به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، تجربه آخرین باری که عربستان سعودی تلاش کرد از فروش نفت به عنوان یک ابزار دیپلماتیک در سال ۱۹۷۴-۱۹۷۳ استفاده کند، نشان میدهد که چنین اقداماتی موثر نیست و خود این کشور بزرگترین قربانی خواهد بود.
با وجود مواضع هیجانی رسانههای سعودی، منافع شخصی احتمال تلافی دولت عربستان از طریق کاهش فروش نفت یا تلاش برای بالا بردن قیمتهای نفت را غیرمحتمل میکند.
این امر تهدیدهای پنهان برای استفاده ابزاری از تولید و قیمتهای نفت را متوقف نکرده اما این تهدیدها باید به جای تهدید جدی، نوعی درخواست حمایت و درک تفسیر شوند. به عنوان نمونه، در سرمقالهای که از سوی العربیه منتشر شده، آمده است: اگر تحریمهای آمریکا علیه عربستان سعودی وضع شوند، ما با یک فاجعه اقتصادی روبرو خواهیم شد که کل دنیا را فراخواهد گرفت. ریاض پایتخت نفت جهان است و متوسل شدن به تحریم، بر تولید نفت پیش از هر کالای مهم دیگری اثر خواهد گذاشت.
نویسنده این سرمقاله با حرارت نوشته است: اگر رسیدن قیمت نفت به ۸۰ دلار، دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، را خشمگین کرد هیچ کس نباید جهش قیمت به ۱۰۰ یا ۲۰۰ یا حتی دو برابر این رقم را منتفی بداند.
واکنش رسمی دولت عربستان سعودی محتاطانه بوده اما هشدار داده هر گونه اقدامی را با تلافی بزرگتری پاسخ خواهد داد و به نقش اساسی و تاثیرگذار این کشور در اقتصاد جهانی اشاره کرده است.
تحریم نفتی
عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی تولیدکننده نفت در اکتبر سال ۱۹۷۳ اعلام کردند که تا زمانی که نیروهای رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی خارج نشوند، تولید نفت را هر ماه ۵ درصد کاهش خواهند داد.
بعلاوه عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان عربی تحریم فروش نفت به آمریکا و شماری از کشورهای دیگر را اعلام کردند.
عرضه نفت جهانی در آن زمان و پیش از این که تصمیم مذکور گرفته شود، به دلیل قیمتهای پایین در طول دهه ۱۹۵۰ و ۱۰۶۰ محدود شده بود.
مازاد ظرفیت تولید در آمریکا که در سال ۱۹۶۸ حداکثر چهار میلیون بشکه در روز بود، تا مارس سال ۱۹۷۲ به طور کامل مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
به این ترتیب، کاهش تولید و تحریم شرایط عرضه به بازار را وخیمتر کرد و باعث افزایش تولید شد و درآمد عظیمی را برای عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان به همراه آورد. اما این سیاست که در نوع خود یک شکست بود و چند ماه بعد معکوس شد، آسیب بلندمدت شدیدی را برای عربستان سعودی و اوپک به بار آورد که چند دهه طول کشید تا جبران شود.
شکست سیاسی
این سیاست در اصل اولیه خود، نتوانست به هدفش برای تغییر حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی یا وادار کردن این رژیم به خروج از سرزمینهای اشغالی فلسطین دست پیدا کند.
افزایش قیمتها که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ رشد بیشتری پیدا کرد، برای عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان عربی به نابودی دایمی تقاضا و تشویق تامین کنندگان جایگزین منجر شد.
افزایش قیمتها به توسعه عرضه جدید در آلاسکا، دریای شمال، اتحاد جماهیر شوروی و چین کمک کرد که سیل عرضه نفت به بازار در دهه ۱۹۸۰ را بدنبال داشت.
بعلاوه الگوی مصرف نیز تغییر کرد و خانهها و ادارهها در آمریکا و بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته از نفت کوره سنگین به گزینههای گرمایش ارزانتری مانند گاز طبیعی یا برق تولید شده از زغال سنگ یا انرژی هستهای روی آوردند.
نسل جدید نیروگاههای زغال سوز در آمریکا در اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ جای نفت خام و نفت کوره را گرفتند.
شوک نفتی همچنین انگیزه توسعه نسل جدید نیروگاههای برق هستهای در آمریکا، فرانسه، ژاپن، انگلیس و سایر کشورها را به منظور کاهش اتکا به نفت وارداتی ایجاد کرد.
نفت ارزان سوخت اصلی نیروگاههای برق در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شد و صنعت زغال سنگ را تحت فشار قرار داد.
