سمت وجود باشد، یعنی هستیم. اگر رفتار ما به سمت سهگانه عدموجود باشد، یعنی نیستیم. زندگی ما عرصه انتخاب و چالش بین بودن و نبودن است. بزرگترین نعمت خداوند به ما «وجود» است.
اشرف عنوان کرد:ما موظفیم وجود خود را محقق و شکوفا کنیم. این شکوفا شدن باید مستمر باشد. در رویکرد وجودی آن چیزی که وجود را شکل میدهد آینده است. آینده مخاطب قرار داده میشود. به این صورت حال نیز شکل میگیرد. ما یا در آغوش کشش آینده هستیم یا در گذشته حل میشویم.
انتهای پیام
نظرات