به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «درست یک هفته دیگر، دقیقا در چنین روزی اولین بازی تیم ملی در جام ملتهای آسیا برابر یمن برگزار خواهد شد. این چهارمین تورنمنت مهم کارلوس کیروش در ایران است؛ مردی که پیشتر جامهای جهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ در کنار جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ را روی نیمکت تیم ملی تجربه کرده و حالا در هشتمین سال حضورش در ایران، میرود تا معدل یک تورنمنت بزرگ به ازای هر دو سال کار را به جا بگذارد. ماجرای این جام چهارم اما چیز دیگری است. شاید روی کاغذ حتی یک دقیقه از بازی ایران برابر آرژانتین یا اسپانیا ارزشی برابر با کل حضورمان در جام ملتهای آسیا داشته باشد اما این بار سلسله اتفاقاتی رخ داده که مسابقات امارات را به یک آزمون مهم حیثیتی برای شخص کارلوس کیروش تبدیل کرده است؛ آنقدر که مطمئن باشید او حاضر بود تیم ملی را رایگان و بدون دستمزد در این رقابتها رهبری کند و مچ منتقدانش را بخواباند.
فضای بینظیر در دهه نود
کیروش درست از اولین روزهای دهه نود وارد ایران شد و هدایت تیم ملی را به دست گرفت. او طبعا روزهای خوب و بد زیادی در این حرفه داشت؛ تلخ مثل ثبت اولین باخت تاریخ فوتبال ایران مقابل لبنان یا شکست خانگی برابر ازبکستان و باخت بد به بوسنی و عراق و شیرین مثل حماسه اولسان و ارائه بهترین نمایش ممکن مقابل آرژانتین. با این همه، اصلی که با وجود همه این فراز و فرودها ثابت باقی ماند، حمایت قاطبه افکار عمومی و بدنه جامعه از کارلوس کیروش بود؛ چنان که هر بار زمزمه جداییاش مطرح میشد، مردم به صفحه شخصی وزیر ورزش و رئیسجمهوری هجوم میبردند و درخواست تمدید قرارداد با مرد پرتغالی را مطرح میکردند. اصلا همین اراده محکم جمعی بود که مثلا بعد از جام جهانی ۲۰۱۴ با وجود بر مسند بودن یک وزیر غیر همسو، نهایتا کیروش را در ایران ماندگار کرد. کیروش آن روزها چنان در موضع قدرت بود که حتی وقتی بعد از پایان جام ملتهای قبلی، از همان خاک استرالیا به صراحت و با تندی تمام علیه سرمربیان وقت پرسپولیس و استقلال مصاحبه کرد و درخشان و قلعهنویی را از عوامل کارشکنی علیه تیم ملی به شمار آورد، باز اکثریت هواداران فوتبال ایران با وجود همه علقههای شدید رنگی، حق را به او دادند و جانب مربی چشم تیلهای را گرفتند.
امروز اما تیم ملی در فضایی کاملا متفاوت آماده حضور در جام ملتهای آسیا میشود. مخصوصا به خاطر اتفاقاتی که در فاصله ششماهه بین جام جهانی و جام ملتها رخ داد، در حال حاضر پایگاه اجتماعی مربی پرتغالی به شدت متزلزلتر از قبل شده است. حالا دیگر مصاحبه علیه او و حتی زیر سوال بردن همه دستاوردهای هشت سال گذشتهاش یک تابو یا خط قرمز محسوب نمیشود و اصلا روزی نیست که چندین گفتوگوی آتشین در این مورد از چهرههای شناختهشده فوتبال ایران منتشر نشود. حالا کیروش در جایگاهی قرار گرفته که حتی برای خودش هم قابل باور نیست. وقتی چند روز پیش برای اولین بار در طول همه این سالها داوطلبانه از برافراشتن «پرچم صلح» سخن گفت، دیگر معلوم شد چه خبر است. طبعا حالا هیچ چیز مگر درخشش خیرهکننده و کسب عنوان قهرمانی در جام ملتهای آسیا نمیتواند پرونده این مناقشات کمیاب را به سود آقای «سی.کیو» ببندد و چهره تاریخی حضور او در فوتبال ایران را ترمیم کند. با در نظر گرفتن اینهاست که روشن میشود چرا کیروش مصمم این روزها، متفاوتتر از همه قابهایی است که قبلا دیده بودیم.
پدیدهای به نام «فراخوان محبت»
از نشانههای مهم تفاوت جام ملتهای پیشرو با سه تورنمنت قبلی کیروش، فراخوانهای متعدد حمایتی است که از سوی خود او، بازیکنانش و البته دوستان و نزدیکان رسانهایاش منتشر میشود. در طول این هشت سال هرگز ندیده بودیم که اهالی تیم ملی نسبت به برخورداری از حمایت پررنگ افکار عمومی مردد باشند، اما وقتی یکی مثل سروش رفیعی به صراحت میگوید حس خاصی به تیم ملی ندارد و این اظهار نظر بینظیر او از سوی بخشی از هواداران فوتبال مورد حمایت قرار میگیرد، معلوم است که مجموعه این تیم در موقعیت نادری قرار گرفته است. دیروز هم این خط دنبال شد و چندین مهره مهم تیم ملی در چارچوب همان سلسله مصاحبههای «هماهنگشده» دوران کیروش، از مردم خواستند بیش از چند روز گذشته پشت تیم ملی باشند. طبعا با آغاز مسابقات فضا خیلی بهتر و هیجانیتر از الان خواهد شد، اما خود کیروش هم میداند برای بازگشت به نقطه سابق این بار فقط باید برنده باشد، یک برنده بزرگ.»
انتهای پیام
نظرات