با این حال تا اواخر دهه ۱۹۸۰ صنعت نیرو به جای نفت گران و غیرقابل اتکا، از زغال سنگ، گاز و نیروی هستهای که ارزانتر و قابل اطمینانتر بودند استفاده کرد.
سیاستگذاران در آمریکا، اروپا و ژاپن استانداردهای اقتصاد سوخت جدیدی را برای وسایل نقلیه به منظور کاهش اتکا به واردات برای بخش حمل و نقل اجرایی کردند که ضربه دیگری به تقاضا برای نفت بود.
تحریم نفتی در بلندمدت زمینه را برای افت قیمت نفت ایجاد کرد که به عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ ضربه زد و قیمت نفت تا دهه ۲۰۰۰ بهبود پیدا نکرد.
ناکارآمدی سلاح نفتی
اسلحه نفتی موثر واقع نخواهد شد و به همین دلیل، بعید است عربستان سعودی در مشاجره بر سر ناپدید شدن جمال خاشقجی، خبرنگار واشنگتن پست، از آن استفاده کند.
عربستان سعودی در کوتاه مدت ممکن است درآمد بیشتری از رشد قیمتها بدست آورد تا این که بخواهد از کاهش فروش نفت از دست دهد. اما افزایش قیمتها به اقتصاد جهانی و مصرفکنندگان به شدت لطمه میزند و خطر رکود بازار نفت تا یک سال آینده را ایجاد کرده است.
اسلحه نفتی نمیتواند به شکل هدفمند علیه کشورهای مصرفکننده خاصی بکار گرفته شود زیرا بازار نفت جهانی و یکپارچه است و محدود کردن عرضه برای مجازات برخی از کشورها، قیمتهای نفت را برای همه مصرف کنندگان بالا میبرد.
استفاده از اسلحه نفتی برای تحت فشار قرار دادن آمریکا، هزینه بیشتری را به چین و هند که بزرگترین واردکنندگان نفت جهان بود و با توجه به نرخ رشد سریع تقاضا از اهمیت ویژهای برای بازارها در آینده برخوردار هستند تحمیل میکند.
عربستان سعودی چندین دهه خود را به عنوان یک تامین کننده نفت قابل اطمینان به خصوص برای مشتریان در آسیا تبلیغ کرده و تلاش برای استفاده از نفت به عنوان یک سلاح، شهرتی را که محتاطانه برای خود دست و پا کرده بود، نابود خواهد کرد.
مشتریان پالایشی عربستان سعودی در این صورت به ایران، روسیه و آمریکا برای نفت بیشتر مراجعه خواهند کرد و احتمالا در اتکای بلندمدت به عربستان تجدیدنظر خواهند کرد.
اگر عربستان سعودی تلاش کند از تولید و قیمت نفت به عنوان سلاح استفاده کند، افزایش قیمت ناشی از آن باعث می شود دور دیگری از تدابیر محافظهکارانه، تقاضای بلندمدت برای نفت را کاهش دهد.
همچنین افزایش شدید قیمتها، بار دیگر توجهات را به استانداردهای اقتصاد سوخت خودروها و تسریع بکارگیری خودروهای برقی معطوف خواهد کرد. افزایش قیمتها و نگرانیها نسبت به عرضه غیرقابل اتکا، گسترش خودروهای برقی را تسریع خواهد کرد و درست همانند دهه ۱۹۸۰ که نفت از گرمایش و تولید نیرو خارج شد، نفت را از بازار حمل و نقل خارج میکند.
عربستان سعودی سالها وقت صرف کرده و از کشورهای مصرف کننده خواسته به یاد داشته باشند این کشور به امنیت تقاضا نیاز دارد درست همان طور که آنها به امنیت عرضه نیاز دارند. اما استفاده از نفت به عنوان سلاح، این درک را از میان برده و باعث نارضایتی کشورهای مصرف کننده و تلاش آنها برای کاهش واردات نفت میشود.
و سرانجام این که عربستان سعودی برای امنیت خود وابستگی شدیدی به آمریکا دارد و هیچ راهی وجود ندارد که از سلاح نفتی استفاده کند و بنیان اتحاد آمریکایی-سعودی را متزلزل نکند.
بر اساس گزارش رویترز، به این دلایل، سلاح نفتی در واقع غیرقابل استفاده و غیرقابل اطمینان است و احتمالا برای کاربر بیش از هدف موردنظر نابودکنده است به همین دلیل بعید است عربستان از آن استفاده کند.
انتهای پیام
نظرات