به گزارش ایسنا، "عبدالباری عطوان"، سردبیر روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم و تحلیلگر سرشناس عرب در تحلیلی در این روزنامه درباره خروج مصر از ناتوی عربی و انگیزههای واقعی آن نوشت: خبرگزاری رویترز به نقل از چهار منبع گزارش داد، قاهره واشنگتن را در جریان تصمیم خود برای خروج از ناتوی عربی قرار داده و از اعزام هیاتی از نمایندگان خود به نشست روز یکشنبه اعضای ناتوی عربی در ریاض خودداری کرده است.
دلایلی که این خبرگزاری برای خروج مصر از ناتوی عربی مطرح کرده همانند بیاعتمادی قاهره نسبت به احتمال پیروزی ترامپ، مطرح کننده طرح ناتوی عربی در انتخابات ریاست جمهوری آتی بسیار غیر قانعکننده است و ما احتمال میدهیم مصر نمیخواهد تنشهای بیشتری با ایران داشته باشد و وارد جنگی مذهبی با تحریکهای آمریکا و عربستان شود. نشست ناگهانی سران سه کشور که قاهره سه هفته قبل میزبان آن بود و در آن عبدالله دوم، پادشاه اردن، عادل عبد المهدی، نخست وزیر عراق و باجی قائد سبسی، رئیس جمهور تونس حضور داشتند، این نظریه را تقویت میکند، زیرا عراق همچنان دروازه اصلی غیرمستقیمی در رابطه با تهران است.
برخی منابع عربی در گفتگو با رای الیوم تاکید کردند، پادشاه اردن به چند دلیل اشتیاقی برای پیوستن به این پیمان نداشت که مهمترین آنها نگاه از بالا به پایین عربستان و کشورهای عرب منطقه خلیج فارس به امان، توقف کمکها و حمایتهای اردن از معامله قرن، گرفتن بخشی از خاک اردن و پر کردن آن با میلیونها پناهجوی فلسطینی به صورتی که اردن به وطن دوم آنها تبدیل شده و نیز تلاش کشورهای عربی برای ایجاد کانالهای عادیسازی روابط مستقیم با تلآویو است.
سلمان بن عبد العزیز، پادشاه عربستان در دیدار چند روز قبل خود با چهرههای اردنی و فلسطینی گفته بود، عربستان از مرکز اردنی حامی اوقاف قدس اشغالی حمایت میکند تا با این صحبت خود تلاش کند گزارشهای دال بر تلاش ریاض برای تحمیل قیمومیت خود بر مقدسات اسلامی قدس اشغالی به جای قیمومت اردن را تکذیب کند. این اظهارات بن سلمان غیرمنتظره و حساب شده بود و از نظر تحولات زمانی، برای رفع بخشی از نگرانیهای اردن مطرح شده بود.
ما بر این باور نیستیم که این اظهارات برای پادشاه اردن اطمینان بخش بوده باشد و تنش در روابط دو کشور به دلیلی ساده از بین برود. مساله دیگر اینکه حاکم واقعی در ریاض محمد بن سلمان، ولیعهد است و او به دلیل دوستی جدی که با جارد کوشنر، داماد رئیس جمهور آمریکا و طراح این ایده دارد، از بزرگترین حامیان معامله قرن محسوب میشود. اگر موضعگیریهای حمایتی و اقدامات عملی بن سلمان نبود، این طرح تنها در حد تعارف باقی میماند.
همگرایی اردن با دو کشور ترکیه و عراق آن هم در بالاترین سطوح اینگونه إلقا میکند که پادشاه اردن در ائتلافش با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بر روی گزینههای قبلی خود حساب باز نمیکند، بلکه برای ایجاد چشماندازهای جدید و پیروی از سیاستهای همسوتر با خواست مردم اردن چه در روابط با ایران چه با سوریه دست به تلاشهایی میزند و عجیب نیست که به زودی با تصمیم اردن برای بازگشایی اماکن شیعی در کرک (آرامگاه ابو جعفر طیار) به روی زائران ایرانی مواجه شویم.
همانگونه که برخی منابع آگاه تاکید کردند، سیسی به آن حمایت مالی که از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس میخواست (حدود ۵۰ میلیارد دلار) دست یافته است و اکنون سیاستهای مستقلتری از حامیان مالی خود در حوزه خلیج فارس و آمریکا اتخاذ میکند. سیسی نمیخواهد اتفاقات الجزایر و سودان در مصر تکرار شود، به گونهای که این احتمال بیشتر تحلیلهای استراتژیک غرب را بعید نمکند.
بازگشت دوباره مصر به آغوش روسیه به عنوان منبعی تسلیحاتی به دو دلیل اصلی بعید نیست، اول اینکه سلاح روسیه پیشرفتهتر بوده و مهمتر اینکه به هیچ شرایط سیاسی وابسته نیست و دوم اینکه کمهزینهتر بوده و شروط پرداخت هزینه آن آسانتر است.
ترامپ که میبیند مشتریها و همپیمانانش برای خرید سلاح به ویژه سامانه موشکی اس- ۴۰۰ به مسکو میروند، دچار اضطراب شده و این مساله او را بر آن داشته تا مصر و ترکیه را تهدید کند در صورت خرید سلاح از روسیه، تحریم میشوند اما ترامپ چه کاری میتواند انجام دهد؟ اینکه کمکهای مالی کشورش به مصر را که در سال به نیم میلیارد دلار میرسد و بیشتر آنها به شرکتهای اسلحهسازی میرسد، متوقف کند؟ حتی اگر این کار را انجام دهد، روسها میتوانند این کمکها را به شکل دیگری جبران کنند تا غل و زنجیر آمریکا بر دستان مصر را نیز باز کنند.
جنگنده روسی سوخو- ۳۵ که مصر قصد خرید آن را دارد، پیشرفتهترین جنگنده در جهان است که میتواند موشکهای هوا به هوا و هوا به زمین با سرعت ۲۴۰۰ کیلومتر در ساعت یعنی دو برابر سرعت صوت را حمل کرده و مسافت ۳۶۰۰ کیلومتر را بدون نیاز به سوخت پرواز کند، پس چرا مصر که با تهدیدات منطقهای از جمله در شمال از طرف اراضی اشغالی و در جنوب از طرف اتیوپی مواجه است، این جنگندهها را نداشته باشد؟
خروج مصر از ناتوی عربی اگر قطعی شود، یک تصمیم استراتژیک و شجاعانه است که این کشور را از یوق بردگی آمریکا و کشورهای عرب خلیج فارس با هم خارج کرده و آن را به استقلال باز گردانده و موجب تقویت آن نیز میشود، چه بسا این اقدام مقدمهای برای بازنگری در سیاستهای این کشور برای ادامه همکاری با اسرائیل در شبه جزیره سینا باشد. این مسالهای است که ما و افراد دیگری جز ما آرزوی آن را دارند به ویژه اگر این تغییر در چارچوب تحول سیاسی و احترام به حقوق بشر و کنار گذاشتن سیاستهای به حاشیه بردن برخی گروههای سیاسی و مخالفان در مصر انجام میشود.
ناتوی عربی که بر اصول طائفهای جهت جهت غرق کردن منطقه در جنگهای مذهبی بوده است، اقدامی جهت نفع رساندن به اسرائیل است و بعید نیست اعضای ناتوی عربی تنها به عربستان، بحرین و شاید امارات محدود شود.
انتهای پیام
نظرات