جوانانی که به رهبری معمار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) در برابر همه سختیها و شکنجهها ایستادند و رژیمی را که هیچکس جرأت مخالفت با او را نداشت سرنگون کردند.
جوانانی که روزها و شبها در سلولهای وحشتناک ساواک، از درد به خود میپیچیدند و با صدای باز شدن قفل در، منتظر شکنجههای بیشتر و شکسته شدن استخوانهای خود زیر چکمه ظالمان و کفتارهای انساننمای ساواک بودند.
اما روزهای شکنجه و درد و خون به پایان رسید و مجاهدت مجاهدان نتیجه داد و آه مظلومان دودمان پهلوی را به باد داد و در این بین مردم مجاهد همدان نیز از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و با جان و مال خود در راه رسیدن به این پیروزی غرور آفرین ایثارگری نمودند.
به گزارش ایسنا، شهید جمشید شرفخانی دهم تیرماه سال ۱۳۴۱ به هنگام اذان صبح و در خانوادهای مذهبی به عنوان دومین فرزند از خانواده ۱۰ نفره در شهر صالح آباد دیده به جهان گشود.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه اعتماد تا کلاس سوم ادامه داد تا اینکه به دلیل مهاجرت از صالحآباد مقطع ابتدایی را در همدان به پایان برد و پس از آن علیرغم میل باطنی و علاقه وافری که به ادامه تحصیل داشت، با هدف کمک به امرار معاش خانواده از تحصیل بازماند و به حرفه قالی بافی روی آورد.
فعالیتهای انقلابی جمشید چند ماه قبل از شهادتش در قالب شرکت مداوم در مسجد و منبر آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی و پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) شکل گرفت.
وی علیرغم ممانعت اطرافیان از ادامه حضور در این تظاهرات، با روحیه استکبارستیزی که از کودکی با وی همراه بود به مسیرش ادامه میدهد تا اینکه به باغ بهشت میرسند و دقیقاً مقابل درب باغ بهشت نیروهای ساواک مردم را به گلوله میبندند و از آنجایی که جمشید در ردیف اول تشییع پیکر آیتالله آخوند بود، مورد اصابت هفت گلوله از ناحیه کمر قرار میگیرد و به بیمارستان کنونی امام خمینی (ره) (پهلوی سابق) منتقل میشود.
سرهنگ کازرونی رئیس ساواک استان همدان به همراه دو تن از مأموران بر سر تخت جمشید رفته و پس از بیرون کردن پدر و مادرش از اتاق، با بېرحمی تمام اقدام به قطع سرم خوراکی و سرم خون جمشید کرده تا جان به جان آفرین تسلیم نماید و اینگونه در حالی که بیشتر از ۱۷ سال سن داشت، در عنفوان جوانی شربت شهادت را سر کشید و به عنوان اولین شهید انقلاب استان همدان در سال ۵۷ شناخته شد.
ساواک که از فعالیتهای اخیر جمشید و انقلابیون بیمناک شده بود، اجازه تشییع جنازه آشکار و برگزاری مراسم ختم آن شهید بزرگوار را نمیدهد و حتی پدر مظلومش را وادار میکند پول گلولههای پیکر فرزندش را نیز پرداخت کند.
جمشید میان اهالی محله و دوستان و آشنایان به مردمداری، خوشرویی، شجاعت و مبارزه با ظلم و ستیز شهره بود و هیچگاه در دوران عمر کوتاه و با برکت خویش در مقابله با ظلم و استکبار کوتاه نیامد در عاقبت همین روحیه استکبارستیزی وی را به مقام والای شهادت نائل گردانید.
این شهید والامقام با مظلومیت تمام ساعت ۶ بامداد روز ۵ مرداد سال ۱۳۵۷ در باغ بهشت همدان تشییع و به خاک سپرده میشود؛ از آن زمان به بعد منزل شهید تحت نظر ساواک قرار گرفته و رفت و آمد به منزل تماماً به کنترل ساواک در میآید، ضمن اینکه محدودیتهای زیادی را نیز برای این خانواده و به ویژه پدر شهید به وجود میآورند تا اینکه با ورود تاریخی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از کنترل ساواک خارج میشود.
انتهای پیام
نظرات